eitaa logo
خط حزب الله
2.6هزار دنبال‌کننده
372 عکس
25 ویدیو
510 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
درس‌هایی از پیامبر(ص) 📝شدید با 🔰از همان ابتدایی که (ص) در مدینه شکل گرفت، دشمنان آن هم شروع به کار کردند. پیامبر(ص) در دوران حکومت خود، حداقل با سه گروه دشمن مواجه بود: 1️⃣دشمن اول، قبایل نیمه وحشی‌: که اطراف مدینه زندگی می‌کردند «و تمام زندگی آنها عبارت از جنگ و خونریزی و غارت و به جان هم افتادن و از همدیگر قاپیدن است.» 28/2/80 پیامبر «در هر کدام از آنها اگر نشانه‌ی صلاح و هدایت بود، بست ... و بر و پیمان خودش، بسیار پافشاری می‌کرد و پایدار بود.» 28/2/80 اما آنهایی که شریر و بودند، «پیغمبر سراغ آنها رفت و آنها را منکوب کرد و سر جای خودشان نشاند..» 2️⃣دشمن دوم، و اهل قریش: «پیغمبر احساس کرد اگر بنشیند تا آنها سراغش بیایند، یقیناً آنها فرصت خواهند یافت؛ لذا سراغ آنها رفت؛ منتها به طرف مکه حرکت نکرد. راه کاروانىِ آنها از نزدیکی مدینه عبور می‌کرد؛ پیغمبر تعرّض خودش را به آنها شروع کرد، که جنگ بدر، مهم‌ترینِ این تعرّض‌ها در اوّلِ کار بود. پیغمبر تعرّض را شروع کرد؛ آنها هم با تعصّب و پیگیری و لجاجت به جنگ آن حضرت آمدند. تقریباً چهار، پنج سال وضع این‌گونه بود؛ یعنی پیغمبر آنها را به حال خودشان رها نمی‌کرد؛ آنها هم امیدوار بودند که بتوانند این مولود جدید - یعنی نظام اسلامی - را که از آن احساس خطر می‌کردند، ریشه کن کنند. و جنگ‌های متعدّد دیگری که اتّفاق افتاد، در همین زمینه بود.» آخرین جنگ پیامبر(ص) با این دشمنان، بود و پس از آن، ماجرای پیش آمد و پیامبر(ص) با آنان پیمان صلح امضا کرد. اما سال هشتم بعثت، «که کفّار کرده بودند، پیغمبر رفت و مکه را فتح کرد، که فتحی عظیم و حاکی از تسلّط و اقتدار آن حضرت بود.» 3️⃣دشمن سوم، یهودی‌ها: «یعنی که علی‌العجاله حاضر شدند با پیغمبر در مدینه زندگی کنند؛ اما دست از موذیگری و اخلالگری و تخریب برنمی‌داشتند... پیغمبر تا آن‌جایی که می‌توانست، با اینها مدارا کرد؛ اما بعد که دید اینها مدارابردار نیستند، مجازاتشان کرد. هرکدام از این سه قبیله عملی انجام دادند و پیغمبر بر طبق آن عمل، آنها را مجازات کرد. اوّل، بودند که به پیغمبر خیانت کردند؛ پیغمبر سراغشان رفت و فرمود باید از آن‌جا بروید؛ اینها را کوچ داد و از آن منطقه بیرون کرد و تمام امکاناتشان برای مسلمان‌ها ماند. دسته‌ی دوم، بودند. اینها هم خیانت کردند لذا پیغمبر فرمود مقداری از وسایلتان را بردارید و بروید؛ اینها هم مجبور شدند و رفتند. 🔰 دسته‌ی سوم بودند که پیغمبر امان و اجازه‌شان داد تا بمانند؛ اینها را بیرون نکرد؛ با اینها پیمان بست تا در جنگ خندق نگذارند دشمن از طرف محلاتشان وارد مدینه شود؛ اما اینها ناجوانمردی کردند و با دشمن پیمان بستند تا در کنار آنها به پیغمبر حمله کنند!... بعد که قریش و هم‌پیمانانشان شکست خوردند و از خندق جدا شدند و به طرف مکه رفتند، پیغمبر به مدینه برگشت. همان روزی که برگشت، نماز ظهر را خواند و فرمود نماز عصر را جلوِ قلعه‌های بنی‌قریظه می‌خوانیم؛ راه بیفتیم به آن‌جا برویم؛ یعنی حتّی یک شب هم معطل نکرد؛ رفت و آنها را محاصره کرد. بیست‌وپنج روز بین اینها محاصره و درگیری بود؛ بعد پیغمبر همه‌ی مردان جنگی اینها را به قتل رساند؛ چون خیانتشان بزرگ‌تر بود و قابل اصلاح نبودند.» بنابراین در هیچکدام از این قضایا، پیغمبر نکرد اما در مقابل نقض عهد آنان، ساکت نماند و پاسخ خیانت‌شان را با کامل داد. @Khattehezbollah
