eitaa logo
خزینة الجواهر
1.1هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
28.7هزار ویدیو
34.9هزار فایل
منبعی از محتوای ناب تبلیغی مناسبتی ارتباط باخادم كانال @a1nemati پستهای مفیدتان را به ما ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
راه عبور از فتنه ها در نگاه امام(ره)- قسمت 02.pdf
133.7K
راه برخورد با فتنه ها از دید امام خمینی
راه عبور از فتنه ها در نگاه امام(ره)- قسمت 01.pdf
161.4K
راه برخورد با فتنه ها از دید امام خمینی
راه عبور از فتنه ها در نگاه امام(ره)- قسمت 08.pdf
157.7K
راه برخورد با فتنه ها از دید امام خمینی
راه عبور از فتنه ها در نگاه امام(ره)- قسمت 07.pdf
159.4K
راه برخورد با فتنه ها از دید امام خمینی
راه عبور از فتنه ها در نگاه امام(ره)- قسمت 06.pdf
128.7K
راه برخورد با فتنه ها از دید امام خمینی
شهید نورالله اختری 😭😭😭
آیت الله عباسعلی اختری عضو مجلس خبرگان رهبری درگذشت آیت الله «عباسعلی اختری» نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری دار فانی را وداع گفت. به گزارش خبرگزاری تسنیم، آیت الله «عباسعلی اختری» نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری دقایقی پیش دار فانی را وداع گفت. ایشان به دلیل بیماری سرطان، از چند روز گذشته در بیمارستان بستری بود
تیکه قشنگی بود😂 🔷🔶 @amoofidel 🔶🔷
حالا فھمیدید اینترنشنال سعودی چرا علیه میھن شایعه درست کرد؟ ۲۷ هزار نفر در ایران و خارج از ایران در شرکت میھن شاغل هستند. چقدر راحت با یه شایعه شغل چند هزار نفرو به خطر انداختن. من تا قبل این خیلی فرقی نداشت از کدوم برند لبنیات خرید کنم، اما الان بخاطر این ضرری که میھن چند وقته کرده، بیشتر میھن میخرم میشه اصلاً یه چالش درست کرد 🔷🔶 @amoofidel 🔶🔷
شبنامه 1013.mp3
11.74M
مسعود بهنود در شبکه خبرنگاران رابط سازمان سیا؛ که از بیمارستان موج مهسا را کلید زده‌اند، نقش داشته! شبنامه / در روزهای اخیر و همزمان با اعلام نام دو خبرنگار روزنامه‌های شرق و هم میهن در بیانیه سرویس‌های اطلاعاتی ایران، موجی از سوی غربگرایان در همین خصوص در تطهیر این دو به راه افتاده است / رصد آنچه رخ داده نشان می‌دهد آنچه پیش روی ماست یک شبکه‌ی پیچیده از خبرنگاران بیرونی و درونی است که در سال‌های قبل‌تر طرح ریزی شده و در موج‌های مختلف به کارگیری شده است ... 🔷🔶 @amoofidel 🔶🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 | اولین گروه هکری خاتم سلیمان نبی از هویت صاحبان صفحه های توییتر با متن زیر: 🛑إذْ یتَلَقَّی الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الیمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ.(سوره ق، آیه 7) 🔘به خاطر بیاورید هنگامی را که دو فرشته سمت راست و چپ انسان که مراقب و ملازم او هستند اعمال او را گرفته و ضبط می کنند. 🔘به گمان تان فضای مجازی خالی و تهی از نظارت است آنجایی که حتی به فکر شما خطور نمیکند ما نظاره گر اعمال شما هستیم . به زودی با شما برخورد در خور اعمالتان خواهد شد . 🔷🔶 @amoofidel 🔶🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻یک ایرانی ساکن آمریکا، در سه چهار دقیقه دلیل نفرت برخی از ایرانیان خارج از کشور را بیان می کند: 🔹ایرانیان مهاجر که عمدتا از طبقه متوسط جامعه ایران بودند و به نسبت زندگی مرفه و ساده ای در ایران داشتند، بعد از مهاجرت با جامعه نژادپرست و ضدمهاجری رو برو می شوند که تا دهه ها و نسل ها آنها را به عنوان شهروند درجه دوم حساب می کند. 🔹سالها عقده فروخفته در این جماعت و عدم قدرت تحلیل ذهنی، باعث می شود ساده ترین جواب را برای پرسش زندگی خفت بارشان در غرب برگزینند: "تقصیر جمهوری اسلامی بوده است که ما در جامعه وحشی غرب به چنین روزی افتاده ایم!" 🔷🔶 @amoofidel 🔶🔷
