خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
علملیات بی برگشت
#قسمت_پنجاه_هشت
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
یکهو دیدم دم درایستاده نگاهش کردم به ام لبخندزدآمدجلو دست کشیدروی سرم و مرابلندکردگفت:«حالا بیا ایندفعه عیبی نداره إن شاءالله از این به بعد خوب درس بخونی»
حجت الاسلام محمد رضا رضایی
یک روز می گفت:
آن موقع که من فرماندهی گردان بودم، بین مسؤولین رده بالا صحبت از یک علمیات بود. منطقه ی عملیات حسابی سخت بود و حساس. قوای زیاد دشمن هم از یک طرف و حدسش به حمله ی ما از طرف دیگر کار را پیچیده تر می کرد. حسابی تو کمین ما بود و انتظار می کشید.
یک روز از کادرفرماندهی تیپ آمدند پیشم بی مقدمه گفتند:«برات یک مأموریت داریم که فقط کار خودته، قبول
کنی؟»
پرسیدم:«چیه؟»
«خلاصه اش اینه که تو این مأموریت برگشتی نیست.»
یکی شان زودگفت:«مگه اینکه معجزه بشه.»
گفتم:«بگید تا بدونم مأموریتش چیه.»
«تو این عملیاتی که صحبتش هست قرار شده از چند تا محورعمل کنیم از تعداد نیروی دشمن و از اینکه منتظرحمله ی ما هست خودت خبرداری؛بنابراین اگه ما تو این حمله پیروز هم بشیم
قطعاً تلفاتمون بالاست
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
علملیات بی برگشت
#قسمت_پنجاه_نهم
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
بالاست.»
لحظه شماری می کردم هرچه زودتر از مأموریت گردان عبدالله " 1 ". با خبر شوم، شروع کردند به توجیه کار من.
«شما باید با گردانت بری تو شکم دشمن، باهاش درگیر بشی و مشغولش کنی این طوری دشمن از اطرافش غافل میشه و ما می تونیم از محورهای دیگه عمل کنیم و قطعاً به یاری خدا درصد پیروزی هم می ره بالا.»
ساکت بودم داشتم روی قضیه فکر می کردم یکی شان ادامه داد:«همون طور که گفتم احتمالش هست که حتی یکی از شما هم برنگرده چون در واقع شما آگاهانه میرید تو محاصره دشمن و از هر طرف آتیش می ریزن رو سرتون؛ حالا مأموریت با این خصوصیات رو قبول می کنی؟»
گفتم:«بله وقتی که وظیفه باشه قبول می کنم»
شب عملیات باز نیروها را جمع کردم تذکرات لازم را به شان گفتم نسبت به وظیفه ای که داشتیم، کاملاً توجیه شده بودند. کمی بعد راه افتادیم به طرف دشمن
با ذکر و توسل تو خط اول نفوذ .کردیم چهره بچه ها یکی از دیگری مصمم تر بود قدم ها را محکم بر می داشتند و مطمئن، ما به عنوان فدایی نیروهای دیگر می رفتیم، همین انگار شیرینی حمله به دشمن را چند
برابر می کرد.
دقیق نمی دانم چه مدت راه رفتیم بالاخره رسیدیم به محلی که تعیین شده بود درست تو حلقه ی دشمن یک طرف ما، نیروهای زرهی بود یک طرف ادوات و چند طرف هم نیروهای پیاده عراق بودند. توپخانه اش هم کمی
دورتر، گویی انتظار ریختن آتش را می کشید.
پاورقی
۱ گردانی که شهید برونسی فرماندهی آن را به عهده داشت.
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
عنایت ام ابیها(سلام الله علیها)
#قسمت_شصت_و_یک
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
پیروزی چشمگیری نصیب بچه ها شده بود وقتی ما رسیدیم عقب بعضی انگشت به دهان شدند! خودمان هم باورمان نمی شد همه به عشق شهادت رفته بودیم که برنگردیم از قدرت خدا و لطف ائمه ولی تنها یکی دو شهید
داده بودیم و یکی، دو تا هم مجروح!
