eitaa logo
خاتون 🌺🍃
776 دنبال‌کننده
42 عکس
16 ویدیو
2 فایل
🍃از خاتون می‌گوییم؛ بانویی که اصیل است و شریف. و از دغدغه‌هایش؛ درباره‌ی خودش، خانواده‌اش و جامعه‌اش. و از قانون "حمایت از خانواده" که قرار است حامی‌اش باشد. اینجا خاتون‌های سرزمین‌مان از خودشان می‌گویند.🍃 اینجا هستیم 👇🏻 @h_mdarani @jenabeyas
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... انقلاب کردیم تا خانواده بماند برایمان. تا رونق ازدواج که خواسته‌ی دین و سنت پیامبرمان است، حفظ شود. انقلاب کردیم تا پرچم عفت و حجاب را در دنیای نادانِ دور از عفاف و حجاب بالا نگه داریم. غرب، ازدواج و خانواده را دور انداخت و حالا پریشان و گریان در تاریکی خودساخته‌اش دست می‌کشد به‌جای زخم‌خورده‌‌ی خانواده و ناله‌ی بی‌خانمانی سر می‌دهد. انقلاب ما اما انفجار نور بود و روشنایی خانواده را عزیز دانست. آن‌قدر که بعد از چهل‌و‌شش سال که از عمرش می‌گذرد، همچنان آرمانش حجاب و عفت و خانواده است. 🌱 سیزدهم بهمن‌ماه، روز بزرگ‌داشت "انقلاب اسلامی؛ تحکیم خانواده، عفاف و حجاب، سبک زندگی ایرانی‌اسلامی" بر جامعه‌ی خانواده‌محور ایرانی مبارک باد.🌱 ✍ نسیم. کریمی @khatooonjan 🪴ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خاتون، خانه‌ی روایت‌‌‌های بانوی ایرانی است از قانون حمایت از خانواده... با ما همراه باشید.👇🏻 https://eitaa.com/khatooonjan ⏭ https://t.me/khatoooonjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... سلام بر دلی که قلبم را بدون هیچ دیداری سرشار از عشق کرد...🌱 تولدتان مبارک آقاجان♥️ @khatooonjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زنانه فوتبال ببینید فوتبالی نیستم؛ آن‌ هم بازی لیگ‌های داخلی. نوجوان که بودم چرا. حالا بیشتر پیگیر بازی‌های تیم ملی‌ام، آن هم بازی‌های جام‌‌جهانی. برای همین بازی‌ها هم گاهی تاب نمی‌آورم. تسبیح به دست می‌روم توی اتاق یا آشپزخانه و صلوات می‌فرستم و هی می‌پرسم: "چی شد؟!" توان این همه هیجان را ندارم. دریبل‌کردن و کُرنرگرفتن و تَکل‌رفتن برایم لذتی ندارد. پیگیر ایرانم. خدا رحمت کند آیت‌الله حائری شیرازی را می‌گفت: "مردم بی‌خودی نیست که از یک چیزی لذت می‌برند؛ دنبال یک چیزی هستند. وقتی فوتبال را می‌بینند داغشان تازه می‌شود. ممکن است نتوانند بگویند از چه چیزِ فوتبال خوشم می‌آید؛ اما این را یک محقّق می‌تواند بفهمد... در فوتبال، آزادی هست. عدالت هست. توسعه هست. نظارت هست. رقابت هست. همه هم در سطح بالا! انسان‌ها، گمشده‌شان را در این بازی می‌بینند! مردم در تماشای فوتبال، دنبال مدینه‌‌ی فاضله هستند." من هیچ‌وقت فوتبال را این‌طوری نگاه نکردم. اولویتم نبوده که بخواهم این‌قدر عمیق به آن نگاه کنم. اما برای برخی از شما خانم‌ها که عشق فوتبال‌اید، حتماً چنین حس‌وحال‌هایی در وجودتان قُل‌قُل می‌کند که این‌طور خودتان را به آب و آتش می‌زنید تا بازی را از نزدیک ببینید‌. حتی اگر خودتان ندانید چرا این‌قدر عاشق تماشای فوتبال‌اید. با همه‌ی این‌ها، هرچقدر عاشق باشید یا متعصبانه بازی را دنبال کنید، شما زن هستید. تماشاگربودن، هویت شما را که تغییر نمی‌دهد. روی فیلم دوسه دقیقه‌ای از قسمت زنانه‌‌ی ورزشگاه، هفده‌بار صدای بوق گذاشتند. هفده‌بار، بوووووق. این بوق‌ها؛ یعنی زنگ خطر. یعنی خشونت کلامی و مردانه‌شدن ادبیات و حرکات زنان در ورزشگاه. یعنی حرکات جنسی و به‌کاربردن فحش‌های رکیک. یعنی زن‌بودن در خطر است‌‌‌. نمی‌دانم رفتنتان به ورزشگاه درست است یا نه؟! اما حالا که با این همه سختی وارد ورزشگاه شدید، خودتان بمانید. نمی‌شود زنانه فوتبال ببینید‌؟! نمی‌شود سَبکِ خودتان را بیافرینید؟! سَبکی که حریمتان را حفظ کند و هویتتان خدشه‌دار نشود. فکر می‌کنید می‌شود از قدرت تربیت‌کنندگی‌تان کمک بگیرید و فرهنگ تماشاچی‌بودن را بالا ببرید؟! یعنی می‌شود کنار مردان باشید، زن بمانید؛ اما از زن‌بودنتان سوءاستفاده نکنید و نکنند؟! چه خوب می‌شود کاری کنید که با وجود شما، پدرها، راحت فرزندانشان را با خود به ورزشگاه بیاورند‌. کاش زن بمانید و مراقب روح زنانه‌ی جامعه باشید. ✍حامین @khatooonjan 🪴ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خاتون، خانه‌ی روایت‌‌‌های بانوی ایرانی است از قانون حمایت از خانواده... با ما همراه باشید.