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رحیم‌پور ازغدی: برخی نهادهای حاکمیتی اهمیت رسانه را هنوز نفهمیده‌اند. @Farsna
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 محتواهای دروغ چطور ساخته می‌شود؟ برشی از فیلم «سگ را بجنبان» محصول سال ۱۹۹۷ آمریکا که در آن ساخت روایت‌های جعلی علیه کشورها توسط آمریکا را نشان می‌دهد. @Farsna
هدایت شده از خبرگزاری فارس
🖼 درد ایران دختر فرشته با تفنگ تجزیه‌طلبان و تروریست‌هایی بی‌مادر شد که در شیراز آرتین را یتیم کرده بود. @Farsna
هدایت شده از خبرگزاری فارس
📸 جلسه‌ ۳ ساعته دانش‌آموزان دهه‌هشتادی با رئیس مجلس 🔹قالیباف در نشستی ۳ ساعته پای حرف‌های جمعی از دانش‌آموزان مدارس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان یا همان سمپاد نشست. قرار شد برای ادامه گفت‌وگوها جلسه دیگری هم برگزار شود. @Farsna
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تحریف صدای پخش‌شده از اکباتان توسط رسانه‌های ضدانقلاب 🔹امشب صدای بلندگویی از شهرک اکباتان تهران در شبکه‌های اجتماعی پخش شد و رسانه‌های ضدانقلاب نوشتند که پلیس مردم را تهدید کرده و گفته پاش برسد سر ناموس‌مان را هم می‌بریم! 🔹اما با گوش‌کردن به این صدا متوجه می‌شویم که گوینده در دفاع از مردم و کشور می‌گوید: ۴۰ تا کشور آمدند به سوریه و هیچ غلطی نتوانستند بکنند. گفتند ایران جلوی‌مان ایستاده. برای مملکت خودمان که جان و خون‌مان را هم می‌دهیم. والله قسم اگر پایش برسد سر ناموس و زن و بچه خودمان را می‌بُریم، اما نمی‌گذاریم به این مملکت آسیبی برسد. @Farsna
ترجمه و شرح خطبه 7 نهج البلاغه؛ پیروان شیطان متن نهج البلاغه نهج البلاغه ( نسخه صبحی صالح ) و من خطبة له (علیه السلام) يذمّ فيها أتباع الشيطان: اتَّخَذُوا الشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاكاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً، فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ، فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ، فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِكَهُ الشَّيْطَانُ فِي سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِه. فرهنگ لغت فرهنگ‏ نهج‏ البلاغه (رحیمی نیا) واژه های نهج البلاغه (عمران علی زاده) مِلاكْ: قوام و اساس. الَاشراك: جمع «شَرَك»، دامها، آنچه با آن صيد مى كنند. بَاضَ وَ فَرّخَ: تخم گذاشت و جوجه آورد، كنايه از استقرار كامل شيطان در سينه آنهاست، زيرا پرنده تنها در لانه و آشيانه خود تخم مى گذارد. دَبَّ وَ دَرَجَ فِى حُجُورِهِمْ: كم كم و به تدريج در آغوش آنها پرورش يافت (چنانكه كودك در دامان مادرش پرورش می یابد). مِلاك: ميزان و معيار و تكيه گاه أشراك: جمع شريك: انباز و يا جمع شرك: دام و تله باضَ: تخم گذاشت فَرَّخ: جوجه گذاشت دَبّ: حركت كرد و جنبيد دَرَج: بالا رفت، براه افتاد زَلَل: لغزشها خَطَل: قبيح ترين خطاها ترجمه ترجمه : آیتی انصاریان دشتی شهیدی فیض الاسلام مکارم شیرازی شيطان را ملاك كار خود قرار دادند و شيطان نيز آنان را شريك خود ساخت. پس، در سينه هايشان، تخم گذاشت و جوجه برآورد و بر روى دامنشان جنبيدن گرفت و به راه افتاد. از راه چشمانشان مى نگريست و از زبانشان سخن مى گفت، به راه خطايشان افكند و هر نكوهيدگى و زشتى را در ديده شان بياراست و در اعمالشان شريك شد، و سخن باطل خود بر زبان ايشان نهاد. از خطبه هاى آن حضرت است كه مريدان شيطان را مذمت مى نمايد شيطان را ملاك و پشتوانه زندگى خود گرفتند، او هم از آنان به عنوان دام استفاده كرد، در درونشان لانه كرد، و در دامنشان پرورش يافت، چشمشان در ديدن چشم شيطان، و زبانشان در گفتن زبان شيطان شد، بر مركب لغزشها سوارشان كرد، و