eitaa logo
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
16.7هزار دنبال‌کننده
444 عکس
185 ویدیو
25 فایل
پندیات/اشعارترحیم وروضه ازابتداتاانتهای مجلس ختم مادحین گرامی برای ارسال صوت مجالس خوددرکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇 @khadeemeh110 @khatmkhanimajma #ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6008067456445192761.mp3
زمان: حجم: 2.03M
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ داغلار باشی چم اولدی آی دده ای قلبیمین اوستونه غم اولدی آی دده ای مهربان ددم اولدی الیم اورکده قالدی آی دده ای (یتیم بالانین اورگی سنق اولار نسگیلی اولار یری وار یتیم بالا بئله دیه) یتیمه داغلار آغلار ای خزانلی باغلار آغلار ای آی ائلر دردینی دیه بولمز قاپنی باغلار آغلار ای
تاج عزت به سراهل جهان است پدر،، گوهر پرثمرنسل جوان است پدر،، ای بشر قدرپدر دان که درایام حیات،، توندانی که بهین گنج گران است پدر،، خاک پایش به سردیده نهی بازکم است،، نوردیده به بصر راحت جان است پدر،، گفته اش رابپذیز ازدل وجان ای فرزند،، باش اگاه که چون گنج نهان است پدر،، سایه اش تابسرت هست نماشکرخدا،، تاگزندی نرسد برتوشباناست پدر،، «« شروع مرثیه پدر»»⚫️ الا ای سروباغ آ رزویم ،- شکوه زندگی وابرویم ،، بهارعمرتو اخرخزان شد ،، زداغت مانده عقده درگلویم ،، دوسه روزه که رفتی دردل خاک ،، بگو این درد را من باکه گویم ،، نمیخاهم پس ازتو زندگی را ،، گلی رابی تو من هرگز نبویم ،، خدا داند که درقلب منی تو،، بود عکست همیشه روبه رویم ،، ««« تصنیف »»»⚫️ ای بابا،(2)رفتی زدار فانی —-بامرگ ناگهانی —-----باباکجای،،دادازجدای ای بابا(2)ازداغ تو غمینم،،،،،،،ازرفتنت حزینم.،،بابا کجای ،،،دادازجدای ای بابا (2)چشم ازجهان ببستی،، پشت مرا شکستی ،، باباکجای،،دادازجدای،، «« روضه »»⚫️ السلام علیک یاابا عبدالله عزیزان داغ داغ پدردیدید .ولی شما نازنین بدن بابا رابا عزت واحترام برداشتید ،غسل دادید،کفن نمودید ،بخاک سپردید .امادلا بسوزه براغریب کربلا حسین،که نازنین بدنش سه روز دو دشب عریان و بی سر روی خاک گرم کربلا ،،عوض انکه پیکرجگر گوشه زهرا را بردارند ده تاحرامی سوار بر اسب ،،نازنین بدن حسین رازیر سم اسبان ستوران ،.....همه بگیم حسین جان صلی الله علیک یامظلوم یااباعبدالله ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
” پدر” اسطوره ای از آسمان است پدر افسانه ای در این جهان است پدر معنای هستی ، رمز ِ بودن چو خون در بستر ِ جانم روان است پدر صندوقی از اسرار پنهان پدر سنگِ صبور و امتحان است سیه فامش نموده تیغِ خورشید خمیده پیکرش همچون کمان است سپیدش کرده موی و صورتش چین گذرگاهی که عنوانش زمان است پدر در عکسِ خود بر طاقِ ایوان سیه موی است و زیبا و جوان است پدر نجوای ذِکر شامگاهی صلاتی هم نشین با کهکشان است به عَرش سجاده اش فرش است و دائم خدایَش جاری و وردِ زبان است پدر در دیده ام زیباترین شعر پدر در باورم یک قهرمان است بدیدم خویش در آئینه ای نیک به رخ دیدم که تصویرش عیان است نظر کردم به دقت خویش و وی را دو جسمی دیدم و روحی در آن است ندیدم جز پدر در کُنهِ ذاتم که وصفش خارج ازشرح و بیان است اگر کفر است گویم خالق ، اما پدر با خالقم همداستان است پدر زیباترین تصویرِ دنیا میانِ قابِ قلبم در نهان است
پدرم بوی خاک و گندم داشت‌ دست در دست‌های مردم داشت‌ روی لب‌های خسته‌‌اش یک عمر تاول زندگی تبسم داشت شطی از آفتاب در چشمش تا دم واپسین تلاطم داشت‌ با دهان سپیده‌ می‌خندید او که با سوختن تفاهم داشت‌ یاد باد آن سپیده، آن امید آفتابی که بوی گندم داشت
میان شب مهِ تابان پدر بود برای غصه ها درمان پدر بود ترک بر روی انگشتش فراوان برای لقمه های نان پدر بود پدر کوه غم و سنگ صبورم به شب ها گریه ی پنهان پدر بود به قلبم حک شده نامش همیشه نشانِ رحمت یزدان پدر بود پدر زجر و پدر اشک و پدر آه عزیز و مونس شایان پدر بود برای شادی کودک همیشه گذشت از شادیش آسان ، پدر بود علی الگوی او در زندگانی همیشه مظهر ایمان پدر بود به من آموخت او در اولین بار کلام و آیه ی قرآن پدر بود
سه پنج روزه که بابا در برم نیست توان هجر او بر پیکرم نیست چرا چون مرغ شب از دل ننالم که بابا در میان جمع ما نیست صد افسوس ای پدر رویت ندیدم گلی از گلشن رویت نچیدم چنان داغ تو میسوزد دلم را که بی تو من زهستی دل بریدم ای که تو رفتی وبه دنبال تو هر جا نگرم اثری نیست دگربار از آن تاج سرم یک شبش دست اجل آمد وبگرفت تورا چاره ای نیست مرا هرچه گریبان بدرم وای از این درد ومصیبت که چه طاقت فرساست در فراق تو شبانگاه چو مرغ سحرم باغبان بودی واکنون بنگر گلهایت همه پژمرده واواره و خونین جگریم
شعرپدر ارزش علم وهنر را نه تو دانی ونه من قدراین دُروگهررانه تودانی ونه من نقددوران جوانی بود اندر کف ما قدراین شاخه زر را نه تودانی ونه من سرنوشت من وتو دست قضا وقدر است گردش دور قمر را نه تودانی ونه من باغ دل می شود از بارش باران احیا ارزش دیده تررا نه تو دانی ونه من هرچه خیریست به ما وقت سحر می بخشند قدرانفاس سحررا نه تو دانی ونه من تا بود برسرما سایه پر مهر پدر به خدا قدر پدررا نه تو دانی ونه من (عاجل) این لحظه که نقداست غنیمت دارش چونکه فردای دگر را نه تو دانی ونه من