#عاشقانہ_شهدا
بندهای پوتینش👞 را که یک هوا گشادتر از پایش بود، با حوصله بست.
مهدی👦 را روی دستش نشاند وهمین طور که از پلهها میرفتیم گفت:
«بابایی! تو روز به روز تپلتر میشی.😍
فکر نمیکنی مادرت چطور میخواد بزرگت کنه؟»😉
بعد مهدی را محکم بوسید.😘
چنددقیقهای میشد که رفته بود.🚶
ولی هنوز ماشین🚗 راه نیافتاده بود.
دویدم طرف در که صدای ماشین سرجا میخکوبم کرد.😐
نمیخواستم باور کنم. بغضم را قورت دادم و توی دلم داد زدم:😢
اون قدر نماز میخونم و دعا میکنم🙏 تا دوباره برگردی.🚶
راوی:همسرشهید
#_محمد_ابراهیم_همت❤️
@kheiybar
📜 #رسـول_خدا (ص )مے فرماینـد:
📿🌸« بسيار لا.حول.و.لا.قوة.الا.بالله
بگوييد كہ آن از گنج هاے بهشتــ استـــ»📿🌸
📚كنز العمال ،ج۱،ص۵۴۴
@kheiybar
همیشه نان و پنیر می خوردیم!
وقتی ازدواج کردیم، وضع مادّی ما خیلی خراب بود🍃. اوایل در خانه اجارهای بودیم و مجبور بودیم کرایه خانه🏡 هم بدهیم. پس از مدتی،به یک ساختمان دولتی رفتیم🏢. منطقه ناامن بود. دمکراتها از کنار همین ساختمان، به داخل بیمارستان رفته بودند😤. وضع مالی مان، آن قدر خراب بود که همیشه نان و پنیر می خوردیم😃. یک بار کسی به شوخی به من و #حاجهمّت گفت: «شما همیشه نان و پنیر می خورید یا وقتی به ما می رسید، نان و پنیر می خورید؟»🙊😂
راوی:همسرشهید
#محمد_ابراهیم_همت❤️
@kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 روايت متفاوت
#حاجحسينيكتا🎤
در نهر خیّن از حزباللهيها!
⏱روايت هشت سال دفاع مقدس در اردوهاي راهيان نور🕊
#پیشنهاد_دانلوود❤️
@kheiybar
سیره عملی سردار
#شهیدحاجمحمدابراهیمهمت
پادگان شلوغ بود. براي رفتن به لبنان اسم من را هم داده بودند🙂. كسي را آنجا نميشناختم. مثل بقيه رفتم چيزهايي را كه لازم بود، بگيرم. ولي بهم ندادند.كناري نشسته بودم كه يك نفر آمد جلو.
- چرا وسيله نگرفتي.😕
- رفتم،ندادند.😒
- پاشو برو! بگو #ابراهيم منو فرستاده.☺️
رفتم. گفتم:«منو #ابراهيم فرستاده. از اين چيزايي كه به بقيه دادهين، به منم بدين.»😇
گفت:«برو بابا.»😕
گفتم:«چشم.» و دوباره برگشتم سر جام نشستم.
- بازم كه دستت خاليه.☹️
- آخه تحويل نميگيرن.
- ايندفعه بگو #حاجابراهيمهمت منو فرستاده.
تا اسم #همت رو شنيد، دويد. هرچي لازم داشتم آورد. دهنم باز مانده بود.😧 پرسيدم «مگه #همت كيه؟»
گفت:«نميشناسي؟ #همت. معاون حاج احمد متوسليان. فرمانده تيپ بيست و هفت.»🙂✌️
اينبار از دور كه ديدمش، شناختمش. گفتم«چرا نگفتيد چي كارهايد؟» خنديد و گفت «همين كه كارت راه افتاد كافيه.😃 حالا برو مثل بقيه آماده شو ميخوايم بريم.»☺️
@kheiybar
#همسرانه_شهــدا
زرنگی
می خواستیم پاوه نمایشگاه بزنیم. من بودم و #ابراهیم و خواهر ناصر کاظمی و راننده. هنوز نه از خواستگاری نه از ازدواج خبری نبود. از کنار مزارعی🌾 گذشتیم که داشتند گوجه می چیدند🍅. به راننده گفت نگه دار. پیاده شد رفت🚶 یک ظرف گوجه گرفت، شست آورد، فقط تعارف کرد به من😐. یعنی اول تعارف کرد به من. برنداشتم. اخم هم کردم😏. به دوستم گفتم من پوسترها را انتخاب می کنم، تو ببر بده به ایشان. نگاهش هم نکردم.😌
بعدها بهم گفت به خودم گفتم اگر هم راضی بشود، می گوید اول باید یک سیلی بزنم به این تا دلم خنک شود😕☝️، از بس که قد بودی و آدم ازت می ترسید. یک بار دیگر هم رفتیم باغ🌳. نیم ساعت بعد آمد دنبالمان. در راه، توی جاده ی نودشه، رفت یک کم انجیر و گلابی🍐 و این ها خرید. رفت همه شان را شست، آمد نشست جلو، میوه ها را داد عقب گفت خواهرها یک مقدارش را بردارند بقیه اش را بدهند جلو😐. خندیدم گفتم نه، شما یک مقدارش را بردارید بقیه اش را بدهید عقب🙊😂. دستش را خوانده بودم، که همه می دانند آنکس که اول برمی دارد کم برمی دارد.
بعدها بهم گفت بابا تو دیگر کی هستی.😕 من فکر می کردم فقط خودم تیزم. نگو تو هم بله. یادش آوردم که تو هم دست کمی از من نداری. چون کاری کردی که بنشینم پای سفره ی عقدت😌 و من هم بگویم بله. حالا تو بگو. منصف هم باش. کی زرنگ ترست؟😉✌️
راوی:همسرشهید
#محمد_ابراهیم_همت❤️
@kheiybar
هدایت شده از امــام زمانت نیست راحتے؟!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما رو گرفتار کردن تا بهش فکر نکنیم😔☝️
بچهها آقامون خیـــلے تنهـــاست😭
@emame_zamanam
🗓 ٢٢ خرداد ۱۳٩۵ - سالروز درگذشت استاد حمید سبزواری "پدر شعر انقلاب" و سراینده آثار مشهور و ماندنی دوران #انقلاب و #دفاع_مقدس
👈 شعری که همیشه ورد زبان
#شهیدهمت بود...🙂❤️
🌾حمید سبزواری در دیوان اشعار خود یک رباعی با نام "جواب دشمن" دارند. تعدادی از همرزمان #شهیدهمت در جبهه تعریف می کردند که آن شهید بزرگوار همیشه این شعر استاد را ورد زبان داشته و در تمام مدت با خود زمزمه می کرده اند:👇
ای خصم! امان خوردُ خوابت ندهیم
تا از دم تیغ تشنه آبت ندهیم
از صلح نگو سخن که در پهنۀ رزم
جز برق سلاح خود جوابت ندهیم
نقل از: فرزند استاد سبزواری🌹
@kheiybar
هدایت شده از امــام زمانت نیست راحتے؟!!
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🌸گفتند ڪہ
جمعه یارمان مےآید
آن منجے روزگارمان مے آید☝️
🌸هر جمعه…
گلے در دل ما مے شڪفد
یعنے ڪہ بمان بهارمان مےآید❤️
#اللهمعجللولیکالفرج
#جمعههایمهدوی💚
@emame_zamanam