امور فاسد را در ديدگانشان جلوه داد، كارشان كار كسى است كه شيطان او را شريك سلطنت خود قرار داده، و با زبان او به ياوه سرايى بر خاسته است. شناخت پيروان شيطان: منحرفان، شيطان را معيار كار خود گرفتند، و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد و در دل هاى آنان تخم گذارد، و جوجه هاى خود را در دامانشان پرورش داد. با چشم هاى آنان مى نگريست و با زبان هاى آنان سخن مى گفت. پس با يارى آنها بر مركب گمراهى سوار شد و كردارهاى زشت را در نظرشان زيبا جلوه داد، مانند رفتار كسى كه نشان مى داد در حكومت شيطان شريك است و با زبان شيطان، سخن باطل مى گويد. شيطان را پشتوانه خود گرفتند، و او از آنان دامها بافت، در سينه هاشان جاى گرفت و در كنارشان پرورش يافت. پس آنچه مى ديدند شيطان بديشان مى نمود، و آنچه مى گفتند سخن او بود. به راه خطاشان برد و زشت را در ديده آنان آراست. شريك او شدند، و كردند و گفتند: چنانكه او خواست. از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در مذمّت مخالفين خود): (1) ايشان در كارشان بشيطان اعتماد كردند و شيطان هم آنان را (براى ضلالت و گمراهى ديگران) شريك و دام خود قرار داد، پس در سينه آنان تخم كرد و جوجه گذاشت و بتدريج و آهسته با آنها آميزش نمود (تا فرمانبردار او شدند) (2) با چشمهاى ايشان مى ديد و باز با نشان سخن مى گفت (در گفتار و كردار پيرو او بودند) پس آنها را بمركب ضلالت و گمراهى سوار و گفتار تباه را در نظر آنان زينت داد، (3) كارهاى ايشان مانند كار كسى بود كه شيطان او را در توانائى خود شريك قرار داده و به زبان او سخن باطل و نادرست مى گويد. (اين زشت سيرتان) شيطان را ملاک و اساس کار خود قرار داده اند; او نيز آنها را به عنوان دامهاى خويش (يا شريکان خود) برگزيد و به دنبال آن در سينه هاى آنها تخمگذارى کرد; سپس آن را مبدّل به جوجه نمود. اين جوجه هاى شيطانى از درون سينه هاى آنان خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش يافت (و سرانجام کارشان به جايى رسيد که) شيطان با چشم آنها نگاه کرد و بازبانشان سخن گفت. آنها را بر مرکب لغزشها سوار کرد و سخنان فاسد و هزل و باطل را در نظرشان زينت بخشيد; و به اين دليل اعمال آنها اعمال کسى است که شيطان او را در سلطه خود شريک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است (و از اين طريق مى توان آنها را به خوبى شناخت). شرح شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی ) (لبه فعال) شرح علامه جعفری شرح ابن میثم بحرانی ( ترجمه محمدی مقدم ) منهاج البراعه (خوئی) پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج 1، ص: 467-459 و من خطبة له عليه السّلام يذمّ فيها اتباع الشّيطان: خطبه اى از آن حضرت كه در آن پيروان شيطان را مذمّت مى كند: پيروان شيطان! اين
«خطبه» در عين فشردگى و کوتاهى، ترسيم دقيقى از پيروان «شيطان» و چگونگى نفوذ او در آنها و سپس آثار و پيامدهاى مرگبار آن را نشان مى دهد و توضيح مى دهد از چه راه «شيطان» وارد وجود انسانها مى شود و غافلان را در دام خويش گرفتار مى سازد; سپس چگونه آنها را در هر مسيرى که مى خواهد به کار مى گيرد; و در حقيقت هشدارى است به همه رهروان حق که بايد دقيقاً مراقب نفوذ تدريجى «شيطان» در وجودشان باشند و هنگامى که کمترين آثار اين نفوذ آشکار شد به مبارزه برخيزند. گرچه اين خطبه از کسانى سخن مى گويد که مانند «طلحه» و «زبير» يا «معاويه» و لشکريان «شام» يا «خوارج نهروان» در گذشته در دام شيطان گرفتار شدند، ولى واضح است که منحصر به آنها نيست; بلکه يک بيان کلّى براى همه کسانى است که طعمه شيطان مى شوند. * * * در اين «خطبه» نفوذ شيطان در پيروان خود در چند مرحله دقيقاً بيان شده است و امام(عليه السلام) آن را با ظرافت و فصاحت