حجت الاسلام محمد رضا رضایی
(این خاطره نقل است از شهید برونسی)
هنوز عملیات درست و حسابی شروع نشده بود، کارگره خورد، گردان ما زمینگیر شد و حال و هوای بچه ها حال و هوای دیگری،
تا حالا این طور وضعی برام سابقه نداشت
نمی دانم چه شان شده.بود که
حرف شنوی نداشتند همان بچه هایی که می گفتی برو تو آتش با جان و دل می رفتند
به چهره ی بعضی ها دقیق نگاه می کردم جور خاصی شده بودند نه می شد بگویی ضعف دارند نه می شد بگویی ترسیدند، هیچ حدسی نمی شدبزنی هر چه براشان صحبت کردم فایده نداشت اصلا انگار چسبیده بودند به زمین و نمی خواستند جدا شوند هر کار کردم راضی شان کنم راه بیفتند نشد.
اگر ما تو گود نمی رفتیم احتمال شکست محورهای دیگر هم زیادبود آن هم با کلی شهید،پاک درمانده شدم ناامیدی تو تمام وجودم ریشه دوانده بود با خودم گفتم:«
چکار کنم؟»
سرم را بلند کردم رو به آسمان و تو دلم نالیدم :«خدایا خودت کمک کن.»
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
صف غذا
#قسمت_شصت_و_سه
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
یک بارش تو یکی از پادگان ها بود سر ظهر نماز را که خواندیم از مسجد آمدم بیرون راه افتادم طرف آسایشگاه بین راه چشمم افتاد به یک تویوتا داشتند غذا
می دادند.
چند
بسیجی هم تو صف ایستاده بودند. ما بین آنها،
یکدفعه چشمم افتاد به او، یک آن خیال کردم اشتباه دیدم دقیق تر نگاه کردم.
«آقای برونسی!... صف غذا...»
با خودم گفتم :«شاید من اشتباه شنیدم که فرمانده ی گردان شده!»
رفتم جلو احوالش را پرسیدم و گفتم:«شما چرا ایستادی صف غذا؟! مگر فرمانده گردان....»
بقیه ی حرفم را نتوانستم بگویم خنده از لب هاش رفت با ناراحتی گفت:« مگه فرماندهی گردان با بسیجی های
دیگه فرق می کنه که غذا بدون صف بگیره.....»
یاد حدیثی افتادم «مَن تَواضَعَ للّه ِ رَفَعَهُ اللّه»1
پیش خودم گفتم: «بیخود نیست آقای برونسی این قدر تو جبهه ها پر آوازه شده.»
بعداً فهمیدم بسیجی ها خیلی مانع این کارش شده بودند ولی از پس او بر نیامده بودند.
پاورقی
۱- هر کس به خاطر خدا تواضع کند ،خداوند او را رفعت می دهد
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
انگشتر طلا
#قسمت_شصت_و_چهار
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
همسر شهید
تو یکی از ،عملیات ها انگشترم را نذر کردم با خودم گفتم:« اگر ان شاء الله به سلامتی برگرده، همین انگشتر رو می ندازم تو ضریح امام رضا علیه السلام.»
تو همان عملیات مجروح شد زخمش اما زیاد کاری نبود، تا بیاید مرخصی اثر همان زخم هم از بین رفته بود، کاملاً صحیح و سالم رسید خانه
روزی که آمد، جریان نذر انگشتر را گفتم و گفتم:« شما برای همین سالم اومدین» خندید، گفت:« وقتی نذر می کنی برای جبهه نذر کن»
«چرا؟»
«چون امام هشتم احتیاجی
ندارن
،اما
جبهه الان خیلی احتیاج داره ؛حالا هم نمی خواد انگشترت رو ببری حرم بندازی.»
از دستش دلخور ،شدم ولی چیزی نگفتم حرفش را مثل همیشه گوش کردم.
تو عملیات بعدی ،بدجوری مجروح شد، برده بردنش بیمارستان کرج، یکی از همان جا زنگ زد مشهد و جریان را به ما گفت. خواستم با خودش صحبت کنم گفتند:« حالشون جور حرف زدن نیست.»
