هدایت شده از پایگاه خبری صدای حوزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشنی در باب نوع واکنش برخی سلبریتی های مجازی به شهید غیرت؛
📽 ترکیب کمیاب بلاگر غیور / لزوم مراقبت از ذهن و روان خانواده جوانمرد ایرانی
#انیمیشن
#شهید_غیرت
✍️ گفتنی است بعد از انتشار تصاویر همسر شهید حمیدرضا الداغی، جماعت برانداز تصمیم گرفتند از کنار این سوژه سوت زنان رد نشده و او را طوری روایت کنند که خودشان هستند اما جنس صحبت های همسر شهید، مانع بزرگی بر سر راهشان شد.
🔹بی شک این روزها آنها سعی خواهند کرد با هجمه های بی امان مجازی نگاه و شناخت وی را تغییر دهند، اینجاست که لزوم مراقبت روانی و شناختی از خانواده این شهید عزیز اهمیت مضاعفی پیدا میکند!
🔺 پایگاه خبری، تحلیلی صدای حوزه؛ #صدای_طلاب بدون سانسور
🌐 eitaa.com/joinchat/1467023382C72b81b3b57
هدایت شده از پایگاه خبری صدای حوزه
16.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نشست بررسی وضعیت دینداری ایرانیان در پایگاه خبری صدای حوزه (۴)
📽 چگونه ایمان در طول زمان ضریب می خورد؟ / تراث ایمانی در جامعه ایرانی!
حجت الاسلام رسول حسن زاده، مسئول گروه حوزه و روحانیت پژوهشکده مطالعات راهبردی حوزه علمیه:
🔺دینداری توحیدی برای جامعه توحیدی و دین مصرفی برای جامعه مصرفی
🔹گونه های متفاوت اتصال اجتماعی در جامعه ایمانی و غربی
🔸چرا مردم در اوج اغتشاشات هم آرام بودند؟ چرا دهه هشتادی ها و نودی ها بی دین نیستند؟
⬅️ مشاهده بخش اول
⬅️ مشاهده بخش دوم
⬅️ مشاهده بخش سوم
✌️ شما هم صدای حوزه باشید!
🆔 @sedayehowzeh
هدایت شده از پایگاه خبری صدای حوزه
صدای حوزه.mp3
4.49M
اشاره ظریف شیخ توحید ابراهیمی درباره دلایل بازداشتش در ایران و ادامه کار حسینیون در جمهوری آذربایجان؛
🎙برای بررسی اتهامات عدیده دولت علی اف، چند روزی مهمان دوستان بودم
آیت الله قوامی دیروز نوشت:
▫️بسیار شاد و شاکر شدم از ملاقات دقایقی پیش شیخ توحید ابراهیمی رهبر حسینیون آذربایجان و حل مشکلی که برای ایشان و همکارشان شیخ اورخان محمداف پدید آمده بود؛ این دو عزیز چند سال است در درس فقه الاداره حقیر مشارکت داشته و فهم دقیق خود را از این مباحث نشان دادهاند، همیشه برای جریان مقاومت دعاگو بوده ام.
✍️ لازم به ذکر است اخیرا خبر بازداشت دو نفر از مسئولین گروه حسینیون آذربایجان که در محور مقاومت فعالیت می کند منجر به طرح اعتراضات بسیاری از جانب نیروهای انقلابی به دستگاه های امنیتی کشور شده بود.
🔺 پایگاه خبری، تحلیلی صدای حوزه؛ #صدای_طلاب بدون سانسور
🌐 eitaa.com/joinchat/1467023382C72b81b3b57
هدایت شده از پایگاه خبری صدای حوزه
روایت قابل تامل طلبه ای که در بلوار مرزداران زیر گرفته شد از علت حادثه؛
🔺مرا زیر گرفت تا صدای سکوتش شنیده شود!
▫️روزنامه فرهیختگان روایتی جدید از ماجرای بلوار مرزداران منتشر کرده است؛ چند روز قبل یک روحانی ۳۵ ساله در بلوار مرزداران تهران ساعت ۹ روز چهارشنبه، پس از پارک خودرو شخصی، توسط یک دستگاه خودرو سواری به زیر گرفته شد و کلیپش در سطح وسیعی دیده شد.
حجت الاسلام امیر قرقچی نام این طلبه است و در مورد روز حادثه به فرهیختگان گفت:
▫️ مثل هر روز به حوزه میرفتم و وقتی از ماشین خارج شدم، بنده خدایی با ماشین به سمت من آمد و من هم با لبخند گفتم چه کار میکنید. بیتوجه به من، چندبار ماشین را عقب و جلو کرد و روی ماشین افتادم و 30-20 متر آنطرفتر افتادم.
