🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه ختم پسرجوان روز اول
#روضه علی اکبر (ع)
بسمالله الرحمن الرحیم
یارحمن یا رحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
ِ
نوگلی پرورده بودم خاک از دستم ربود
آنچنان در بر گرفت انگار در عالم نبود
سال ها زحمت کشیدم تا گلم پرورده شد
ناگهان پیک اجل آن غنچه را از من ربود
⬅️خانواده محترم شما جوان از دست دادید امروز آمدید بدن نازنین جوانتان را غسل دادید کفن کردید به خاک سپردید همه دوستان آشنایان فامیل همسایگان واقشار مردم آمدند درکنار شما بودند به شما تسلیت گفتند شما رو دلداری دادند درکنار تان بودند
⬅️حالا دلها آمده شد
دلتو ببر کربلا اشکاتو آمیخته کن بااشکای امام حسین (ع)
اما جانها به سوزد برآن حسینی که وقتی فریاد علی اکبر را شنیدند با عجله آمدند بربالین جوانش علی اکبر قرارگرفت نشست کنار میوه دلش
سرعلی را به دامن گرفت دلش ارام نشد سرعلی را به سینه چسبانید دلش تسلی پیدا نکرد
یک وقت خم شد صورت به صورت علی گذاشت فرمودقتل الله قومٵ قتلوک بابا خدا بکشد کشته شدگان تورا علی جان هرکاری کرد نتوانست بدن علی اکبر رابه خیمه ببرد
صدا زد
🔸جوانان بنی هاشم بیاید
🔸علی را بر درخیمه رسانید
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بردرخیمه رسانم
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
# مجلس ختم پدر
#هفتم(کاربرد بیست و یکم چهلم وسالگرد
مصادف با ولادت امام جواد وعلی اصغر(ع)
#روضه امام حسین (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یارحمن ویا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🔸زندگی طعم خوشی داشت اگر بابا بود)
🔸دلم زارم چه غمی داشت اگربابابود
🔸باغبان فلک از داغ به خاک دل من
🔸بذراندوه نمیکاشت اگر بابا بود
⬅️مجلس امروزبه مناسبت چهلمین روز درگذشت پدری مهربان برادری دلسوز یکی ازمحبان اهل بیت علیه السلام برگزار گردیده است عزیزان داغ دیده درماه رجب و ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر (ع) قرار داریم انشاالله روح این پدر رو برسرسفره اهل بیت مهمان کنه روحش ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما خانواده محترم شما مدت چهل روزه جای خالی بابا رو احساس می کنید به خدا قسم هیچ کس جای خالی بابا رو برای شما نمی گیرد پدرستون خانه. است پدر پشت پناه دختر است خدا نکنه توی جمع ما کسی باشه که داغ بابادیده باشه عزیزان دیگه یتیم شدید
🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی
🔸یتیمی خاری دوران یتیمی
🔸الهی طفلی بی بابا نباشد
🔸اگرباشد دراین دنیا نباشد
حالا دلها اماده شد بریم کربلا به یاد ان
لحظه ای که اقا ابا عبدالله
فرمودند خواهرم زینب تازمانی که صدای تکبیر من می یاد بدان من هنوز زنده ام اما یک وقت دیدند صدای اقا به گوش نمی رسد
🔷همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔷ولی سالار زینب را ندیدند
امدند جلوی زلجناح حلقه زدندهر کدام سوالی میکنه یکی سوال میکنه بگو ذوالجناح بابایمان چه شدیکی سوال میکنه بگو ذوالجناح عمویمان عبا س چه شد یکی سوال میکنه ببینم ذوالجناح برادرمان علی اکبر چه شد یک وقت دیدند سکینه امد عنان ذوالجناح به دست گرفت بگو ببینم ذوالجناح تو که بی وفا نبودی آیا آن لحظه ای که بابایم را شهید کردند آیا بهش آب دادند یا نه دیدند ذوالجناح سر به زمین می کوبه یعنی بابایتان را با لب تشنه شهیدش کردند یک وقت ذوالجناح به سمت گودال قتلگاه حرکت کرد زینب وکودکان پشت سر ذوالجناح ای می دویدند ای به زمین می خوردند بلند می شدند تا رسیدند به تل زینبیه عزیزانی که کربلا رفتند میدوند تل زینبیه نزدیک قتلگاه است