📝 راه مقابله با و 🔻یکشنبه‌ی هفته‌ی جاری، رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با ، از دو آسیب بزرگی که ممکن است با آن مواجه باشند، نام بردند: و . این دو اما چیست و چگونه به وجود می‌آید؟ راه‌کار مقابله‌ی با آن کدام است؟ بخوانید؛ 🔷 از نظر رهبر انقلاب، «انفعال یعنی احساس دست‌بسته بودن، بی‌فایده بودن، در مقابل » ۹۹/۲/۲۸ که این موضوع به دلیل «عدم استحکام بنیه‌ی معنوی» افراد به‌وجود می‌آید و بنابراین، راه‌کار آن، است: « کمک می‌کند به شما که از راحت عبور کنید، به سلامت عبور کنید. لغزشگاه‌های زیادی سر راه ما وجود دارد، بخصوص برای فعّالان مسائل اجتماعی؛ لذا اینها بیشتر به احتیاج دارند و نیاز دارند که بُنیه‌ی روحی و معنوی خودشان را قوی کنند.» ۹۹/۲/۲۸ «در ، آن‌کسانی که نتوانستند طاقت بیاورند و دلشان در هوای غنیمت آن‌چنان تپید که فراموش کردند چه مسئولیّت حسّاسی در اختیار آنها و برعهده‌ی آنها است و جنگ پیروز را به جنگ مغلوب تبدیل کردند.»۹۵/۳/۲۵ 🔶 پر است از افراط و اقدامات غیرعاقلانه‌ای که از روی هیجان، توسط افراد یا جریان‌هایی با و ناقص و ضعیف رقم خورده است. یک رقم آن، ماجرای مضحک در کلاس‌های دانشگاهی در ابتدای انقلاب توسط این افراد است. موضوعی که موجب شد، همان ایام، آیت‌الله خامنه‌ای، در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، نسبت به آن موضع گرفته و اینگونه بفرمایند: «من اطلاع پيدا كردم و شنيدم كه در بعضى از كلاس‌ها، بين محل نشستن دانشجويان دختر و پسر از چوب ديوار درست كردند. اين سياست چه كسي است؟... چه لزومى دارد ديواركشى كنند؟ اين تندى‌ها، اين افراط‌ها، از آن طرف تفريط‌هايى را به وجود مى‌آورد.» ۶۳/۲/۲۱ 💢 سال‌ها بعد، رهبر انقلاب در دیدار با اعضای ، هنگامی که موضوع در دولت وقت (دولت اصلاحات) کلید خورده بود، بار دیگر به این ماجرا اشاره کرده و ابعاد دیگری از آن را بیان فرمودند: «آقايانى كه الان دست‌اندركار اردوى مختلطند، همان كسانى هستند كه سال‌هاى شصت‌وسه و شصت‌وچهار در كلاس‌هاى دانشگاه ديوار كشيدند! بنده به دستور امام رفتم در نماز جمعه گفتم اين كار بد است. من نمى‌فهمم اينها چطور اين‌گونه عوض مى‌شوند و صدوهشتاد درجه جهت راه‌شان را تغيير مى‌دهند!» ۸۱/۹/۲۶ ✅ در بیانات روز یکشنبه نیز رهبر انقلاب، به گروه دیگری از ، به‌دلیل ضعیف بودن مبانی معرفتی‌شان اشاره کردند: «ما در اوایل انقلاب جوان‌هایی را داشتیم که اینها مردمان مسلمانی بودند و برای اسلام وارد میدان شده بودند امّا چون مبانی معرفتی‌شان ضعیف بود، پایه‌های معرفتی‌شان محکم نبود - حالا به هر دلیلی محکم نبود- اینها جذب شدند و از یک جوان مؤمن سالمِ اسلام‌طلب و مؤمن تبدیل شدند به کسانی که بر روی هم‌میهن خودشان اسلحه کشیدند... به خاطر ضعف مبانی معرفتی جذب آن گروه‌های ناسالم شدند و به این راه‌ها کشانده شدند؛ آخر هم سر از زیر پرچم درآوردند.» ۹۹/۲/۲۸ 🔰 البته در سه سال پیش، رهبر انقلاب مصداق دیگری از این موضوع را فرموده بودند: «دانشجوی مسلمان، دانشگاه را فتح کرد، لانه‌ی جاسوسی را فتح کرد امّا خودش از درون مغلوب شد! چرا؟ برای خاطر اینکه دچار ضعف تحلیل و ضعف محتوا بود؛ هیجانات بود، خیلی هم تند -بعضی از بچّه‌های دانشجو در آن ‌روز، ماها را که آن‌وقت تازه از زیر و و این قبیل ‌چیزها بیرون آمده بودیم، انقلابی نمی‌دانستند؛ حالا بعضی‌هایشان هنوز هم هستند؛ یعنی واقعاً اُرتدُکس [بودند]، یک انقلابی اُرتدُکسِ سفت و سخت، خیلی قرص و محکم- منتها آن ذهنیّت، از محتوای لازم خالی بود.» ۹۶/۳/۱۷ ❇️ رهبر انقلاب برای برطرف شدن این آسیب نیز، تقویت ، با رجوع افراد یا آثار عالمان با تفکرات و بینش عمیق دینی است: «کسان دیگری در همان زمان بودند - ما می‌شناختیم افراد را، بنده قبل از انقلاب با خیلی از این افراد آشنا بودم در همین مجموعه‌های گروهی و مانند اینها- که قرص و محکم ایستادند؛ چون مبانی فکری‌شان درست بود، با کتاب‌های مرتبط بودند، با تفکّرات آشنا بودند، با حرف‌های مرحوم آشنا بودند، مبانی فکری و معرفتی‌شان محکم بود، [لذا] قرص و محکم ایستادند.» ۹۹/۲/۲۸ @Khattehezbollah