این طلبه درمورد حرفهایی که درخصوص انگیزههای جوان ضارب گفت :
🔹 اولش که میگفت حاج آقا خودش وسط خیابان بود (با خنده) و بعد دادستان گفت اگر همکاری کنید، کمک میکنم و او هم گفت قصدی نداشته و شیطنتی بود که ناشی از فضای مسموم تبلیغی بوده است. از حرفهای او اینطور استنباط کردم که ذهن او نسبت به طلبهها و روحانیت بد شده است. ظاهرا جویای کار بوده اما کارش درست نشده است. خودش میگفت من را نخواستند و یک ریشو را برای کار قبول کردند. اینها را گفت و از تصمیمی که در یک لحظه گرفته بود هم پشیمان بود.
قرقچی با اشاره به دیدارش با پدر آن ضارب هم گفت:
▫️پدر همین جوان به من گفت ما مسلمان هستیم و اتفاقا در خانواده خود طلبه داریم.
🔸اما سوالم این است که چه شد که این بنده خدا این کار را کرد؟!
🔹فکر میکنم این آدم هیچ ملجایی برای خودش در قرائتهای حال حاضر نمیبیند. هیچ جایی را برای خودش ندارد که صدایش شنیده شود. باید دست به عملی میزد که صدا، فکر و ایده او شنیده میشد. فکر او چیست؟
▫️میگوید وقتی خواستم استخدام شوم، کسی من را آدم حساب نکرد اما کسی که ریش داشت و یقهاش بسته بود را به کار گرفتند. میگفت من هم فنی بودم و مهارت داشتم اما من را ندیدند. وقتی فریاد سکوت او شنیده نمیشود، مجبور است پای خود را روی پدال گاز فشار دهد و من طلبه را زیر بگیرد تا صدای فریادش به گوش همه برسد. واضح است که دشمن به دنبال تفرقه است و میخواهد بین مردم فاصله بیندازد اما ما چه کردیم؟ باید تلاش کنیم این فاصلهها کم شود و صداها شنیده شود و مجال گفتوگو باز شود.
🔺 پایگاه خبری، تحلیلی صدای حوزه؛ #صدای_طلاب بدون سانسور
🌐 eitaa.com/joinchat/1467023382C72b81b3b57
هدایت شده از پایگاه خبری صدای حوزه
حجت الاسلام قرقچی.mp3
10.88M
در گفتگو با خبرنگار صدای حوزه مطرح شد؛
🎙 توضیح جزئیات حادثه از زبان روحانی جوانی که در بلوار مرزداران تهران زیر گرفته شد ➕ خاطره وی از جوانی که قصد داشت عمامه وی را بیندازد
⬅️ مرا زیر گرفت تا صدای سکوتش شنیده شود!
حجت الاسلام قرقچی:
▫️ضارب در ابتدا منکر عمدی بودن این اقدام بود اما بعدا اعتراف کرد.
🔹 اول فکر کردم یکی از دوستانم دارد با من شوخی می کند!
▫️حس کردم لحظه های پایانی زندگی ام است...
🔹بین ما و مردم فاصله افتاده و عامل اصلی این امر تلاش های دشمن است، طلاب هم بخاطر اینکه قرابت بیشتری با نظام و جمهوری اسلامی دارند، بیشتر مورد هجمه قرار می گیرند.
▫️ما طلاب هم نسبت به اقدامات بخش های مختلف که خلاف عمل می کنند منتقد هستیم.
🔸برخورد طلاب نسبت به کم لطفی هایی که نسبت به روحانیت از سوی تعداد معدودی از افراد صورت میگیرد به گونه ای است که موجب جذب بیشتر جوانان می شود.
➖قبلا فضاهایی برای گفتگو داشتیم، در اکثر مواردی که گفتگویی بین روحانیت و مردم شکل می گیرد نتایج مثبتی گرفته می شود.
🔺 پایگاه خبری، تحلیلی صدای حوزه؛ #صدای_طلاب بدون سانسور
🌐 eitaa.com/joinchat/1467023382C72b81b3b57
🔻یکی از صالحان دعا میکرد:
پروردگارا در روزی ام برکت ده »
🚩کسی پرسید:چرا نمیگویی روزی ام ده؟
ڱفت روزی را خدا برای همه
ضمانت کرده است...
