eitaa logo
خزینة الجواهر
1.2هزار دنبال‌کننده
33.7هزار عکس
32.8هزار ویدیو
38.7هزار فایل
منبعی از محتوای ناب تبلیغی مناسبتی ارتباط باخادم كانال @a1nemati پستهای مفیدتان را به ما ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
علیه السلام مسافری که اجل گشت همسفرش سفر رسیده به پایان در آخر صفرش  هنوز آید از آن حجره ی غریب به گوش  صدای ناله ی آهسته ی پسر پسرش  چه خوب اجر رسالت به مصطفی دادند  که پاره ی جگرش، پاره پاره شد چگرش اگر چه کار گذشته، اجل شتاب مکن  جواد آمده از ره به دیدن پدرش  ز اشک های جوادالائمه پیدا بود که شسته دست دگر از جهان محتضرش  پسر به صورت بابا نهاد صورت خویش  پدر گرفت به زحمت سرشک از بصرش 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اگر نشد که نهم رو به کربلای حسین بقیع را کنم از گریه کربلای حسین نگه به چهرۀ عباس کرده، می‌گفتم هزار مرتبه عباس من فدای حسین به دشت کرب و بلا تا کنند پرپرشان چهار دسته‌ گل آورده‌ام برای حسین شب عروسی خود نیز با علی گفتم چو من هزار عروسند خاک پای حسین ز کودکی به عزیزان خویش می‌گفتم که سر به دست بگیرید در هوای حسین همیشه بود به هر جا نگاه عبّاسم به ماه عارض و بر قامت رسای حسین نگاه من هم از آن بود بر رخ عباس که داشت جلوه ز روی خدانمای حسین به چار نجل شهیدم درود باد درود که بود پشت سر هر یکی دعای حسین حضور فاطمه آرم به حشر چار ذبیح که جانشان شده تقدیم در منای حسین همیشه بود روان روح چار فرزندم چو اختران ز پی ماه در قفای حسین خدا گواست ز عباس بیشتر می‌برد دل مرا همه جا نام دل ربای حسین به دشت کرب و بلا جای شاخۀ یاسم به خاک پای وی افتاد دست عباسم نسیم علقمه پیوسته می‌دهد خبرم که پاره‌ پاره چو گل گشت پیکر پسرم به خون طپید لب تشنه ماه علقمه‌ام نشد که قطرۀ آبی برای او ببرم به وقت مرگ غریبانه سر به خاک نهم که از چهار پسر نیست یک پسر به برم هزار بار الهی شود فدای حسین نه جسم چار پسر، جان مادر و پدرم خدا گواست که باشد فقط برای حسین هر آن‌ چه خون جگر می‌چکد ز چشم‌ترم چو شمع سوزم و در سوز خویش آب شوم چنان که محو شود در شرار دل، اثرم خدا گواست که اشک خجالت عباس ز خون دیدۀ او بیشتر زند شررم الهی آن که کنار دو دست عباسم فتد به خاک قدم‌های اهل‌ بیت سرم برای شیر خدا چار شیر آوردم هزار حیف که امروز خم شده کمرم ز دیدن سر مجروح دخترم زینب به سان پیکر عباس پاره شد جگرم چنان که خون چکد از «نخل میثم» زینب ز دیده خون جگر ریزم از غم زینب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از خزینة الجواهر
اگر نشد که نهم رو به کربلای حسین بقیع را کنم از گریه کربلای حسین نگه به چهرۀ عباس کرده، می‌گفتم هزار مرتبه عباس من فدای حسین به دشت کرب و بلا تا کنند پرپرشان چهار دسته‌ گل آورده‌ام برای حسین شب عروسی خود نیز با علی گفتم چو من هزار عروسند خاک پای حسین ز کودکی به عزیزان خویش می‌گفتم که سر به دست بگیرید در هوای حسین همیشه بود به هر جا نگاه عبّاسم به ماه عارض و بر قامت رسای حسین نگاه من هم از آن بود بر رخ عباس که داشت جلوه ز روی خدانمای حسین به چار نجل شهیدم درود باد درود که بود پشت سر هر یکی دعای حسین حضور فاطمه آرم به حشر چار ذبیح که جانشان شده تقدیم در منای حسین همیشه بود روان روح چار فرزندم چو اختران ز پی ماه در قفای حسین خدا گواست ز عباس بیشتر می‌برد دل مرا همه جا نام دل ربای حسین به دشت کرب و بلا جای شاخۀ یاسم به خاک پای وی افتاد دست عباسم نسیم علقمه پیوسته می‌دهد خبرم که پاره‌ پاره چو گل گشت پیکر پسرم به خون طپید لب تشنه ماه علقمه‌ام نشد که قطرۀ آبی برای او ببرم به وقت مرگ غریبانه سر به خاک نهم که از چهار پسر نیست یک پسر به برم هزار بار الهی شود فدای حسین نه جسم چار پسر، جان مادر و پدرم خدا گواست که باشد فقط برای حسین هر آن‌ چه خون جگر می‌چکد ز چشم‌ترم چو شمع سوزم و در سوز خویش آب شوم چنان که محو شود در شرار دل، اثرم خدا گواست که اشک خجالت عباس ز خون دیدۀ او بیشتر زند شررم الهی آن که کنار دو دست عباسم فتد به خاک قدم‌های اهل‌ بیت سرم برای شیر خدا چار شیر آوردم هزار حیف که امروز خم شده کمرم ز دیدن سر مجروح دخترم زینب به سان پیکر عباس پاره شد جگرم چنان که خون چکد از «نخل میثم» زینب ز دیده خون جگر ریزم از غم زینب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از خزینة الجواهر
