#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان📙
✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت
به روایت همسر
قسمت 6⃣2⃣
به من گفتند : " مادرش نگران دست ابراهیم بوده، همان که توی والفجر چهار ناخنش پریده بود."
من هم آن ناخن را یادم بود ،نگاهش نکردم. یعنی جرات نکردم. یعنی نمی خواستم ببینمش تا مطمئن شوم خود ابراهیم ست.
می خواستم خودم را گول بزنم که جنازه سر ندارد و می تواند ابراهیم نباشد و می توانم باز منتظرش باشم، اما نمی شد، خودش بود.😭
آن روزها زده بود به سرم.
هر کسی من را می دید می فهمید حال عادی ندارم.
خودم هم فکر نمی کردم زنده بمانم،😔 یقین داشتم تا چهلمش زنده نمی مانم.
قسمش می دادم، التماسش می کردم، به سر خود می زدم که مرا هم با خودش ببرد.💔
و وقتی می دیدم هنوز زنده ام،
می گفتم : " من هم برات آبرو نمی گذارم که بی من رفتی، بی معرفت. "
دو سه بار غش کردم، آن هم من، که هرگز فکرش را نمی کردم توی سیستم بدنم غش کردن معنا داشته باشد.😞
بارها به من می گفتند :" این چه فرمانده لشکری ست که هیچ وقت زخمی نمی شود؟
برای خودم هم سوال بود. یکبار رک و راست بهش گفتم.
یا می خندید، یا می رفت سر به سر بچهها می گذاشت، یا حرف تو حرف می آورد، یا خودش را سرگرم کاری می کرد،تا من یادم برود یا اصلا بگذرم.☹️
تا آن شب که مصطفی بدنیا آمد و رازش را بهم گفت.
گفت :" پیش خدا، کنار خانه اش، ازش چند چیز خواستم.
اول تورا.
دوم دوتا پسر از تو تا خونم باقی بماند.
بعد هم اینکه، زخمی و اسیر نشوم، اگر قرار است، بروم. اخرش هم اینکه نباشم تو مملکتی که امامش توش نفس نکشد.
همین هم شد.💔
بارها کنار گوش بچههای شیرخوارش زمزمه می کرد که از این بابا فقط یک اسم برای شما می ماند. تمام زحمت های شما برای مادرتان ست.
به من می گفت : " من نگران بچهها نیستم. چون آنها را می سپارم به دست تو. نگران پدر مادرم هم نیستم، چون بعد از عمری با افتخار رفتن من زندگی می کنند."👌
می گفتم :" چه حرف هایی می زنی تو؟رفتنی هم اگر باشد هر دومان با هم."
می گفت : " تعارف نمی کنم به خدا. مطمئنم تو می نشینی بچههام را بزرگ می کنی. مطمئنم نمی گذاری هیچ خلاءیی توی زندگی شان پیدا بشود.
مطمئنم از همه نظر، حتی عاطفی، تامین شان می کنی، ژیلا. "😊
می گفت :" آن هم در جامعه یی که توی هزار نفرشان یک مرد پیدا نمی شود و اگر هم هست انگشت شمار ست. "
او امروز مرا میدید. به خوابم هم که آمد، با برادرش، جلو نیامد باهام حرف بزند.
به برادرش گفتم : " چرا ابراهیم نمی آید جلو؟ "
گفت :" از شما خجالت می کشد، روی جلو آمدن ندارد." 😔
خودش می دانست، هنوز هم می داند، که طعم زندگی با او اصلاً از جنس این دنیا نمی دانستم. بهشتی بود.شاید به خاطر همین بود که همیشه
می گفت : " من از خدا خواستم که تو جفت دنیا و آخرت من باشی. "
گفتم :" اگر بهتر از من، بساز تر از من گیر آوردی چی؟ "
می گفت :" قول می دهم، مطمئن باش، که فقط منتظر تو می مانم. خدا وعده بهشتی داده که به شما جفت نیکو می دهم. "☺️☝️
و من هم یقین دارم ابراهیم جفت نیکوی من است. بعدها هم کمتر گریه کردم وقتی این چیزها یادم آمد یا می آید.😇
#ادامه_دارد...