اما من برکت را در رزق طلب میکنم چیزیست
که خدا به هرکس بخواهد میدهد
(نه به همگان)
🚩اگر در مال بیاید ، زیادش میکند .
اگر درفرزند بیاید ،صالحش میکند .
اگر درجسم بیاید، قوی وسالمش میکند .
و اگر درقلب بیاید،خوشبختش می کند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨✨✨✨✨✨✨
مِیگفـت
سَربـٰازامـامزمـٰاناهلِتوجیہنیس!
راسـتمِیگفـت؛
یِہ؏ـمرخودمـونروبـاسربـٰاربـودن
ازسَربـٰازبودنتَبرعـہڪردیـم🚶🏻♂️،،،
توجیہڪـٰافیہدیگھمَشتۍ
بـٰایَـدبُلـندشیم👀
وَقـتِعَمـلِ!••
#شُعـٰارروبِزاریمڪِنـٰار
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
امام جواد(ع) میفرمایند: خود را به این دعا، حرز (محصور و ایمن) کن که اگر لشکرهای روم و تُرک را ملاقات کنی و همگی به همراه جمیع اهل زمین علیه تو قیام کنند، از ایشان به تو بدی نرسد و از همه آنها ایمن باشی.
دفع بلا، نجات از هلاکت و بیماری یکی از خواص این دعا است که با خواندن یا همراه داشتن آن
رفع میشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
«یا نُورُ یا بُرْهانُ یا مُبینُ یا مُنیرُ یا رَبِّ اِکْفِنی الْشُّرُورَ وَ آفاتِ الدُّهُورِ وَ اَسْئَلُکَ النَّجاهًْ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ»
ای نور و ای دلیل روشن و ای آشکارکننده، ای نوربخش، پروردگارا کفایتم کن از شرور و آفات روزگار و از تو رهایی را خواهم در روزی که در صور دمیده شود.
* منبع: کلیات مفاتیحالجنان
(ترجمه استاد انصاریان)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
»
✅مردی نزد امام سجاد(ع)آمد و گفت:
«الان از مجلس "فلان" شخص می آیم. او درباره شما می گفت که (علی بن الحسین) شخصی گمراه و بدعت گذار است!»
✍امام سجاد(ع) در پاسخ فرمودند: «حرف هایی که در مجلس خصوصی زده می شوند، امانت هستند و تو رعایت (حقّ مجلس) آن مرد را نکردی.و حقّ مرا نیز مراعات نکردی زیرا از (برادرم) مطلبی را به من رساندی که از آن خبر نداشتم!»
📚الاحتجاج طبرسی، ج ۲، ص۱۳۸
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مهمون امام رضا (ع) ♥️
خادم حرم امام رضا(ع) میگفت: وقتی ماها يه حاجتی رو از آقا طلب می کنيم غذای خودمونو ميدیم به يکی از زوار.
اومدم تو صحن. لباس خادمی حضرت به تنم بود و ظرف غذا تو دستم. ديدم يه پيرزنی داره ميره داخل حرم. دويدم ولی بهش نرسيدم. نگاه کردم سمت در. ديدم يه آقايی با بچه اش داره ميره بيرون از حرم. به دلم افتاد غذا رو بدم به بچه اش. خودمو رسوندم بهش. سلام کردم. جواب داد. گفتم اين غذای امام رضاست. مال شما. همون جا روی زمين نشست و بلند بلند گريه ميکرد. گفتم چي شده؟ گفت الان کنار ضريح داشتم زيارتنامه میخوندم. بچه ام گفت من گرسنمه. گفتم صبرکن ميريم هتل غذا می خوريم. ديدم خيلی بی تابی می کنه... گفتم باباجان ما مهمون امام رضاييم. اينجاهم خونه امام رضاست. از امام رضا بخواه. بچه رو کرد به ضريح گفت امام رضا من غذا می خوام. الان شما غذای حضرتو آوردی دادی به اين بچه...
❤️سلام بر تو ای امام رئوف...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
☘داستان زیباوتکان دهنده زهیر بن القین ☘
❣در بین اصحاب امام حسین(ع) مردی است به نام زهیر بن القین. او اول از پیروان و هواداران خلیفه سوم بود؛ یعنی از کسانی بود که اعتقاد داشت خلیفه سوم مظلوم کشته شده است و العیاذ بالله حضرت علی(ع) در این فتنه دخالت داشته و بر همین اساس با علی(ع) میانه خوبی نداشت.