و بلاغت ويژه خود در لابه لاى تشبيهات زيبا و گويا به بهترين وجهى شرح مى دهد به گونه اى که بهتر از آن تصوّر نمى شود. در نخستين مرحله به اين حقيقت اشاره مى فرمايد که: نفوذ شيطان در وجود هر انسانى اختيارى است نه اجبارى. اين انسانها هستند که به او چراغ سبز نشان مى دهند و جواز ورودش را در کشور وجود خويش صادر مى کنند، مى فرمايد: «(اين زشت سيرتان) شيطان را ملاک و اساس کار خود قرار دادند» (اِتَّخَذُوا الشَّيْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً) «ملاک» از ماده «مِلک» به معناى اساس و پايه چيزى است. مثلا گفته مى شود قلب ملاک تن است يعنى قوام و اساس آن را تشکيل مى دهد. اين همان چيزى است که در قرآن مجيد به روشنى به آن اشاره شده، مى فرمايد: «اِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلطان عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذينَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ; او بر کسانى که ايمان دارند و بر پروردگارشان توکّل مى کنند تسلّطى ندارد; تسلّط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزيده اند و کسانى که به وسيله او شرک مى ورزند (و به فرمانهايش به جاى فرمان خدا گردن مى نهند)».(1) بنابراين، کلام مزبور همانند آيات قرآن، پاسخى است به کسانى که در مورد سلطه شيطان بر بنى آدم خرده مى گيرند که چگونه خداوند اين موجود خطرناک را بر نوع انسان مسلّط ساخته و در عين حال از آنها مى خواهد پيروى شيطان نکنند. اين سخن مى گويد: شيطان از ديوار و پشت بام وارد نمى شود، بلکه در مى زند هرکس در را به روى او گشود، وارد خانه دلش مى شود و آن کس که در را نگشايد، باز مى گردد. درست است که او به هنگام در زدن اصرار مى ورزد و پافشارى مى کند، ولى در برابر او فرشتگان الهى نيز هشدار مى دهند و امدادگرى مى کنند. در مرحله دوّم مى فرمايد: «(بعد از اين انتخابى که از سوى گمراهان انجام مى شود، شيطان نيز انتخابى مى کند و آن اين که) آنها را به عنوان دامها (يا شريکان) خويش برگزيده است» (وَاَتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً).(2) سپس در همين مرحله، به توضيح جمله سربسته فوق پرداخته، مى فرمايد: «او در درون سينه هاى آنها تخمگذارى کرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود» (فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ).(3) در اين تشبيه جالب امام(عليه السلام)، سينه هاى شيطان صفتان را آشيانه «ابليس» و محل تخمگذارى او معرفى مى کند و به دنبال آن مى افزايد: «اين جوجه هاى شيطانى از درون سينه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش يافت» (وَدَبَّ وَ دَرَجَ في حُجُورِهِمْ). بعضى از «شارحان نهج البلاغه» تصريح کرده اند که (دَبَّ) از ماده «دبيب» به معناى حرکت ضعيف و (دَرَجَ) حرکتى قويتر از آن است شبيه به حرکتهاى مختصر کودکان در دامان مادر و آغوش پدر است. تعبير به (دَرَجَ) ممکن است اشاره به اين حقيقت نيز باشد که پرورش افکار و خوهاى شيطانى، در انسان معمولا به صورت ناگهانى نيست; بلکه به طور تدريجى صورت مى گيرد. همان گونه که در پنج مورد از آيات قرآن مجيد از آن تعبير به «خُطُواتِ الشَّيْطانِ; گامهاى شيطان» شده است و مؤمنان را از آن بر حذر داشته که به خوبى نشان مى دهد شيطان گام به گام انسان را به پرتگاه کفر و ضلالت و فساد مى کشاند.(4) سپس به بيان مرحله سوّم اين نفوذ خطرناک پرداخته، مى فرمايد: «کارشان به جايى رسيد که شيطان با چشم آنها نگاه کرد و با زبانش سخن گفت» (فَنَظَرَ بِأَعيُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ). يعنى سرانجام اين تخم شيطانى که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش يافت و قوى شد، تبديل به شيطانى مى شود متّحد با آنها، يعنى در تمام اعضاى آنها نفوذ مى کند به طورى که صاحب شخصيت دوگانه اى مى شوند. از يک نظر انسانند و از يک نظر شيطان، ظاهرشان شبيه انسانهاست، امّا باطنشان شيطانى است. چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان شيطان است و طبيعى است که همه چيز را به رنگ شيطانى مى بينند و گوششا