اما زبان حالی دارد بی بی زینب
🔶گلی گم کردم می جویم او را
🔶به هر گل می رسم می بویم او را
🔶گل من یک نشانی در بدن داشت
🔶یکی پیراهن کهنه به تن داشت
حسین آرام جانم حسین روح روانم
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه ختم جوان
#شب جمعه
#روضه جوانی که هیچ کس رو ندارد
#ترکیبی علی اکبر و امام حسین (ع)
بسمالله الرحمن الرحیم
یارحمن یا رحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
ِِهرکجای مجلس نشسته اید یک بار دیگه به نیابت از شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر علی الخصوص روح این جوان پدرومادرشان اموات عزیزانی که بانی این مجلس ومحفل هستند فیض ببرد
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
عزیزان مجلس جوانه امروز باید خوب گریه کنید چون این عزیز نه پدری داره نه مادری داره هیچکس رونداره باید براش خوب گریه کنه انشاالله روحش با علی اکبر امام حسین محشور بشه روح پدر و مادر این جوان اموات بانی محترمی که مجلس ختم گرفتند فیض ببرد اما مجلس جوانه روضه علی اکبر بخونم همهی اموات فیض ببرند
⏪اما دلتو ببر کربلا اشکاتو آمیخته کن بااشکای امام حسین (ع)
اما جانها به سوزد برآن حسینی که وقتی فریاد علی اکبر را شنیدند با عجله آمدند بربالین جوانش علی اکبر قرارگرفت نشست کنار میوه دلش
سرعلی را به دامن گرفت دلش ارام نشد سرعلی را به سینه چسبانید دلش تسلی پیدا نکرد
یک وقت خم شد صورت به صورت علی گذاشت فرمودقتل الله قومٵ قتلوک بابا خدا بکشد کشته شدگان تورا علی جان هرکاری کرد نتوانست بدن علی اکبر رابه خیمه ببرد
صدا زد
🔸جوانان بنی هاشم بیاید
🔸علی را بر درخیمه رسانید
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بردرخیمه رسانم
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر علی الخصوص روح این جوان از این مجلس ومحفل فیض ببرنددرشب جمعه شب زیارتی آقا ابا عبدالله قرار داریم گریزی هم در این خصوص داشته باشیم بهره امواتمان باشه
⬅️شب جمعه شب زیارتی عزیز فاطمه است امشب
بی بی دو عالم این مادر غم دیده کربلاست مهمان ابا عبدالله است مگر چه کردند کربلا با عزیزفاطمه اکه آه وناله وفریادشان بلند شد
راوی میگه)روزعاشورا شمر لعنت الله علیه از گودی قتلگاه امد بیرون اما لرزه براندامش افتاده تمام این دست وپاه تمام این بدن می لرزه میگه رفتم سوال کردم چرا لرزه به اندامت افتاد درجواب گفت آن لحظه ای که من بر روی سینه ای عزیزفاطمه بودم
وای حسین وای حسین...
گفت آن لحظه ای که من داشتم سر از بدن جدا می کردم در ان لحظات از گوشه گودال قتلگاه صدای ناله ای شنیده می شد از ان وقتی که ان صدا به گوشم رسید لرزه به اندام افتاد
مگر چه صدای بود چه ناله ای بود چه فریادی بود ..
ناله مادری بودکه فریاد می زد غریب مادر حسین مظلوم مادر حسین شهید مادر حسین..
🔻ایا ای تشنه لبِ مادر حسین جان
🔻به خون اغشته ای مادرحسین جان
انشاالله یک شب جمعه ای من وشما کربلا باشیم
آه کربلا رفته ها ای کسانی که دل تنگ کربلا سدید شب جمعه مادر کربلاست کنار ضریح شش گوشه
یاحسین یا حسین..
🔸ایا ای تشنه لبِ مادر حسین جان ..
🔸به خون اغشته ای مادر حسین جان
🔸چرا بی سرفتاده پیکر تو مادر..
🔸به روی نیزه ها بینم سرتو..
