eitaa logo
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
14.8هزار دنبال‌کننده
429 عکس
174 ویدیو
25 فایل
پندیات/اشعارترحیم وروضه ازابتداتاانتهای مجلس ختم مادحین گرامی برای ارسال صوت مجالس خوددرکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇 @khadeem110 @khatmkhanimajma #ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃پیامبر اکرم ص ؛ هر کس بعد از هر نماز سوره توحید را بخواند در قبرش عذاب نمی شود و از فشار قبر در امان است ✍ مستدرک الوسائل ۲۸۰/۴ https://eitaa.com/khatmkhanimajma
✅روایتی تکان دهنده و زیبا 🔴شب اول قبر آیت‌‌الله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟! پرسیدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، شروع کرد به تعریف کردن: وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می‌آید. صداهایی رعب‌آور وحشتناک! به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود! بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می‌کشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی‌کسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر می‌شد آن دو نفر آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ‌ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند. راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید. وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم. آقای حائری! شما 38 مرتبه به زیارت من آمدید من هم 38 مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبه‌اش بود 37 بار دیگر هم خواهم آمد.. 📘ناقل آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره) https://eitaa.com/khatmkhanimajma •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
230224_003.MP3
11.5M
*دشتی جانسوز همگام با نی* درمجلس ختم زنده یادمهندس علیرضا مقصودی *بیا امشب به نای نی بنالیم* *نه بهر خود برای نی بنالیم* *چه لبهایی که در نی ها دمیدند* *ولی شرحِ دلِ نی ناشنیدند* *به هر نی لب نهی پُر سوز و ساز است* *نوای نی همه سوز و گداز است* *نوای نی غم دیرینه داره* *هزاران آه سرد در سینه داره* *اگر آهنگ غم نی زن نوازَد* *همان آهی ست که از نی بربخیزد* *تموم درد عالم قسمت اوست* *بزن نی زن نبینُم داغت ای دوست* *لبت سوزَد زِ سوزِ ساز تا کی* *غمِ داغِ پدر دانی تو ای نی* *بزن نی زن نوای غربت و غم* *شده روز و شبم اشکای نم نم* *تو(هستی)هر چه گویی نی بخواند* *کلام(پرویزی)را او بداند* *👈🏻با نوای جانسوز: مداح بختیاری کربلایی استاد پیام پرویزی🎙️*
گرصفايي به جهان هست ازصفاي پدراست خوشتر از نغمه داود صداي پدر است گفتم اي دوست دراين دهرچه بوسيدنيست گفت ، زير قدم مادر و پاي پدر است اهل علم و ادب از دست پدر مي بوسند ضامن عزت فرزند دعاي پدر است گو، به بيگانه که در خانه قلبم منشين چونکه اينجا حرم مادر وجاي پدراست اي جواني که به دل عشق علي پروردي اين ولايي که توداري ازولاي پدراست بارالها مددي کن ، پدر ازدستم رفت چشم ما، بر درو مشتاق لقاي پدراست https://eitaa.com/khatmkhanimajma
پیک مرگی که مرا آید و دامان گیرد با خبر باش تو رانیز گریبان گیرد به نسیم مژه بر هم زدنی بانگ اجل شادی و خواب خوش چشم عزیزان گیرد غره نتوان به زر وزور شدن ز آن که فلک هر دو را از کف وبازوی تو آسان گیرد تاتوانی کمک خسته افتاده نما پیش از آنی که خط عمر تو  پایان  گیرد تکیه نتوان به جهان گذران کرد که چرخ به دمی  حشمت  خاقان  و سلیمان  گیرد رفرف عشق نمازین که از این دار فنا روحت  آسوده  ره  کعبه   جانان   گیرد جرس قافله آن دم که زند بانگ رحیل ملک الموت به یک لحظه تو را جان گیرد آن چنان زی که پس از مرگ هر آنکس شنود در  غم  مردن  تو  دست  به  دندان  گیرد آن که سالار دلی را به جهان شاد کند توشه  آخرت  از  دولت  قرآن  گیرد https://eitaa.com/khatmkhanimajma
به دریای غمت پهلو گرفتم به آهنگ فراقت خو گرفتم نمی ره خاطر ما روز آخر سرت را بر روی زانو گرفتم ➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️ بچینم شمع و گریم در عزایت به زیر خاک غم قد رسایت نمی شد باورم ای نازنینم خودم سنگ لحد چینم برایت ➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️ نشسته تیر غصه در کمینم شب و روز از فراقت دل غمینم دلم میخواست تا روی مزارت برایت حجله ی شادی بچینم https://eitaa.com/khatmkhanimajma
😭😭 🌴🌴🌴🌾🌾🌾🌴🌴🌴 نبیند مادری داغ جوان را           فدا سازد به پایش جان خود را جگر سوزد در این عالم به داغش           به هر لحظه دلش گیرد سراغش گل پژمان مادر دیده واکن           مرا اندر کنارت جابه جا کن که بی تو زندگی دشوار باشد           دلم تا هست با تو یار باشد چه سنگین است این درد جدایی           کنار قبر تو آیم گدایی بگو با مادر دلخسته تو           کجا رفتی چرا منزل نیایی برایت آرزو بسیار دارم           کجا رفتی ترا من دوست دارم نشد ای گل عروسیت بگیرم           تو باشی من به جای تو بمیرم ولی افسون داغت بر دلم شد           تمام خاطراتت حاصلم شد مرا با رفتن خود پیر کردی           بر روی خاک تو زنجیر کردی چو شمعی من بسوزم در فراغت           سر قبرت مرا تو پیر کردی الهی کاش من هم پر بگیرم           کنارت ای پسر ماوا بگیرم بیا یک بار دیگر در بر من           بکش دست نوازش بر سر من