ن آماده شنيدن نغمه هاى شيطان است. در چهارمين مرحله، به نتيجه نهايى اين سير انحرافى تدريجى پرداخته، مى فرمايد: هنگامى که به اين جا رسيدند، شيطان «آنها را بر مرکب لغزشها و گناهان سوار کرد (مرکبى که آنها را به سوى انواع معاصى کبيره و کفر و ضلالت مى کشاند); و سخنان فاسد و هزل و باطل را در نظر آنان زينت بخشيد» (فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَيَّنَ لَهُمْ الْخَطَل).(5) اين سخن شبيه همان چيزى است که امام(عليه السلام) در کلام نورانى ديگرى مى فرمايد: «اَلا وَ اِنَّ الْخَطايا خَيْل شُمُس حُمِلَ عَلَيْها اَهْلُها; اگاه باشيد گناهان و خطاها همچون مرکبهاى سرکش و لجام گسيخته اند که گناهکاران، بر آن سوار مى شوند»!(6) در پنجمين و آخرين مرحله، مى فرمايد: «اعمال آنها اعمال کسى است که شيطان او را در سلطه خود شريک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است» (فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّيْطانُ فى سُلطانِهِ، وَ نَطَقَ بِالْباطِلِ عَلى لِسانِهِ).(7) اشاره به اين که اعمال آنها به خوبى گواهى مى دهد که «شيطان» در آنها نفوذ کرده و به راهى که مى خواهد مى برد. سخنانشان سخنان شيطانى و نگاه هاى آنها نگاه هاى شيطانى، و در مجموع اعمال آنها ردّ پاى شيطان به خوبى ديده مى شود و در واقع امام(عليه السلام) مى خواهد در اين مرحله طريق شناخت اين گونه اشخاص را که همان اعمال شيطانى است نشان دهد. گرچه در کتب معروف شرح نهج البلاغه و اسانيد آن چيزى به دست نيامد که نشان دهد امام(عليه السلام) در اين خطبه ناظر به چه اشخاصى است و درباره چه گروهى سخن مى گويد، ولى به نظر مى رسد که افرادى مانند «طلحه و زبير» و همراهان آنها و لشکريان «معاويه» و فرماندهان آنها و «خوارج» و همفکران آنان مورد توجّه حضرت در اين گفتار بوده اند; امّا مسلّم است که اين بيان بسيار دقيق و پر محتوا اختصاص به آنها ندارد و تمام کسانى را که در مسير «شيطان» گام بر مى دارند و تحت نفوذ او هستند شامل مى شود. *** نکته: برنامه ريزى شياطين! بحث درباره «شيطان» بسيار طولانى و گسترده است. فلسفه آفرينش «شيطان»، چگونگى نفوذ «شيطان» در انسانها، طول عمر شيطان، داستان شيطان و آدم(عليه السلام)، لشکريان شيطان، شياطين جنّى و انسى، علامت نفوذ «شيطان» در انسان و مانند اينها; ولى بديهى است که شرح همه اين مسائل در اين مختصر نمى گنجد. تنها بايد به اشاراتى که بتواند روشنايى اى بر اين بحثها بيندازد و با مسير خطبه بالا هماهنگ باشد قناعت کنيم. از آيات قرآن به خوبى استفاده مى شود که «شيطان» از آغاز به صورت يک موجود «شرير» آفريده نشده بود; بلکه موجود پاکى بود که در صفوف «فرشتگان» جاى داشت (هر چند فرشته نبود). ولى حبّ ذات افراطى و خودخواهى و تکبّر سبب شد که از فرمان خدا نسبت به سجده بر «آدم»(عليه السلام) سرباز زند و نه تنها مرتکب معصيت شود بلکه علم و حکمت خدا را نيز به زير سؤال برد و اين دستور را غير حکيمانه بشمرد و به وادى ضلالت و کفر فرو غلطد. او از خداوند تقاضاى باقيماندن تا قيامت را کرد و خدا نيز تقاضاى او را نسبت به زنده ماندن تا وقت معلوم قبول فرمود و اين به خاطر آن بود که بندگانش را به وسيله او و لشکريانش بيازمايد، يا به تعبيرى ديگر همان گونه که وجود شهوات در درون نفس آدمى و مقاومت عقل و ايمان در برابر نيروهاى مخالف، سبب قوّت و قدرت انسان در مسير اطاعت فرمان خدا مى شود; همچنين وسوسه هاى «شيطان» از برون و مقاومت سرسختانه انسان در برابر او سبب تکامل او مى گردد; چرا که هميشه وجود دشمن، عامل حرکت و تحصيل قدرت و قوّت و پيشرفت و تکامل است. اما اين بدان معنا نيست که «شيطان» نفوذ اجبارى در انسانها داشته باشد; بلکه انسانها هستند که به او اجازه وسوسه را مى دهند. قرآن مجيد با صراحت مى گويد: «اِنَّ عِبادى لَيْسَ لَکَ عَلَيْهِمْ سُلْطان; تو بر بندگان من سلطه ندارى».