همان روز برادرخودم و برادرخودش، راهی کرج شدند فردای آن روز برادرم از تهران زنگ زد. نمی دانم جواب سلامش را دادم یا نه زود پرسیدم :«چه خبر؟ حالش خوبه؟»
خندید گفت:«خوبتر از اونی که فکرش رو بکنی»
فکر کردم می خواهد دروغ بگوید به ام، عصبی گفتم :«شوخی نکن، راستش رو بگو»
6.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️❤️چهارشنبه های امام رضایی
هوا سرد است و دلتنگ زیارت میشود روحم کنارت کم شود از وسعت غمها و اندوهم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترامپ و تمسخر سران خلیج فارس
در گفتگویی کاملا طنز گونه اما بسیار واقعی دونالد ترامپ در جریان امضای برخی از دستورات اجرایی دفتر کاخ سفید هنگامی که خبرنگاری از وی درباره اولین مقصد سفر خارجیاش پس از مراسم تحلیف سئوال میکند، پاسخ میشود که به طور سنتی باید به انگلیس سفر کنم اما اگر سعودی موافقت کند به مانند دور قبل محصولاتی به ارزش ۴۵۰ میلیارد دلار از امریکا بخرد، عربستان را به عنوان اولین مقصد سفرهای خارجی خود انتخاب خواهد کرد.
ترامپ در پایان این سخنانش از تورم نیز غفلت نکرده به سعودی ها یادآور میشود که اگر اینبار نیز بخواهند آپشن اولین سفر ترامپ را رزرو کنند باید نرخ تورم را هم در نظر بگیرند و بر مبلغ 4 سال گذشته بیفزایند که البته مشخص نمیکند نرخ تورم آمریکا ملاک است یا سعودی!
تجربه دوره قبل نشان می دهد این تمسخر و تحقیرهای عامدانه ترامپ مقدمه معاملههای بزرگ است. بن سلمان حذف رقبا و یکه تازی در فضای پر چالش سعودی را مدیون همین ترامپ است اما هزینه اش را نیز پرداخته است. باید دید اینبار خلیجی ها برای چه چقدر به ترامپ خواهند پرداخت.
#انقلابیون
⬅️پاناما از آمریکا شکایت کرد
🔹کشور پاناما به دلیل تهدید «نگرانکننده» رئیسجمهور آمریکا برای تصرف کانال پاناما به سازمان ملل شکایت کرده است.
#انقلابیون
ترامپ حفاظت فیزیکی از بولتون را پایان داد
🔹سیانان در گزارشی نوشت: رئیس جمهور آمریکا به سیاست حفاظت فیزیکی از جان بولتون، مشاور امنیت ملی پیشین ترامپ که با ادعای تهدیدات جانی از سوی ایران اعمال شده بود، پایان داد.
🔹جان بولتون در واکنش به این تصمیم گفت: من ناامید هستم اما از این تصمیم ترامپ تعجب نکردم. علیرغم انتقادهای من از سیاست های امنیت ملی بایدن، او تصمیم گرفت یک بار دیگر در سال ۲۰۲۱ حفاظت سرویس مخفی از من را تمدید کند.
⬅️ بدهی دولت رژیم صهیونیستی رکورد شکست
🔹وزارت دارایی رژیم صهیونیستی اعلام کرد هزینههای دولت برای جنگ با حماس و حزب الله در سال ۲۰۲۴ بالغ بر ۱۰۰ میلیارد شکل (۳۰ میلیارد دلار) بوده که منجر به افزایش بدهی عمومی به ۱.۳۳ تریلیون شکل شده است.
🔹پیش از این، روزنامۀ اقتصادی کالکالیست با اشاره به دستکاری دولت در دادههای رسمی مربوط به اقتصاد گفته بود که هزینۀ جنگ در نوار غزه تا پایان سال ۲۰۲۴ به حدود ۲۵۰ میلیارد شکل (۶۷.۵۷ میلیارد دلار) رسیده در همین حال مراکز پژوهشی اسرائیل همین رقم را هم دو برابر کرده و هزینههای جنگ را با احتساب خسارتها بالای ۱۳۰ میلیارد دلار میدانند.
🔹براساس گزارش تایمز اسرائیل، کل بدهی دولت اسرائیل نیز از ۱.۱۳ تریلیون شکل در سال ۲۰۲۳ به ۱.۳۳ تریلیون شکل در سال ۲۰۲۴ افزایش یافت.
🔹کالکالیست نیز هزینههای بالای جنگ غزه را نشان دهنده «شکست» جنگ خواند و توضیح داد که این امر مستلزم نیاز به افزایش قابل توجه بودجه وزارت دفاع اسرائیل در طول یک دهه آینده است.
#انقلابیون