😭😭 🌴🌴🌴🌾🌾🌾🌴🌴🌴 نبیند مادری داغ جوان را           فدا سازد به پایش جان خود را جگر سوزد در این عالم به داغش           به هر لحظه دلش گیرد سراغش گل پژمان مادر دیده واکن           مرا اندر کنارت جابه جا کن که بی تو زندگی دشوار باشد           دلم تا هست با تو یار باشد چه سنگین است این درد جدایی           کنار قبر تو آیم گدایی بگو با مادر دلخسته تو           کجا رفتی چرا منزل نیایی برایت آرزو بسیار دارم           کجا رفتی ترا من دوست دارم نشد ای گل عروسیت بگیرم           تو باشی من به جای تو بمیرم ولی افسون داغت بر دلم شد           تمام خاطراتت حاصلم شد مرا با رفتن خود پیر کردی           بر روی خاک تو زنجیر کردی چو شمعی من بسوزم در فراغت           سر قبرت مرا تو پیر کردی الهی کاش من هم پر بگیرم           کنارت ای پسر ماوا بگیرم بیا یک بار دیگر در بر من           بکش دست نوازش بر سر من
😭😭 🌴🌴🌴🌾🌾🌾🌴🌴🌴 نبیند مادری داغ جوان را           فدا سازد به پایش جان خود را جگر سوزد در این عالم به داغش           به هر لحظه دلش گیرد سراغش گل پژمان مادر دیده واکن           مرا اندر کنارت جابه جا کن که بی تو زندگی دشوار باشد           دلم تا هست با تو یار باشد چه سنگین است این درد جدایی           کنار قبر تو آیم گدایی بگو با مادر دلخسته تو           کجا رفتی چرا منزل نیایی برایت آرزو بسیار دارم           کجا رفتی ترا من دوست دارم نشد ای گل عروسیت بگیرم           تو باشی من به جای تو بمیرم ولی افسون داغت بر دلم شد           تمام خاطراتت حاصلم شد مرا با رفتن خود پیر کردی           بر روی خاک تو زنجیر کردی چو شمعی من بسوزم در فراغت           سر قبرت مرا تو پیر کردی الهی کاش من هم پر بگیرم           کنارت ای پسر ماوا بگیرم بیا یک بار دیگر در بر من           بکش دست نوازش بر سر من
دوبیتی نما یادی گهی از خواهر خویش. بزن هردم سری بردلبر خویش. دلت را ده بـــــه اوآرام گیری. نگاهش کن مثال مادر خویش. * زخواهر دل بریدن کار من نیست. کسی جزخواهرم جانان من نیست. سرو جانم فـــــــدای خواهرم باد. نگاهش میکنم غم بر بدن نیست. * بهترین غم خور من خواهر بود. بلکه خواهر نه همین مادر بود. حزن واندوه مــــن اورا پژمرد. در مصیبات مـــــــرا یاور بود. * خواهرکه سروجان وتنم باد فدایش. افسوس که رفت خانهءمن رفت صفایش. رخساره او در نظرم هست مجسم. گه گاه دلم می تپد از بهر مرامش. غلامرضانوتر کی همدانی @khatmkhanimajma
…………… فاطمیه روضه بخونم روح این عزیزوهمه جوانهای زیرخاک خفته فیض ببرند ایام فاطمیه است دلتوببرمدینه آی گریه کنای فاطمه اینجاکسی نمیگه آهسته گریه کن نالتوآزادکن به حق بی بی زینب صدابزن یازهرا..... گر کسی بهر تو مشغول دعا نیست ببخش دست این طایفه از سوی خدا نیست ببخش در نبودت همه بازیچه ی این نفس شدیم اگر آقا سر ما گرم شما نیست ببخش اصلا انگار نه انگار که تو را گم کردیم بودنت دغدغه ی قلبی ما نیست ببخش نشده نیمه شبی با تو مناجات کنیم نیمه شب پشت در خیمه گدا نیست ببخش ۲ سوز هر ناله ی ما پای گناهان رفته در دعاهای فرج سوز صدا نیست ببخش از وطن دور شدیم و غم غربت خوردیم خانه ی ما طرف کرببلا نیست ببخش گریه کن های حسینیم ولی آقا جان اشک ما مثل شما صبح و مسا نیست ببخش السلام علیک یا ابا عبدالله بذار اول دلتانو آماده کنم.... چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبدالله برات بگم ... خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی. گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر. فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه. میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین). زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین) قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم) اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین) اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) . یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه. اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2) حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین) چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده .... یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب @khatmkhanimajma
سبک ترکی برای عزای خواهر   قان اولوب جگریم        سیندی بال و پریم جان یتوب سینمه        یولدادور گوزلریم دردیمه درمان هارداسان قارداش باجون قربان هارداسان قارداش جان وئرن باجینون        گوزلری یولدادی ائل قبیله دیر           قارداشی هاردادی منیم احوالیمه          ئوزگه لر آغلادی جان یتوب سینمه         گلمدی  دلبریم دردیمه درمان هارداسان قارداش باجون قربان هارداسان قارداش   دریافت سبک  سبک ترکی برای عزای خواهر شعرترکی هواداران کربلایی وحیدشریفی @khatmkhanimajma