ختم قرآن هدیه به شهدا
خاطره ای از برادر شهید تورجی زاده🌷
مرتب برای خانواده نامه می فرستاد. در این نامه ها همیشه به ما نصیحت میکرد ،سفارشهای او بیشتر در مورد نمازو حجاب و... بود.
اما این بار یک جمله دیگر به نامه اش اضافه کرده بود.محمد از ما تقاضایی داشت! نوشته بود:اگر دختر خوب و مناسبی برای من پیدا کردید من حرفی برای ازدواج ندارم ! به شرطی که مانع جبهه رفتن من نشود.
من تا زمانی که جنگ ادامه داشته باشد وتا زمانی که ولی فقیه زمان بگوید در جبهه خواهم ماند.
تکاپوی خانواده آغاز شد. همه به دنبال دختری مناسب برای محمد بودند.
وقتی به مرخصی آمد با او صحبت کردم. گفتم: اگر ازدواج کنی باید حضورت را در جبهه کمتر کنی اما قبول نکرد.
بعد پرسیدم: راستی برای چی به فکر ازدواج افتادی؟!
بی مقدمه گفت:به خاطر صحبت های حاج آقای گردان. ایشان گفتند:نماز انسان متاهل هفتاد برابر مجرد است.
یا اینکه برای رسیدن به کمال، انسان متاهل زودتر مسیر خودسازی را طی میکند آن شب برای ما چندین روایت در مورد ازدواج و ثواب آن خواند.
بعد گفت:من هم از خدا خواستم اگر صلاح می داند من از این ثواب بهره مند شوم.
در پایان آخرین نامه به او گفتم :
محمد جبهه رفتن تو دیگر بس است.برگرد تا برادرت علی به جبهه برود.
محمد در جواب ما نوشت: تا محمد به علی تبدیل شود سالها طول می کشد.علی بماند و از لحاظ علمی خود را تقویت کند.
بعد ادامه داد: انقلاب ما جهت پیشرفت احتیاج به انسانهای عالم و در عین حال با تقوا دارد. من هم اگر روزی جنگ تمام شد و زنده ماندم تحصیلم را حتما ادامه خواهم داد.
تلاش خانواده برای پیدا کردن همسر برای محمد ادامه داشت. تا اینکه در آخرین سفر گفت: دیگر دنبال پیدا کردن همسر برای من نباشید !چند روز بعد هم خبر شهادت محمد را اعلام کردند..
تولد ...1343🌷
شهادت... 1366🌷
مدفن...گلزار شهدای اصفهان🌷
#شهید_تورجی_زاده
#یا_زهرا
@khatme_quran313
🌷“یا زهراء” رمز عملیات کربلای پنج ، “یا زهراء” رمز عملیات کربلای ده ، “یا زهراء” ذکر مورد علاقه ی رزمندگان در شبهای عملیات ، “یا زهراء” زیباترین پیشانی بند رزمندگان و محبین واقعی اهلبیت…
👈اما در اینجا عنوان یک کتاب است . زندگی نامه و خاطرات شهید محمد رضا تورجی زاده فرمانده
🕊گردان یازهراء(سلام الله علیها) ( لشکر ۱۴ امام حسین(علیه السلام)) مداحی دلسوخته ، رزمنده ای شجاع و
🔶فرمانده ای مخلص و محب واقعی حضرت زهرا(س) که نحوه شهادت عجیبی داشت… *در قسمتی از این کتاب آمده است : « روزهای آخر ماه شعبان بود . هیئت گردان برگزار شد . مجلس خوبی بود . برادر تورجی زاده شروع کرد به خواندن روضه ی حضرت زهراء(س) ، حال عجیبی بین بچه ها بود… در آخر روضه محمدرضا دستش را مشت کرده بود ، می کوبید روی زمین و با گریه می گفت: آی زمین ، تو چطور شاهد این همه ظلم بودی…! »
#کتاب
#یا_زهرا
#شهید_تورجی_زاده
@khatme_quran313
تلاش خانواده برای پیدا کردن همسر برای محمد ادامه داشت. تا اینکه در آخرین سفر گفت: دیگر دنبال پیدا کردن همسر برای من نباشید !چند روز بعد هم خبر شهادت محمد را اعلام کردند..
تولد ...1343🌷
شهادت... 1366🌷
مدفن...گلزار شهدای اصفهان🌷
#شهید_تورجی_زاده
#یا_زهرا
@khatme_quran313
🌷“یا زهراء” رمز عملیات کربلای پنج ، “یا زهراء” رمز عملیات کربلای ده ، “یا زهراء” ذکر مورد علاقه ی رزمندگان در شبهای عملیات ، “یا زهراء” زیباترین پیشانی بند رزمندگان و محبین واقعی اهلبیت…
👈اما در اینجا عنوان یک کتاب است . زندگی نامه و خاطرات شهید محمد رضا تورجی زاده فرمانده
🕊گردان یازهراء(سلام الله علیها) ( لشکر ۱۴ امام حسین(علیه السلام)) مداحی دلسوخته ، رزمنده ای شجاع و
🔶فرمانده ای مخلص و محب واقعی حضرت زهرا(س) که نحوه شهادت عجیبی داشت… *در قسمتی از این کتاب آمده است : « روزهای آخر ماه شعبان بود . هیئت گردان برگزار شد . مجلس خوبی بود . برادر تورجی زاده شروع کرد به خواندن روضه ی حضرت زهراء(س) ، حال عجیبی بین بچه ها بود… در آخر روضه محمدرضا دستش را مشت کرده بود ، می کوبید روی زمین و با گریه می گفت: آی زمین ، تو چطور شاهد این همه ظلم بودی…! »
#کتاب
#یا_زهرا
#شهید_تورجی_زاده
@khatme_quran313
🌷“یا زهراء” رمز عملیات کربلای پنج ، “یا زهراء” رمز عملیات کربلای ده ، “یا زهراء” ذکر مورد علاقه ی رزمندگان در شبهای عملیات ، “یا زهراء” زیباترین پیشانی بند رزمندگان و محبین واقعی اهلبیت…
👈اما در اینجا عنوان یک کتاب است . زندگی نامه و خاطرات شهید محمد رضا تورجی زاده فرمانده
🕊گردان یازهراء(سلام الله علیها) ( لشکر ۱۴ امام حسین(علیه السلام)) مداحی دلسوخته ، رزمنده ای شجاع و
🔶فرمانده ای مخلص و محب واقعی حضرت زهرا(س) که نحوه شهادت عجیبی داشت… *در قسمتی از این کتاب آمده است : « روزهای آخر ماه شعبان بود . هیئت گردان برگزار شد . مجلس خوبی بود . برادر تورجی زاده شروع کرد به خواندن روضه ی حضرت زهراء(س) ، حال عجیبی بین بچه ها بود… در آخر روضه محمدرضا دستش را مشت کرده بود ، می کوبید روی زمین و با گریه می گفت: آی زمین ، تو چطور شاهد این همه ظلم بودی…! »
#کتاب
#یا_زهرا
#شهید_تورجی_زاده
@khatme_quran313