خیریه شهدای نوفللوشاتو
#نیمه_رمضان هدایای امروز شما از راههای دورونزدیک به بیش از هزار قلم رسید، از غذاهای گرم تا انواع
#توزیع
(روایت توزیعکننده محترم از حال و هوایی که وقت توزیع تجربه کردند،
به واقع توزیع یکی از مراحل عجیب
فرایند انفاق و احسان است
و توزیعکنندگان توفیقات خاصی دارند،
ایشان خواستند نامشان منتشر نشود) :
" نماز ظهروعصرو که تو مسجد خوندم آماده شدم که برم دنبال چندتا کار از قبل برنامه ریزی شده،
از درب مسجد اومدم بیرون که دیدم چند نفر از خادمین محترم خیریه
جلوی آشپزخونه مسجد ایستادند
و چند میز جذاب که با تنقلات و شیرینی و غذاها و ساندویچ و کیک و پیراشکی و کلوچه و شکلات و نخودچی کشمش تو بسته بندیهای زیبا پر شده بودند،
اقلامی که توسط جمعی از خیرین جهت رساندن به بچه های حاشیه شهر آماده شده بود.ند،
تا به خودم اومدم دیدم شدم یکی از توزیع کنندهها،
و در حالیکه صندوق عقب و صندلیهای ماشین پر شدند از انواع غذا و تنقلات،
دارم میرم سمت یکی از مناطق حاشیه شهر،
منطقه ای به شدت محروم که سال گذشته هم توفیق توزیع بیش از 600 غذارو اونجا داشتیم،
باید برای شب عید همه چیز میرسید دست بچههای نیازمند،
و چی بهتر ازین،
وقت رفتن یکی از خادمین اومد و گفت با این مبلغ هم براشون موز بخرین،
دیگه عالی شده بود،
میشد برای بچه های اون منطقه 20 کیلو موز بخریم،
بعد از حدود یک ساعت رسیدم روستایی محروم در انتهای گلشهر،
بعضیها ماشینو میشناختند زود دویدند و اومدند، بهشون گفتم برید و بچه هارو خبر کنید که بیان،
چند دقیقه ای نگذشت که جمع زیادی از مادران فرزند به بغل و بچه هایی که دوان دوان خودشونو به ما رسوندند،
جمع شدند،
جمعیت هر لحظه بیشتر میشد
یه دفعه چشمم به کیکی خورد که یکی از بانیان خیر آورده بودند
بهتر دیدم با همین کیک شروع کنم،
از بچهها پرسیدم کی میدونه فردا چه روزیه، بچه ها یه کم به هم نگاه کردند و بالاخره از گوشه و کنار صدا اومد که تولد امام حسنه
سوال کردم خب حالا فردا تولد کدوم یکی از شماست بعد از کلی جیغ و داد یک آقا پسر چهار ساله به نام محمد رضا اومد جلو و معلوم شد روز عید روز تولدشه،
فرصت خوبی بود
کیکی که همراهمون بود در فضایی پر از دست و جیغ و هورا تقدیم بچه کردیم،
لحظه شیرینی بود چون خانوادهاش هم تدارکی ندیده بودند و یک جشن تولد ، شاید هم اولین و یا تنها جشن تولدش زیر آسمون خدا برپا شد.
بعد هم صفی تشکیل شد و بچههای قدونیمقد میومدند و غذا و موز و تنقلات میگرفتند، حال و هوای غیرقابل توصیفی بود
تعدادی غذا هم تقدیم مادران سالمند و سرپرست خانواده شد و چه روزی بود امروز!
اگر فرصت تهیه غذا برای ولادت کریم اهل بیت پیدا نکردم اما سعادت توزیع و خدمتگزاری نصیبم شد، شکر بابت این روزی بزرگ و ارزشمند...
امروز اونقدر غرق حال و هوای خوب اون بچه ها شدم که فرصت تهیه عکس نبود و البته رعایت کرامت اونها هم بود،
نذر همه خیرین قبول باشه
عجب روزی رو رقم زدید... "
@kheiriyehnofel
#توزیع
توزیع افطاری ساده نذر شب جمعه
بین نیازمندان حاشیه شهر توسط خادمین خیریه🌸
@kheiriyehnofel