⏪امان امان امان ازدل فاطمه امان ازدل مادر
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
احمد بهزادی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#ترحیم_خوانی
#زمزمه
#مادر😭
عزای مادر ،،،سبک ناحلةالجسم یعنی
با یک بند اخر جهت مادر شهید
مادر مادر ای مادر
زیباترین خلقت دنیائی
نشانه از خالق یکتائی
عشق را فقط توئی که معنائی
بهشت دنیا یعنی
سایهٔ مادر بر سرت باشه
وجود او بال و پرت باشه
روشنیِ چشم ترت باشه
انیس با وفای من مادر (۳)
اگر بمیره مادر
روسرِ تو دنیا خراب میشه
بدجوری دل واسش کباب میشه
از اشک دو چشمونت پر آب میشه
دلم گرفته می خوام
بچه گونه گریه کنم های های
رفتی زپیشم مادرم وای وای
بخواب برات من بخونم لای لای
انیس با وفای من مادر(۳)
کمال ایثار یعنی
برای دین پسر فدا کردن
ایثار در راه خدا کردن
دیون خود اینسان ادا کردن
انیس با وفای من مادر(۳)
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#نوحه_داغ_جوان
#زبانحال_امام_حسین «ع»
#برسرنعش_حضرت_علی_اکبر«ع»
#سبک_حسینم_وا_حسینم_واحسینم
🖤🖤🖤
جوانم وا جوانم واجوانم(2)
به خون دل جوانی پروریدم
ولیکن میوه ی آن را نچیدم
عجب دارم زِ گلچین زمونه
گُل ما را چنین کرده نشونه
🖤🖤🖤
گل من غنچه ای نشکفته ای بود
پریشان خاطر و افسرده ای بود
الهی درد خود با که بگویم
گل گمگشته ام از کی بجویم
🖤🖤🖤
منم آن باغبان زار و خسته
که در سوگ عزیز خود نشسته
من آن بابا که اندر زندگانی
کشیدم رنج با قد کمانی
🖤🖤🖤
اجل آتش فکند بر خانمان
زِ دستم بُرد آخر نوجوانم
الهی هیچ بابایی نبیند
که در سوگ جوان خود نشیند
🖤🖤🖤
چه حالی داشت یارب شاه مظلوم
حسین ابن علی با قلب مغموم
که دید فرق علی اکبر دریده
میان خاک و خون از کین تپیده
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#ختم_خوانی
#روضه_مجلس_ختم_برادر
#سوم_هفتم_چهلم_و_سالگرد
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌾تو بودی غمگسارم ای برادر
🌾همیشه در کنارم ای برادر
🌾تو رفتی قامتم از غم شکسته
🌾دگر یاری ندارم ای برادر
🌾خانواده محترم .......شما برادری مهربانی را ازدست دادید مدت هفت روز........جای خالی برادر را احساس انشاءالله خداوند به شما عزیزان صبربده اما برادران مرحوم همه آشنایان دوستان
فامیل همه اقشار مردم آمدند درکنار شما بودند به شما دلداری وتسلیت گفتند
🌾عزیزان داغ برادر خیلی برای برادران سخته انشاءالله خدا کنه کسی تو مجلس ما نباشد که داغ برادر دیده باشه
🌾اما عزیزان، از دست دادن برادر یعنی از دست دادن ستون خیمه، یعنی از دست دادن پشت و پناه، یعنی از دست دادن همه چیز، نمی دونم اون لحظه ای که به شما خبر فوت برادرتون رو دادن چه حس و حالی داشتید، اونایی که داغ برادر دیدند، همه می گن به محض اینکه خبر فوت برادر رو به ما دادن، زانوهامون سست شد بی اختیار از پا نشستیم، دیگه توانی برای حرکت کردن نداشتیم، انگار دنیا روی سر ما خراب شده بود، عالم برای ما تیره و تار گشته بود، حالا خوبه اینجا کسی هست توی درد داغ برادر با شما همدردی کنه زیر بغلتون رو بگیره با شما عزاداری کنه، اما بمیرم کربلا؛ تا صدای اخا ادرک اخا رو حسین شنید...
🌾ابی عبدالله خود کنار بدن برادرش عباس رساند، چه برادری عزیزان داغ دیده دست ها قلم شده، فرقش شکافته شده، تیر به چشمان مبارکش اصابت کرده، چه گذشت بر عزیز زهرا، سر برادر را به دامن گرفت صدا زد: «الأن إنكسر ظهري و قلت حیلتی وشمت بی عدوی؛ الان کمرم شکست، چاره ام اندک شد، دشمنم زبان به سرزنش من گشوده». نشست کنار بدن غرق به خون برادرش ابا الفضل، خون از دو چشم برادر پاک کرد یک وقت دید برادرش عباس گریه می کند. فرمود: عباسم، چرا گریه می کنی. عرض کرد: حسینم، نور چشمم چرا گریه نکنم شما الان أمدی سرم را از روی زمین برداشتی اما ساعتی دیگر چه کسی سرتو را از روی خاک بر می دارد. صدا زد برادر تا زنده ام مرا به خیمه ها مبر چون که وعده آب به بچه ها داده ام. یا عبدالله بدن بی جان برادرش عباس را در علقمه گذاشت به سوی خیمه ها حرکت کرد یک دست به کمر و یک دست به عنان ذوالجناح را گرفت به سمت خیمه ها حرکت کرد، صدای ناله اهل حرم بلند شد. سکینه صدا می زند: بابا، عمو چه شد؟ زینب صدا می زند؛ برادرم چه شد؟ عزیز فاطمه دست برد عمود خیمه ابا الفضل رو کشید یعنی دیگه این خیمه علمدار نداره ناله بزن
حسین
🌾الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
🖌#احمد_بهزادی
1403/10/7