اگر نشد که نهم رو به کربلای حسین بقیع را کنم از گریه کربلای حسین نگه به چهرۀ عباس کرده، می‌گفتم هزار مرتبه عباس من فدای حسین به دشت کرب و بلا تا کنند پرپرشان چهار دسته‌ گل آورده‌ام برای حسین شب عروسی خود نیز با علی گفتم چو من هزار عروسند خاک پای حسین ز کودکی به عزیزان خویش می‌گفتم که سر به دست بگیرید در هوای حسین همیشه بود به هر جا نگاه عبّاسم به ماه عارض و بر قامت رسای حسین نگاه من هم از آن بود بر رخ عباس که داشت جلوه ز روی خدانمای حسین به چار نجل شهیدم درود باد درود که بود پشت سر هر یکی دعای حسین حضور فاطمه آرم به حشر چار ذبیح که جانشان شده تقدیم در منای حسین همیشه بود روان روح چار فرزندم چو اختران ز پی ماه در قفای حسین خدا گواست ز عباس بیشتر می‌برد دل مرا همه جا نام دل ربای حسین به دشت کرب و بلا جای شاخۀ یاسم به خاک پای وی افتاد دست عباسم نسیم علقمه پیوسته می‌دهد خبرم که پاره‌ پاره چو گل گشت پیکر پسرم به خون طپید لب تشنه ماه علقمه‌ام نشد که قطرۀ آبی برای او ببرم به وقت مرگ غریبانه سر به خاک نهم که از چهار پسر نیست یک پسر به برم هزار بار الهی شود فدای حسین نه جسم چار پسر، جان مادر و پدرم خدا گواست که باشد فقط برای حسین هر آن‌ چه خون جگر می‌چکد ز چشم‌ترم چو شمع سوزم و در سوز خویش آب شوم چنان که محو شود در شرار دل، اثرم خدا گواست که اشک خجالت عباس ز خون دیدۀ او بیشتر زند شررم الهی آن که کنار دو دست عباسم فتد به خاک قدم‌های اهل‌ بیت سرم برای شیر خدا چار شیر آوردم هزار حیف که امروز خم شده کمرم ز دیدن سر مجروح دخترم زینب به سان پیکر عباس پاره شد جگرم چنان که خون چکد از «نخل میثم» زینب ز دیده خون جگر ریزم از غم زینب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اگر نشد که نهم رو به کربلای حسین بقیع را کنم از گریه کربلای حسین نگه به چهرۀ عباس کرده، می‌گفتم هزار مرتبه عباس من فدای حسین به دشت کرب و بلا تا کنند پرپرشان چهار دسته‌ گل آورده‌ام برای حسین شب عروسی خود نیز با علی گفتم چو من هزار عروسند خاک پای حسین ز کودکی به عزیزان خویش می‌گفتم که سر به دست بگیرید در هوای حسین همیشه بود به هر جا نگاه عبّاسم به ماه عارض و بر قامت رسای حسین نگاه من هم از آن بود بر رخ عباس که داشت جلوه ز روی خدانمای حسین به چار نجل شهیدم درود باد درود که بود پشت سر هر یکی دعای حسین حضور فاطمه آرم به حشر چار ذبیح که جانشان شده تقدیم در منای حسین همیشه بود روان روح چار فرزندم چو اختران ز پی ماه در قفای حسین خدا گواست ز عباس بیشتر می‌برد دل مرا همه جا نام دل ربای حسین به دشت کرب و بلا جای شاخۀ یاسم به خاک پای وی افتاد دست عباسم نسیم علقمه پیوسته می‌دهد خبرم که پاره‌ پاره چو گل گشت پیکر پسرم به خون طپید لب تشنه ماه علقمه‌ام نشد که قطرۀ آبی برای او ببرم به وقت مرگ غریبانه سر به خاک نهم که از چهار پسر نیست یک پسر به برم هزار بار الهی شود فدای حسین نه جسم چار پسر، جان مادر و پدرم خدا گواست که باشد فقط برای حسین هر آن‌ چه خون جگر می‌چکد ز چشم‌ترم چو شمع سوزم و در سوز خویش آب شوم چنان که محو شود در شرار دل، اثرم خدا گواست که اشک خجالت عباس ز خون دیدۀ او بیشتر زند شررم الهی آن که کنار دو دست عباسم فتد به خاک قدم‌های اهل‌ بیت سرم برای