@kheiybar
@shahedaneosve
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
❣ #قرار_شبانه 🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محمد ابراهیم همت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به { ا
جمع کل صلوات
🌸5,443🌸
قبول باشه از همگی حاجت روا بشید💐
❣ #قرار_شبانه
🌸ختم صلوات به نیابت از
✨شهید محمد ابراهیم همت✨
✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨
هدیه به { آقا ابوالفضلالعباس،بیبی
ام البنین و حضرتزینب س}
برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان عج💐
🌺مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت ۲۱🌺
تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇
@Behzadii
#سلام_امام_زمانم
قربان لبـــــان روزه دارت آقــا
بی یار غریبـــانه کجا می گردی؟😔
سردار و امــــیر آسمانی آقـــــا✋
تنها وطریـــــد درکجا می گردی😢
#اللّٰھـُــمعجِّللِوَلیڪَالفَرَجْ
#جمعههای_مهدوی💔
@kheiybar
معلم خوب
از معبر حرفهایش
درهای بهشت را باز میکند🕊
به روی شاگردانی که
در ملکوت قلب او❤️
آماده درس گرفتن هستند✨
سلام بر معلمانی که راههای آسمانی را به شاگردانشان نشان دادند
سلام بر شهدا معلمان مکتب عشق✋
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#روزتون_مزین_به_نگاهشهید✨
#روزت_مبارڪ_رفیق_شهیدم😍
@kheiybar
📌 #طرح_مهدوی
🔆 امام زمان فرمودند: دعای افتتاح را در تمام شب های ماه رمضان بخوانید🍃 زیرا فرشتگان به آن گوش می دهند و برای خواننده ان طلب آمرزش می کنند❤️
@kheiybar
#معلمےکه_از_ساواک_کارت_قرمز_گرفت❗️
#حاجی، از همان ابتدا سعی میکند دانش آموزان را با راه و روش و افکار امام خمینی(ره) آشنا کند👌 و همین میشود که از ساواک کارت قرمز میگیرد♨️. حضور سیاسی و انقلابی #ابراهیم روز به روز پر رنگتر میشود✌️ تا جایی که برای اولین بار در ایران، مجسمه شاه توسط او در شهرضا پایین کشیده میشود و همین جسارتها و رشادتها، حکم اعدامش را هم روی میز ساواک میگذارد😱. مادر از فعالیتهای دوران انقلاب #محمد_ابراهیم و جسارت و نترس بودن بی حد و حسابش تعریف میکند و میگوید: «نزدیک انقلاب که شد، درس و مدرسه را گذاشت کنار؛ گفت فقط امام! جانش بود و حضرت امام...!🙂👌 میرفت زیرزمین، موزاییک ها را برمیداشت و اعلامیههای امام را آنجا پنهان میکرد🙊. رویش هم خاک میریخت که پیدا نباشد. البته پدرش خیلی موافق این کارهایش نبود و میگفت اگر ساواک اینها را پیدا کند، بیچارهات میکند🙁! #ابراهیم هم فقط در جواب شان میگفت: شما نگران من نباشید.»😊😉
#راوی:مادرشهید
#محمد_ابراهیم_همت❤️
@kheiybar
⭕️ میهمان جلال طالبانی بودم؛ آن روزها رئیسجمهور عراق بود. پرسید: «میدونی اینجایی که نشستی، چند وقت پیش کی نشسته بود؟»☝️
ــ نه، از کجا باید بدونم.
خاطرهاش را برایم تعریف کرد.
«ژنرال سلیمانی چند وقت پیش اینجا نشسته بود.😇🌹
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️دنیا برای امام زمان #باندازه_گردوست
عین الله الناظره و اذنه الواعیه را اینگونه بشناسیم...
صحبت های آیت الله ناصری👆
🌹امام صادق (ع) فرمود: «همه دنیا هماند یک حبه گردو در برابر امام، نمایان است و چیزی از آن بر او پوشیده نیست. از هر طرف بخواهد در آن تصرف می کند، آن چنان که یکی از شما در سفره ای که در برابرتان گسترده است، از هر طرف بخواهد دست می برد و از آن بهره می گیرد.☝️
اختصاص مفید، ص 217؛ بحارالانوار، ج 25، ص 367📚
@kheiybar
از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه⁉️
گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره،...☝️
بروم یک گوشهای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه بسیجی برای بچههای نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام بدم ❇️ برای #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم👌، کاری که تاحدودی کوتاهی کردیم و آن دنیا باید جواب بدیم....!!!
@kheiybar
✍آیتالله بهجت (ره):
راه خلاص از گرفتاریها منحصر است به دعا در خلوات برای فرج ولیعصر (عج)☝️ نه دعای همیشگی و لقلقه زبان، بلکه دعای باخلوص و صدق نیت و همراه با توبه.✨
📚 درمحضربهجت، ج۲، ص۳۴۷
@kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥توی کلیپ یه جوون افسرده رو میبینین که از فرط افسردگی رفت سوریه و خودکشی کرد....😊
#مدافعان_حرم✌️
#شهید_حسین_معزغلامی🌹
#مداح_ذاکرالحسین
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
@kheiybar
✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت
به روایت همسر
قسمت 7⃣2⃣
گاهی حتی با دوست هام شوخی می کنم،
می گویم : " من ابراهیم را سه طلاقه اش کرده ام."
دیگر مثل قبل نمی سوزم، شاید به همین دلیل بود که با چند تا از زن های شهید تصمیم گرفتیم برویم قم زندگی کنیم. درس می دادم آنجا، شیمی،الان هم شیمی درس می دهم. اصفهان البته، و اصلا ناراحت نیستم که زمانی قم بودم و خانه مان شده بود ماءمن دوست های ابراهیم و خانواده شان.☺️
سختی هارا تحمل می کردم، گاهی هم کم می آوردم. مثل آن بار یکی از پسر ها نیمه شب داشت توی تب می سوخت.