👇🏻 https://eitaa.com/khatooonjan ⏭ https://t.me/khatoooonjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
... البیرغ یعگده... العنده شده... عنده عباس... المریض ابابه یتعافه... والاعمى یشوف اذا شافه بیرق بلند شد... هرکس مشکلی دارد، گوشه‌ی بیرق را گره بزند... هرکس مشکلی دارد؛ عباس را دارد... مریض در جوار او شفا می‌یابد و کور بینا می‌شود... تولدتان مبارک آقاجان♥️🌱 @khatooonjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدیون یک قَسَم شدم «تو را به امام‌زمان، یک ماه چادر سرتون کنید، اگه دیدید دوست نداشتید، بردارید.» رئیس بسیج دانشجویی این را گفت و پیاده شد. مینی‌بوس رفت روی هوا. نیمه‌ی شعبان رفته بودیم اردوی قم و جمکران. سال‌های آخر دهه‌ی هفتاد بود. معمولاً بدحجابی در حد فُکل‌گذاشتن و آرایش ملایم بود. نه مانتوها زننده بود و نه وضعیت آرایش‌ها. از گروه پانزده‌نفره‌‌مان دو نفر چادری بودند و بقیه مانتویی. غیر از سه‌چهارتا از بچه‌ها، کسی آرایش نمی‌کرد. یکی از دوستان هم ارمنی بود. بچه‌ها بعد از یک عالمه حرف قرار گذاشتند، دم مینی‌بوس‌های دروازه‌تهران چادر سرشان کنند، موقع برگشت هم دم دروازه‌تهران بردارند‌. به هیچ‌کس هم دلیلش را نگویند. اما من قبول نکردم. بچه‌ها غرغرکنان گفتند: _ یا هممون چادر سرمون می‌کنیم یا هیچ‌کدوممون. _ بابا، به امام زمان قسممون داد! صدایم را آوردم پایین و گفتم: "اگه به امام‌زمان قسممون بدند بریم دزدی، باید بریم؟!" یکی از دوستان چادری‌ با دل‌خوری گفت: "آقا این دوتا اصلاً مثل هم نیست." _ آره مثل هم نیست؛ ولی حق ندارند از اعتقادات ما سوءاستفاده کنند! بعد از یک‌عالمه بحث، قبول کردم؛ اما شرط گذاشتم: "من از تو خونه چادر سرم می‌کنم می‌یام، تو خونه هم چادر را برمی‌دارم. هرجا هم رفتم می‌پوشم تا یک‌ماه. بعد نگین وای اینجا چادر نپوش، اونجا نپوش." دو روز بعد کلاس داشتیم. یکی از چادر‌های مامان را پوشیدم. پسرهای کلاس از هر فرصتی استفاده می‌کردند که بفهمند چرا اکیپ ما چادری شدند؛ حتی دختر ارمنی کلاس. بچه‌ها سر حرفشان ماندند. البته که مرموزبودن هم جذاب است. یک‌ماه شد سه‌سال. بچه‌ها توی دانشگاه چادر می‌پوشیدند و من همه‌جا، تا روز آخر دانشگاه. صدای خانواده درآمد: "گفتی، یک‌ماه. گفتی فقط دانشگاه. تو با مانتو هم حجابت خوب بود." جوابی نمی‌دادم. دانشگاه بیرون شهر بود و برای برگشت به اصفهان باید دم جاده می‌ایستادیم تا اتوبوس‌های تهران یا مینی‌بوس‌های میمه سوارمان کنند. حالا که همه چادری شده بودیم، دیگر خبری از بوق‌های ممتد ماشین‌های بزرگ نبود. ماشین‌‌های شخصی‌ هم نمی‌ایستادند، متلک بیندازند یا اصرار کنند که می‌رسانندمان. قبلاً هم که مانتویی بودیم محلشان نمی‌گذاشتیم؛ اما الان با چادر، توی سروکله‌ی هم زدن‌ها و سروصداهایمان سرجایش بود؛ ولی از مزاحمت خبری نبود یا کم بود. کم‌کم حس کردم راحتم. آزادی‌هایم بیشتر شده بود و نگرانی‌هایم کمتر. دو سال طول کشید تا خانواده قبول کردند برایم چادر بخرند. پ.ن: نور به قبرت ببارد آقای رییس بسیج دانشجویی. از دستت خیلی حرص خوردم؛ اما چادرم را مدیون قسم شما هستم. ✍ الف.راستین @khatooonjan 🪴ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خاتون، خانه‌ی روایت‌‌‌های بانوی ایرانی است از قانون حمایت از خانواده... با ما همراه باشید.👇🏻 https://eitaa.com/khatooonjan ⏭ https://t.me/khatoooonjan