(8) و در جاى ديگر مى فرمايد: «اِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطان عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَکَّلُونَ; او بر کسانى که ايمان دارند و بر پروردگارشان توکّل مى کنند تسلّطى ندارد»(9) و نيز از قول خود شيطان اين نکته را با صراحت نقل مى کند که در روز قيامت به پيروان خود مى گويد: «وَ ما کانَ لى عَلَيْکُمْ مِنْ سُلْطان اِلاّ اَنْ دَعَوتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لى فَلا تَلُومُونى وَ لُومُوا اَنْفُسَکُمْ; من بر شما تسلّطى نداشتم جز اين که دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد; پس مرا ملامت نکنيد، خويشتن را ملامت کنيد»!(10) اين نکته نيز حائز اهميّت است که خداوند براى خنثى کردن وسوسه هاى شياطين، لشکريان و جنودى آفريده است که از جمله آنان عقل و خرد و فطرت و وجدان و پيامبران الهى و فرشتگان خدايند که حافظان اهل ايمان و نگه دارندگان آنها در برابر وسوسه هاى شياطين مى باشند. هرکس خود را در خط آنها قرار دهد حمايتش مى کنند و وسوسه هاى شيطان را از او دور مى سازند و هرکس خود را در خط شياطين
قرار دهد و اصرار و لجاجت ورزد، دست از حمايتش بر مى دارند. اين نکته نيز شايان دقّت است که «شيطان» سعى دارد در اعماق جان انسان نفوذ کرده و از آن جا تأثير بر اعمال او بگذارد همان گونه که در خطبه بالا به آن اشاره شده بود که گويى در درون سينه ها تخمگذارى کرده و جوجه هاى خود را پرورش مى دهد; سپس آن را در دامان خود انسان بزرگتر مى کند تا آن جا که با وجود او متّحد مى شود; چشم و گوش و زبان و دست و پا، رنگ «شيطانى» به خود مى گيرد و آثار «شيطانى» از خود بروز مى دهد. در کلمات «اميرمؤمنان على»(عليه السلام) در «غرر الحکم» آمده است: «اِحْذَرُوا عَدُوّاً نَفَذَ فِى الصُّدُورِ خَفيّاً وَ نَفَثَ فِى الآذانِ نَجيّاً; از آن دشمنى بپرهيزيد که در سينه ها مخفيانه نفوذ مى کند و در گوشها آهسته فوت مى کند»! شبيه اين معنا ـ با کمى تفاوت ـ در خطبه 83 «نهج البلاغه» نيز آمده است. در خطبه 121 نيز مى خوانيم: «اِنَّ الشَّيْطانَ يُسَنّى لَکُمْ طُرُقَهُ وَ يُريدُ اَنْ يَحُلَّ لَکُمْ دينَکُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً; شيطان راه هاى خويش را براى شما آسان جلوه مى دهد و مى خواهد پيمانهاى الهى دين شما را گره گره بگشايد». به هر حال هدف از ايراد خطبه فوق و مانند آن هشدارى است به همه انسانها که مراقب اين دشمن بزرگ که عداوت خود را از آن زمان که آدم آفريده شد با او و فرزندانش اعلام نمود، باشند; و با توکّل بر لطف بى پايان خداوند و استمداد از عقل و فطرت و وجدان و الهام گرفتن از ارشادهاى پيامبران الهى و استمداد از «فرشتگان» پروردگار، خود را از حوزه نفوذ «شيطان» دور دارند. آخرين نکته اى که لازم مى دانيم در اين اشاره کوتاه ذکر کنيم اين است که طبق صريح بعضى از آيات قرآن، شياطين منحصر به «ابليس» و لشکر پنهانى او نيستند; بلکه گروهى از انسانها نيز شيطان ناميده شده اند. چرا که کار آنها عيناً همان کار شياطين است: «وَ کَذلِک جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَياطينَ الاِنْس وَ الْجِنِّ يُوحى بَعضُهُمْ اِلى بَعض زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً; اين چنين در برابر هر پيامبرى دشمنى از شياطين انس و جنّ قرار داديم که به طور سرّى سخنان فريبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به يکديگر مى گفتند».