🌹هنگامی که حسین(ع) از مکه به جانب عراق در حرکت بودند، زهیر هم با آن حضرت هم مسیر شده بود. اما در همه این مدت تردید داشت که آیا با امام حسین(ع) روبرو بشود یا نه؟ چون در عین حال مردی بود که در عمق دلش مؤمن بود، میدانست که حسین بن علی فرزند پیامبر نیز هست و حق بزرگی بر این امت دارد. به همین جهت میترسید که با آن حضرت روبرو شود؛ زیرا که ممکن بود امام(ع) از وی تقاضایی کند و او در انجام آن کوتاهی نماید و این البته کار بد و ناپسندی است.
🌱از قضا در یکی از منازل بین راه بر سر یک چاه آب اجباراً با امام فرود آمد. امام(ع) شخصی را دنبال زهیر فرستاد و پیام داد که زهیر را بگویید نزد ما بیاید،
🌹 وقتی که فرستاده حسین(ع) به جایگاه زهیر رسید، زهیر و اعوان و قبیلهاش در خیمهاش مشغول نهار خوردن بودند. فرستاده امام حسین(ع) رو به زهیر کرد و گفت: یا زهیر اجب الحسین، یعنی ای زهیر! بپذیر دعوت حسین را تا زهیر این کلمه را شنید رنگ از رخسارش پرید و گفت: آنچه نمیخواستم، شد.
🖌نوشته اند: همانطور که غذا میخورد دستش درون سفره مانده بود و اطرافیان و اعوانش نیز همین حالت را پیدا کردند. نه میتوانست بگوید میآیم، نه میتوانست بگوید نمیآیم.
☘ او زنی صالحه ومؤمنی داشت،که متوجه قضیه شد، دید که زهیر در جواب نماینده امام حسین(ع) سکوت کرده، لذا جلو آمد و با یک ملامت عجیبی فریاد زد: زهیر! خجالت نمیکشی؟ پسر پیامبر فرزند زهرا تو را خواسته است، باید افتخار کنی که بروی، تازه تردید داری؟ بلند شو.
☘ زهیر بلند شد و به جانب خیمه گاه حسین(ع) حرکت کرد اما با کراهت قدم بر میداشت، من نمیدانم یعنی تاریخ هم ننوشته است و شاید هیچکس نداند که در آن مدتی که اباعبدالله با زهیر ملاقات کرد، میان آن دو چه گذشت؟ چه گفت و چه شنید.
🌱اما آنچه مسلم است این است که چهره زهیر بعد از بازگشتن غیر چهره او در وقت رفتن بود. وقتی میرفت چهرهای گرفته و درهم داشت ولی وقتی میآمد چهرهاش خوشحال و خندان بود.
🌹چه انقلابی، حسین در وجود او ایجاد کرد؟ چه چیز را به یادش آورد که برخلاف انتظار اطرافیانش دیدند، زهیر دارد وصیت میکند اموال و ثروتم را چنین کنید، بچه هایم را چنان، زنم را به خانه پدرش برسانید و... خودش را مجهز کرد و گفت: من رفتم.
⬅️همه فهمیدند که دیگر کار زهیر تمام است. میگویند: وقتی که میخواست برود و به حسین(ع) بپیوندد، زنش آمد و دامن او را گرفت و گفت:
زهیر! تو رفتی، اما به یک مقام رفیع نائل شدی؛ زیرا حسین(ع) از او شفاعت خواهد کرد. من امروز دامن تو را میگیرم که در قیامت جد حسین، مادر حسین هم نیز از من شفاعت نمایند.
❣زهیر به همراه حسین(ع) رفت و از اصحاب صف مقدم کربلا شد. زن زهیر خیلی نگران بود که بالاخره قضیه به کجا میانجامد؟ تا این که به او خبر رسید که حسین و اصحابش همه شهید شدند و زهیر هم به مانند آنها به فیض شهادت نائل آمده است. پیش خودش فکر کرد که لابد دیگران همه کفن دارند ولی زهیر کفن ندارد،
❣پس کفنی را به یک غلامی داد تا بدن زهیر را کفن نماید. وقتی که آن غلام به قتلگاه رسید، یک وضعی را دید که شرم و حیا کرد، بدن زهیر را کفن کند؛ زیرا که میدید بدن حسین که آقا و مولای او به شمار میآید همچنان بیکفن بر روی خاک گرم کربلا مانده است
گفتارهای معنوی، ص 160
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•