-- از مکر خدا پروا کنید.
از آنچه به تدریج رخ میدهد بترسید؛
فاصلههای تدریجی،
لرزشهای تدریجی،
سستیهای تدریجی،
"شدن"های تدریجی!
از تدریج بیش از شوک بهراسید.
#ارتداد 📚
-- یک روز خسته میشویم، یونس!
-- از مبارزه؟
-- از آنکه تیرهایمان همه به خطا میرود.
-- شاید!
-- وحشتناک است.
-- خستگی، حتّی از استبداد هم وحشتناکتر است. خستگی، تن دادن است، پذیرفتن است، کوتاه آمدن است.
کوتاه آمدن وحشتناک است. آدم میتواند نجنگد و کوتاه هم نیاید؛ امّا آن که جنگیدن را برمیگزیند و دست آخر آن را رها میکند، کوتاه آمده است.
سربازی که از جنگ میگریزد، از آن که پایش را در جنگ نمیگذارد، نفرتانگیزتر است.
#ارتداد 📖
-وحید یامینپور-
هر حرکتی از هر توقفی بهتر است.
توقف به طور فزاینده خود را باز تولید میکند. در توقف، رسوب میکنیم، بوی کهنگی و ماندگی میگیریم.
انسان متوقف یعنی مرده؛ حرکتِ متوقف یعنی سکون؛ مبارزهی متوقف یعنی سازش.
مردم باید دوباره گرمای حیات نهضت و مبارزه را حس کنند. آنوقت زانوهایشان جان میگیرد و برمیخیزند.
#ارتداد 📖
💠 از کتاب خدا چنین میفهمم که هر امامی فتنهی قوم خویش است. میآید و فرا میخواند، آن وقت خدا به انتظار مینشیند تا پاسخ قوم را به فرستادهی خود ببیند. سرانجام یا نصرت میکند یا انتقام میگیرد.
#ارتداد 📖
این سنت الهی است که اکثر مردمان توان و طهارت کافی برای تحمل امر الهی را ندارند.
آنها فقط بیعت میکنند؛
گاهی با حق، گاهی با باطل؛ این خصلت اکثریت است و اکثریت عموماً اهل دنیا هستند.
حکم قرآن دربارهی اکثریت تغییر نمیکند.
#ارتداد 📖
-احمد، اگر انقلاب پیروز میشد تو چه میکردی؟ شغل جدیدت برای حراست از انقلاب چه بود؟ تو چماق برمیداشتی و بر سر مشروب فروشیها و فاحشهخانهها فرود میآوردی تا شهر، مردمانش را به آلودگی دعوت نکند، بله؟
-- ما ابزار آلودگی را ممنوع میکردیم ولی خودِ آلودگی را خیر. خود آلودگی از دسترس ما بیرون است؛ در واقع از دسترس قدرت سیاسی و نهضت و حکومت بیرون است.
آلودگی حشرهای است که در خاک قلب میروید و قلبها در سیطرهی قوانین و حکومتها نیستند.
- علاوه بر این، تو اگر موفق میشدی دسترسی به آلودگی را محدود کنی، به رشد اخلاق چه کمکی میتوانستی بکنی؟
مگر اخلاق میوهی درخت اختیار و آزادی اراده نیست؟ در چنین حالتی تو فقط ارتکاب گناه را دشوار کردهای. ولی با ریشهی متعفن، گناه را که از قلبها سربرمی آورد چه خواهی کرد؟
-- فیلسوف ورزیده، به پرسشهایت فکر میکنم؛ ولی یک چیز را میدانم.
همیشه عدهای از مردم هستند که به فحشا خو میکنند و از محدود شدن شهوترانیشان پریشان میشوند. همیشه عدهای هستند که با خصلتهای شنیع پنهانشان بر هر منطق و فضیلتی چیره میشوند، و اگر این خصلت شنیع پنهانی -که من اسمش را میگذارم کثافت انسانی- مجال یابد و همهگیر شود، بنیان همهچیز را میکَنَد.
- فکر میکنی چرا کثافت انسانی قدرت چیره شدن بر فضیلت را پیدا میکند؟
-- چون گاهی تعداد طرفدارانش بیشتر میشود... یونس، من از زیاد شدن تعداد نفوس آدمهای رذل میترسم.
- در واقع تو از دموکراسی میترسی، احمد!
احمد با تردید به من نگاه میکند و جوابی نمیدهد. ولی من بیرحمانه ادامه میدهم:
" بگذار این ترس مبهمی که غالباً از اندیشیدن به آن فرار میکنیم را به زبان بیاورم؛ اگر جمهوری اسلامی چنان که فکر میکردیم مبتنی بر چیرگی اکثریت تأسیس میشد، آیا بعد از سالیانی امکان چربیدن رذالت بر فضیلت پیش نمیآمد؟
آیا فرض آشکارگی و حتی چیرگی خصلتهای شنیع پنهان فرض بیپایهای است؟"
احمد بیپاسخ نگاه میکند.
#ارتداد 📖
▫️بلا را ما انتخاب نمیکنیم. بلا غالباً خودش سرزده میآید و ماهیچههای کرخت و خوابآلود تاریخ را به تحرک وا میدارد.
بلا میآید تا تاریخ زخم بستر نگیرد.
دقیقاً لحظهای که همگان در شهری پر پیچوخم و خاموش گموگور شدهاند و بیمقصد به دیوارهای بلند روزمرگی میخورند، فتنهای جرقه میزند و "وقت" و هنگامهای تجلی میکند تا چشمها برای لحظاتی مبدأ و مقصد را ببینند و راه را از سر بگیرند.
فتنه ترفند خداوند است برای ورق زدن تاریخ، برای زیر و رو کردن همهچیز، از ارباب و رعیت، ظالم و مظلوم، گمراه و هدایتشده، دارا و ندار، غمگین و سرخوش، نگران و امیدوار.
#ارتداد 📖