(11) آرى بايد مراقب وسوسه هاى همه آنها بود. *** پی نوشت: 1. سوره نحل، آيات 99 و 100. 2. «اشراک» هم جمع «شريک» است و هم جمع «شرک» (بر وزن نمک) به معناى دام و هر دو معناى در عبارت فوق متحمل است و شارحان «نهج البلاغه» هر کدام يکى از آنها را برگزيده اند و گاه هر دو را. 3. اين جمله با «فاء تفريع» شروع شده که نشا مى دهد شرح جمله سربسته پيش است. 4. سوره بقره، آيات 168 و 208 ـ سوره انعام، آيه 142 ـ سوره نور، آيه 21. 5. اين تفسير بنابر اين است که «حرف باء» در «بهم» براى تعديه باشد ولى اگر «باء» را به معناى «استعانت» تفسير کنيم، مفهوم جمله اين مى شود که شيطان به کمک آنها خودش بر مرکب خطا و لغزش سوار مى شود; ولى با توجّه به جمله «وَزَيَّنَ لَهُمْ الْخَطَلَ» و فاء تفريع فَرَکِبَ تفسير اوّل مناسب تر به نظر مى رسد. (دقّت کنيد). 6. خطبه 16 نهج البلاغه. 7. کلمه «فعلَ...» منصوب است به عنوان مفعول مطلق براى فعل محذوفى و در تقدير «فعلوا ذلک فعلَ...» مى باشد و نيز مى تواند مفعول مطلق باشد براى قدر جامع بين جمله هاى قبل (نظر ـ نطق ـ رکب و زيّن) و مفهوم جمله اين مى شود که افعال اينها افعال کسى است که «شيطان» آنها را در کار خود شريک ساخته است. 8. سوره اسراء، آيه 65. 9. سوره نحل، آيه 99. 10. سوره ابراهيم، آيه 22. 11. سوره انعام، آيه 112. نكوهش دشمنان: «اتخذوا الشيطان لامرهم ملاكا و اتخذهم له اشراكا». (مردمي هستند كه شيطان را تكيه‌گاه شئون حياتي خود قرار دادند و شيطان هم آنان را در پليدي‌ها و فريبكاري‌ها شركاي خود نمود.) نخست دست بردگي بسوي شيطان دراز كردند، سپس شيطان بردگي آنان را پذيرفت درست است كه كار شيطان اغوا و فريب دادن اولاد آدم است ولي فعاليت او از آراستن خطاها و گناهان تجاوز نمي‌كند. اين موجود پليد هرگز مانند يك عامل جبري مردم را به بدبختي و سقوط نمي‌كشاند. و چنانچه در قرآن مجيد آمده است كار او وعده‌هاي دروغين و آرايشهاي بي‌اساس مي‌باشد. خداوند رحمان انسان‌ها را بوسيله عقول و وجدان‌ها و پيامبران از اغواها و فريبكاري‌هاي شيطان بر حذر داشته است. سه وسيله مزبور قدرتي بيش از تحريكات شيطان دارا مي‌باشند. كه بخوبي مي‌توانند دغل‌كاري‌هاي شيطان را خنثي نمايند. بنابراين، اين شيطان نيست كه دست آدمي را گرفته با اجبار او را برده خود ميسازد بلكه اين خود انسان است كه نخست همه وسايل سه گانه را از كار مي‌اندازد و تحريكات آنها را در درون خود خنثي مي‌نمايد و دست بردگي به سوي شيطان دراز مي‌كند و سپس آن موجود پليد شريك زندگي او مي‌گردد. اين مطلب در مواردي از قرآن مجيد چنين مطرح شده است: 1- «و قال الشيطان لماقضي الامر ان الله وعدكم الحق
و وعدتكم فاخلفتكم و ما كان لي عليكم من سلطان الا ان دعوتكم فاستجبتم لي فلا تلوموني ولوموا انفسكم ما انا بمصر خكم و ما انتم بمصرخي اني كفرت بما اشركتمون من قبل ان الظالمين لهم عذاب اليم». (هنگامي كه امر الهي (در روز قيامت درباره گمراهان و رستگاران) محقق شد، شيطان به اولاد آدم مي‌گويد: خداوند به شما وعده حق داده بود و من به شما وعده دادم و تخلف كردم و من سلطه (جبري) بر شما نداشتم، جز اينكه شما را خواندم، دعوت مرا پذيرفتيد، مرا ملامت نكنيد، خودتان را ملامت نماييد، (امروز) نه من مي‌توانم بشما پناه بدهم نه شما مي‌توانيد پناهگاه من باشيد. من به آنچه كه شما پيش از اين در دنيا مرا در آن (اطاعت خدا) شريك قرار داديد كفر ورزيده‌ام براي ستمكاران عذاب دردناكي وجود دارد). ملاحظه مي‌شود كه شيطان بعنوان يك عامل جبري فرزندان آدم را به تباهي نمي‌كشد، بلكه وعده‌هاي دروغين مي‌دهد و خطاكاري‌ها را مي‌آرايد و بس. بنابراين ملامت كردن شيطان بي‌مورد خواهد بود. همين مسئله درباره نفس (مدير غرايز حيواني) آدمي نيز وجود دارد، باين معنا كه آدمي در روز قيامت نمي‌تواند گناهان و انحرافات خود را به گردن نفس بياندازد و بگويد: چون خدا بمن نفس داده بود لذا مرتكب گناه شدم، زيرا تحريكات و فعاليتهاي غرايز حيواني به مديريت نفس در برابر نيروهاي عقل و وجدان وفرياد پيامبران عظام قابل توجيه و مهار كردن بوده، هرگز به درجه عامل جبري نميرسند. 