کسی نبود.
نمی دانستم چی کار کنم. آن شب نه بچه خوابید نه من.
دم دمای صبح، نزدیك اذان، گریه ام گرفت.
به ابراهیم گفتم : " بی معرفت! دست کم دو دقیقه بیا این بچه را نگه دار ساکتش کن! "😞
خوابم نبرد، مطمئنم، ولی در حالتی بین خواب و بیداری دیدم ابراهیم آمد😍 بچه را ازم گرفت، دو سه بار دست کشید به سرش و.... من به خودم آمدم دیدم بچه آرام خوابیده.☺️
به خودم گفتم : "این حالت حتماً از نشانههای قبل از مرگ بچه است. "
خیلی ترسیدم. آفتاب که زد، بی قرار و گریان، بلند شدم رفتم دکتر. 😢
دکتر گفت : " این بچه که چیزیش نیست. "😭
حضورش را گاهی این طور حس می کردیم.او همه جا با ماست، یقین دارم. بخصوص وقتی می روم سراغ آخرین یادداشتی که برای من نوشت، در آن روزها که ما خانه نبودیم. 😢
نوشته بود :
سلام به همسر مومن و مهربان و خوبم.😌
گرچه بی تو ماندن در این خانه برایم بسیار سخت بود، ولیکن یک شب را تنهایی در این جا به سر آوردم.مدام تورا در اینجا می دیدم. خداوند نگهداری تو باشد و نگهدار مهدی،که بعد از خدا و امام همه چیز من هستید😌. ان شاءالله که سالم می رسید. کمی میوه گرفتم. نوش جان کنید. تورا به خدا به خودتان برسید، خصوصاً آن کوچولوی خوابیده در شکم که مدام گرسنه است. از همه شما التماس دعا دارم. ان شاءالله به زودی به خانه امیدم می آیم.😌✌️
#حاج_همت📝
1362/7/12
این نامه را وقتی نوشت که من اصفهان بودم و اصرار داشتم بروم پیشش.
می گفت :
"تو الان مشکل داری. نمی توانی بیایی با آن وضعیت و با آن مهدی شیطان بلا. "
می گفتم : " دیگر نمی خواهم چیزی بشنوم، من می آیم. "🙁
وقتی رسیدم، خانه مثل دسته گل بود.😌
عکس خودش را هم گذاشته بود کنار یک دسته گل و همین یادداشتی که برایتان خواندم.
او از خیلی چیزها خبر داشت.
در یکی از آخرین دیدار هایمان گفت :
" من بزودی می روم، بدون اینکه کسی بفهمد همت کی بود. " 😔☝️
یا می گفت : "ما راهی جز رفتن نداریم."🕊
این روزها زیاد به این چیزها فکر نمی کنم، که کسی بداند یا بفهمد یا نخواهد بداند و بفهمد ابراهیم چه کسی بود، چه کار کرده، کجا بوده،به کجا رسیده یا نرسیده.
مهم فقط شیرینی تحمل سختی هایی ست که من کنار او کشیدم و می کشم.
همین فقط مهم است. و این برای من یک سوختن شیرین است.💔
پایان.
@kheiybar
@shahedaneosve
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
❣ #قرار_شبانه 🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محمد ابراهیم همت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به { آ
جمع کل صلوات
🌸7,600🌸
قبول باشه از همگی حاجت روا بشید💐
❣ #قرار_شبانه
🌸ختم صلوات به نیابت از
✨شهید محمد ابراهیم همت✨
✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨
هدیه به { حضرت محمد ص } برای سلامتی و تعجیل آقا امام زمان عج💐
🌺مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت ۲۱🌺
تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇
@Behzadii
صبح✨
یعنی
طلوعِ
” تو ”😍
بر مَدارِ بی قراریِ من . .💚
#صبحتون_منور_به_نگاه_حاجی🌹
@kheiybar
#حدیث_رمضان✨
#پيـامبـراکـرمـ (ص):
بدبخـتـ واقعى😞 كسى است
كه این ماه( #رمضان ) را پشت سر گذارد و
#گناهانش آمرزیده نشود.😔💔
📚ميزان الحكمه ، ح 7458
@kheiybar
عاشق #شهیدهمت بود.😍
یکبار در جلسه خواهران بسیج، دیدم خواهران در یک طرف میز نشسته اند او هم همان طرف اما چند صندلی آن طرف تر نشسته است طوری که در #مقابل خواهران نباشد❌ و چهره در چهره نباشند.
می گفت: نمیخوام رودرروی خانمها باشم❗️
طوری مینشینم که عکس #شهید_همت هم در مقابلم باشه😊.
حاج قاسم میگفت این شهید منو یاد #حاج_همت می انداخت.☺️♥️
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
@kheiybar