شیر خدا چار شیر آوردم هزار حیف که امروز خم شده کمرم ز دیدن سر مجروح دخترم زینب به سان پیکر عباس پاره شد جگرم چنان که خون چکد از «نخل میثم» زینب ز دیده خون جگر ریزم از غم زینب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گشته به ماه، رخ عیان، اشک دو دیدۀ علی بوی جدائی آید از، رنگ پریدۀ علی دل شده چاه کوفه و، گشته به دیده‌ام عیان صورت خون گرفته و، قدّ خمیدۀ علی یاد ز تربتش کنم، گریه به غربتش کنم می‌چکد از دو دیده‌ام، خونِ چکیدۀ علی اشک و سکوت زینبش، حمل جنازه در شبش خاطره‌ای ز غربتِ، یار شهیدۀ علی ناله به چاه می‌زند، شعله به ماه می‌زند نیمه‌شب از درون دل، آهِ کشیدۀ علی وجه خداست لاله‌گون، چشم حسین پُر ز خون اشک حسن چکیده بر، فرق دریدۀ علی شدّت قهر را ببین، پستی دهر را ببین فاطمه را عدو زند، پیش دو دیدۀ علی زهر رسیده بر دلش، شیر دهد به قاتلش بوده به خصمْ دوستی، مکتب و ایدۀ علی فاطمۀ شهیده کو، تا نگرد که همچو او خم شده سرو قامتِ، دخت رشیدۀ علی ✍ السلام علیک یا مولانا یا یا علی ابن ابیطالب https://eitaa.com/mashkoashk
خوشا دردی که خاک کوی جانان‌ست درمانش خوشا هجری که دیدار رخ یار است پایـانش خوشا آن دل که آنی در به روی غیر نگْشاید خوشا جانی که جانِ خواجۀ ا‌سراست جانانش امیـرالمؤمنین، جـان رسـول‌الله، رکـن دیـن که "آدم" از ازل دسـت تـوسل زد بـه دامانش صــراط الله اعظـم، شهـریـار عالـم امکـان که باشد عالم امکان همـه در تحت فرمانش علی با حق و حق با اوست، بشنو این روایت را که حق را بـا امیرالمـؤمنین کردنـد میـزانش نشد یک وعده خود را سیر از نان جُوین سازد امامـی کز ازل می‌بـود جن و انس، مهمانش چگونه وصف او گویم؟ چگونه مدح او خوانم؟ که مـداحش خـدا و دفتر مدح است قرآنش لبش در روز! خندان و دلِ شب کس نمی‌دانست، که گِل می‌گشت از اشک سحر خاک بیابانش گَهی در رزم می‌لرزید کوه از برق شمشیرش گَـه از اشـک یتیمـی تـن بسانِ بید لرزانش ز قلـب شعله‌هـای نــار رویـد لالـۀ جـنت اگر افتد به دوزخ روز محشر چشم سلمانش چو با چشم خیالی روی او در خواب بیند کس توجه نیست دیگر بر بهشت و حور و غلمانش شگفتا! گشته‌ام در بین انسان و خـدا حیران که نه جرأت بُوَد خوانم خدایش یا که انسانش اگر خوانـم خداونـدش، همانـا گشتـه‌ام کافر وگر انسان بخوانم فوق انسان است عنوانش علی خود کل اسلام است از قـول رسول‌الله تمــام انبیــا بـودنــد از اول مسلمـــانش دل شب مخفی از مردم سخن با چاه می‌گوید امامی کـه بُـوَد ملک خدا میـدان جولانش چه باید گفت در شأن امامی کز جلال و قدر کند شخصیتی مانند زهرا، جـان به قربـانش به قاتل شیر و بر دشمن دهد شمشیر از رأفت زهی الله اکبـر از عطـا و لطف و احسـانش اگرچـه قافیـه تکـرار گـردد، خصم مولا را مسلمـان نیستم بالله اگـر خوانم مسلمانش اگر رضوان نشیند در کنار سفره‌اش یک شب نگیـرد مهـر و مـه را در بهای قرصۀ نانش به حقِ حق، خدا آن مؤمنی را دوست می‌دارد، که با مهـر علی در نامـه باشد مهر ایمانش محـب او عجـب نَبـْوَد کـه ماننـد خلیل‌الله تمـام نـار بـا یـک یاعلـی گردد گلستانش شـود پامال همچون مور زیـر سم اسب او هزاران عمرو و مرحب گو که بشتابد به میدانش سلام الله بـر عـزمش، تعالی الله بر رزمش که آمد "لافتـی الاّ علـی" از حـی سبحانش شود همبازی طفل یتیمـی بـا چنان رفعت بخندد تا کند در گریه و غم، شاد و خندانش ندارد شیعه بی‌روی علی یک لحظه آرامش هزاران سال گردانند اگـر در باغِ رضـوانش سلیمـان را سلیمانی نشایـد بـر همـه عالم مگـر مـولا امیرالمـؤمنین گـردد سلیمانش من از بعـد نبـی، مـولای خود دانم امامی را که جبریل‌ست طفل دانش‌آمـوز دبستانش خدا مدحش کند، لیک از کرامت می‌کند احسان که «میثم» با همه آلودگی گردد ثناخوانش ✍ السلام علیک یا مولانا یا یا علی ابن ابیطالب https://eitaa.com/mashkoashk