2- «و استفزز من استطعت منهم بصوتك واجلب عليهم بخيلك و رجلك و شاركهم في الاموال و الاولاد وعدهم و ما يعدهم الشيطان الاغرورا. ان عبادي ليس لك عليهم سلطان و كفي بربك وكيلا». (اي شيطان، از اولاد آدم هر چه بتواني با صداي خود دعوت و تحريك كن، عمال سواره و پياده خود را بسوي آنان بسيج نما و در اموال و فرزندانشان مشترك باش و به آنان وعده بده و شيطان به فرزندان آدم وعده‌اي جز فريبندگي نميدهد. قطعي است كه تو اي شيطان سلطه‌اي بربندگان من نداري و پشتيباني پروردگار تو كافي است). توضيح- مقصود از شركت شيطان در اموال و اولاد و ساير شئون زندگي شركت محسوس و عيني نيست كه مانند يك پديده فيزيكي قابل مشاهده باشد بلكه منظور شريك شدن او در هدف‌گيري‌ها و انتخاب وسايل و ساير عوامل محرك انساني در انديشه و گفتار و رفتار مي‌باشد مانند شركت نفس كه مديريت غرايز حيواني را دارد و در شئون زندگي داخل در هدف‌گيري‌ها و انتخاب وسايل و ساير عوامل محرك مي‌گردد. سهم آدمي در اين شركت گاهي بقدري تقليل پيدا مي‌كند كه شئون زندگي آدمي تا حد مالكيت انحصاري شيطان و هوي و هوس در مي‌آيد. اين حد از تبهكاري در قرآن مجيد در آيه زير گوشزد شده است: «ارايت من اتخذ الهه هواه افانت تكون عليه وكيلا». (آيا ديدي آن كس را كه هواي نفسش را خداي خود قرار داده است، آيا تو وكيل او مي‌باشي). **** «فباض و فرخ صدورهم و دب و درج في حجورهم». (اين موجود پليد در درون سينه‌هاي آنان تخم گذارد و جوجه در آورد و حركت كرد و تدريجا در آغوش آنان نشست). سينه‌هايي كه مبدل به قفسه شيطان مي‌گردد آن سينه آدمي كه جايگاه دل است و دل آدمي جايگاه تجلي انوار الهي است و انوار الهي كه از خورشيد عظمت خداوندي تشعشع مي‌كند با پيروي از شيطان مبدل به قفسه و آشيانه دائمي شيطان مي‌گردد. معناي قفسه شيطان بودن آن نيست كه واقعا يك موجود فيزيكي در سينه آدمي داخل شده در گوشه‌اي مي‌نشيند و شروع به امر و نهي مي‌كند. بلكه همانطور كه اميرالمومنين عليه‌السلام مي‌فرمايد: اين موجود پليد كه نمود فيزيكي ندارد، همه سطوح رواني را اشغال نموده خيالات و توهمات و وسوسه‌ها و شك و ترديدها را در آن سطوح توليد مي‌كند و مالك مطلق آن سطوح مي‌گردد. كلمه درج اشاره لطيفي به اين حقيقت دارد كه اين تسلط بتدريج انجام مي‌گيرد و چنان نيست كه وجدان و عقل و فطرت پاك آدمي ناگهان از درون وي محو شوند و شيطان فورا جاي آنها را بگيرد. همانطور كه مولوي مي‌گويد: اندك اندك راه زد سيم و زرش مرگ و جسگ نو فتاد اندر سرش عشق گردانيد با او پوستين مي‌گريزد خواجه از شور و شرش اندك اندك روي سرخش زرد شد اندك اندك خشك شد چشم ترش وسوسه و انديشه بر وي در گشاد راند عشق لاابالي از درش اندك اندك شاخ و برگش خشك گشت چون بريده شد رگ بيخ آورش اندك اندك ديو شد لاحول گو سست شد در عاشقي بال و پرش عشق داد و دل بر اين عالم نهاد در برش زين پس نيايد دلبرش خواجه مي‌گريد كه ماند از قافله خنده‌ها دارد ازين ماندن خرش عشق را بگذاشت و دم خر گرفت لاجرم سرگين خر شد عنبرش ملك را بگذاشت بر سرگين نشست لاجرم شد خر مگس سر لشكرش خر مگس آن وسوسه است و آن خيال كه همي خارش دهد همچون گرش **** «فنظر باعينهم و نطق بالسنتهم فركب بهم الزلل وزين لهم الخطل فعل من قد شركه الشيطان في سلطانه و نطق بالباطل علي لسانه». (آن