eitaa logo
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
16.8هزار دنبال‌کننده
445 عکس
185 ویدیو
25 فایل
پندیات/اشعارترحیم وروضه ازابتداتاانتهای مجلس ختم مادحین گرامی برای ارسال صوت مجالس خوددرکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇 @khadeemeh110 @khatmkhanimajma #ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
مشاهده در ایتا
دانلود
. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند باید که عشق را به شما اقتدا کنند بی دردهای خفته به مرداب عافیت باید حساب خویش ز مردان جدا کنند با نردبان درد به معراج می‌روند آنان که تا به صبح خدا را صدا کنند ایوب‌های دهر تمامی درد خویش با کیمیای درد تو باید دوا کنند با کیمیای درد تو آری میسر است مردم مس وجود بدل با طلا کنند درد تو آیه‌های هدایت شود اگر کفر جهان به قصه تو آشنا کنند عمری به روی چرخ نشستی ز پا ولی آنسان نشستنی که از آن قصه‌ها کنند یاران دردمند تو در روز رفتنت جا داشت محشری به عزایت بپا کنند کل الهه‌های اساطیر عاقبت باید که معبدی به مزارت بنا کنند با همرهان عرشی گلگون کفن بگو یاران مانده در قفست را دعا کنند روزی که بارگاه شفاعت بپا شود مگذار از گروه تو ما را جدا کنند  شعری در مورد جانبازان  ای مونس جان نثاران پیوستی آخر به یاران کز باده‌ی معرفت بود لبریز پیمانه‌ی دل   شعر در مورد جانباز  شلوار تا خورده دارد، مردی که یک پا ندارد/ خشم است و آتش نگاهش، یعنی تماشا ندارد رخساره می‌تابم از او، اما به چشمم نشسته/ بس نوجوان است و شاید، از بیست بالا ندارد بادا که چون من مبادا چل سال رنجش پس از این/ خود گرچه رنج است بودن بادا مبادا ندارد با پای چالاک پیما، دیدی چه دشوار رفتم/ تا چون رود او که پایی، چالاک پیما ندارد تق تق کنان چوب دستش، روی زمین می‌نهد مهر/ با آنکه ثبت حضورش، حاجت به امضاء ندارد لبخند مهرم به چشمش، خاری شد و دشنه‌ای شد/ این خوی‌گر با درشتی، نرمی تمنا ندارد برچهره‌ی سرد و خشکش، پیدا خطوط ملال است/ یعنی که با کاهش تن، جانی شکیبا ندارد گویم که با مهربانی، خواهم شکیبایی از او/ پندش دهم مادرانه، گیرم که پروا ندارد رو می کنم به او باز، تا گفت و گویی کنم ساز/ رفته است و خالی است جایش، مردی که یک پا ندارد  شعر در مورد شیمیایی  باغ نگاه صبح. دو مرغ رها بی صدا صحن دو چشمان تو را ترک کرد شب. دو صف از یا کریم بال به بال نسیم از لب دیوار دلت پرکشید آفتاب. خار و خس مزرعه ی چشم تو آبشار. موج فرو خفته ای از خشم تو می شود از باغ نگاهت، هنوز یک سبد از میوه ی خورشید چید. .@khatmkhanimajma
بسم الله الرحمن الرحیم🌹 مزه ی اشک - اشعار اهل بیت علیهم السلام اشعار اهل بیت علیهم السلام ياد جنگ و جانفشاني ها به خير ياد جنگ و جانفشاني ها به خير شورها و عشق بازي ها به خير ياد آن نام آشنايان صبور آن پرستوهاي شاد و بي غرور آن عزيزاني كه همت داده اند باكري ها، كوه غيرت داده اند همسراني پشت در پشت قيام جان نثاران هميشه با امام   شير زنهايي كه آرش زاده اند در ره حفظ شرف جان داده اند خوشا آنانکه جانان می شناسند خوشا آنانکه جانان می شناسند طریق عشق و ایمان می شناسند بسی گفتند و گفتیم از شهیدان دل من کرده هوای شهدا دل من کرده هوای شهدا بر لبم هست ثنای شهدا   تا خدا هست و خدایی دارد   آن نوایی که ز شور است و شعور هست در اوج نوای شهدا به خدا ذات خدا داند و بس عزت و قدر و بهای شهدا گوشِ دل باز کنید ای مردم که بلند است نوای شهدا خدمتگزار عشق کجا خانه کرده ای با یک سفر دل همه ویران کرده ای عمری رفیق و همدم و محبوی بوده ای این را نه من، همه گویند خوب بوده ای دیگر کلام وحی قرائت نمی کنی از خاطرات عشق روایت نمی کنی برگرد تا که گریه کنیم پای روضه ها سینه زنیم با نفست پای نوحه ها راحت بخواب خانه قبرت مبارک ای مرغ عشق جام، شهادت مبارک مي آيم از راهي که لبريز سفرهاست مي آيم از راهي که لبريز سفرهاست پرواز در پرواز، ردّ بال و پرهاست از معبري که غرق باور غرق شور است از سنگري که چشمة جاري نور است از نيمه شبهاي مناجات و عبادت از لحظه هاي روشن قبل از شهادت شبهاي جمعه ذکر يا قدّوس يا نور معراج اشک و بندگي پرواز تا نور صحن حسينيه نواي سينه زن ها بوي خدا و بوي سيب پيرهن ها ای شهیدان ای بلاجویان عشق ای شهیدان ای بلاجویان عشق ای سر و جان داده در میدان عشق بسکه سر سودید بر درب وصول یافتید از سوی حق اذن دخول ما کجا و درک آن فیض جلیل دست ما کوتاه و خرما بر نخیل سیزده ساله است، اما سخت استوار و شجاع و بی پرواست سیزده ساله است، اما سخت استوار و شجاع و بی پرواست دلش از آب هم زلالترست باز، دلواپس پرستوهاست   مثل کوه است، سخت پا برجا مثل دریا عمیق و پرموج است شوق پرواز بی کران دارد چون عقابی که عاشق اوج است   پیکرش جا به جا پراز زخم است لبش اما هنوز می خندد گاهی از درد می کشد یک آه لحظه ای چند ؛ پاک می بند @khatmkhanimajma