eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.9هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - ای سراب از قدمت آینه پنهان کرده - صابر خراسانی.mp3
2.51M
ای سراب از قدمت آینه پنهان کرده گیسویت زمزمه رود پریشان کرد😔 🎤 👌بسیار دلنشین 💔 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همش‌ پيله‌ ڪرده‌ بوديم‌ ڪه‌ بيا برويم‌ برات‌ آستين‌ بالا بزنيم‌. گفت‌ : "باشه‌."😊 فكر نمی‌کرديم‌ بگذارد حتی حرفش‌ را بزنيم‌. خوش‌حال‌ شديم‌. گفت : "من‌ زنے مےخوام‌ كه‌ تا همراهم‌ بياد."🙂✌️ راوی:مادرشهید ❤️ @kheiybar
📘 قسمت 1⃣2⃣ راوی: نصرت الله اکبری به فرمانده گردان ها خیلی اهمیت میداد، اما اگر هم کم کاری میشد، با آنها برخورد میکرد. میگفت: "شماها توی عملیات چشم های من ونماینده ی من هستین☝️. یعنی اگه دیدین چیزی شده و راهی نیست، باید سریع تصمیم بگیرین. " در بررسی عدم موفقیت عملیات والفجر 1، مشخص شد که بعد از گذشتن از جاده ی آسفالت، فرمانده ی گردانی که آن طرف جاده بود، وضعیت را برای او نگفته و در نتیجه موفقیتی حاصل نشده است. به فرمانده ی گردان گفت: "چرا به من نگفتی؟" از شدت ناراحتی وعصبانیت چشم هایش قرمز شده بود، داد میزد و میگفت:🙁 "تو مگه فرمانده گردان من نبودی؟" فرمانده ی گردان گفت: " ارتباط قطع شده بود و بی سیم کار نمیکرد، تقصیر من نبود."😞 حاجی گفت:" معاونت رو میفرستادی. اصلا خودت می اومدی و میگفتی که جاده ی آسفالت رو رد کردین، تا من بتونم یه کاری بکنم و دونم که چه خاکی باید به سرم بریزم." در عملیات خیبر هم یکی از فرمانده گردان ها را توجیه کرد و گفت: "باید با قدرت بری و کار رو تموم کنی. دلم میخواد روسفیدم کنی.تمام امکانات هم به او داد، اما او نتوانست موفق عمل کند."😢 بیسیم زد و گفت: " حاجی، نمیشه. " حاج همت سرش داد زد و گفت: "نمیشه نداریم، باید بشه. تا اونجا رو نگرفتی، عقب نمی آیی ها."☝️ روز بعد، برگشت. حاجی به او گفت: "چرا برگشتی؟" فرمانده ی گردان گفت: "نشد که نشد. هرکاری کردم نتونستم. " حاج همت خیلی قاطع با او برخورد کرد و گفت: "از اولش هم اشتباه کردم که تو رو فرستادم. تو لیاقت فرمانده گردانی رو نداری. از همین الان پستت رو تحویل میدی به یکی دیگه."🙁 .... @kheiybar @shahedaneosve
🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محمد ابراهیم همت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به { حضرت محمد ص } برای سلامتی و تعجیل آقا امام زمان عج💐 🌺مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت ۲۱🌺 تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آخریڹ روز ماه است دلم غم دارد💔 دلم انگار از امرور صفا کم دارد منم آڹ عاشق شوریده که بعد از رمضاڹ سرِ سودا زدهٔ ماه مُـــــحـــرم دارد✋ 😔 @kheiybar
خوش نشستی به دلم عطرِ گرانقیمتِ عشق😍 بر تو وُ صبح دل انگیز ِ چو الماس سلام✋ 🌹 @kheiybar
✨☀️✨ #امام_علی (علیه‌السلام): صلوات بر پیامبر؛ گناهان را بسان ریختن آب بر آتش از بین می برد...😍✅ 📚:ثواب‌الاعمال؛ص۱۸۷ #الهم‌صل‌علی‌محمد‌وآل‌محمد @kheiybar
بازگشت وی پس از آزادسازی : خبر آمدنش را داشتم در خانه پدرش به انتظار ماندم روز ۱۳ خرداد وارد شهرضا شد دلم برای او تنگ شده بود😞. و می خواستم هر چه زودتر او را ببینم. وقتی آمد نزدیک به ۸ نفر از هم سنگران رزمنده خود را همراه آورده بود😕 و آنها با علاقه تمام دور حاجی را گرفته بودند و یک راست وارد اتاق پذیرایی شدند تا چند ساعت او را ندیدم و از دست حاجی شدیداً گله مند شدم😒 و بعداً حاجی به خاطر این انتظار از من عذرخواهی کرد☺️🌹 راوی:همسرشهید @kheiybar
Tahdir-joze29.mp3
4M
تند خوانی قرآن✨ استاد معتز آقایی🎤 📿 به نیابت از 🕊 @kheiybar
Tahdir-joze30.mp3
4.04M
تند خوانی قرآن✨ استاد معتز آقایی🎤 📿 به نیابت از 🕊 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏یکی رو اسیر کردید💔 دیگری رو شهید کردید🕊 اما سومی را آزاد خواهد کرد... ان شاءالله...✌️ ‎ @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ 👤 استاد شجاعی ✔️ آغاز حکومت مهدوی حضرت بقیه‌الله" عج" از بیت المقدس .... ⚡️قدس، کلید رمزآلودِ ظهور. @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🍁خاطره شیخ حسون مفتی کشوریه سوریه از اولین ملاقات با ای مرد صادق! اولین بار در زندگی ام 15 سال پیش با تو در یک سفر هوایی آشنا شدم که در هواپیما نشسته بودم که یک جوان نزدیک آمد و من او را نمی شناختم❗️ نزدیک آمد و مرا بوسید😘. گفتم شما که هستی؟ گفت برادرت قاسم و با این تواضع و مهربانی نزد من نشست. گفتم قهرمان کجا رهسپاری؟ گفت: به جنوب لبنان.🛫 گفتم آنجا چه کاری داری؟ تو که اهل ایرانی گفت می خواهم آنجا باشم تا چشمم به فلسطین باشد و پلی از تهران به بغداد و به دمشق و بیروت و مسجدالاقصی بسازم👌 و این دغدغه و هدف او بود. این گذشت و من چند سال او را ندیدم تا اینکه در جای دیگری او را دیدم. گفتم کجا بوده ای؟ گفت: به خدا قسم سلاح و غذا به غزه میرساندیم.☝️ گفتم به غزه؟! گفت: بله و بالاخره سلاح و غذا به آنها رساندیم. ✌️ @kheiybar
📌 جذب جهادگر ▫️دوستانی که علاقه دارند در فضای مجازی به صورت جهادی فعالیت داشته باشند، ثبت نام کنند 🌐فرم آنلاین جهت ثبت نام www.jahad.mataf.ir
۱۵ خدا که از ما کار نمی خواهد ! خدا که از ما کار نمی خواهد ؛ بلکه می خواهد ما آدم شویم😒 . اما بعضی ها فردی کار می کنند تا موفق شوند ، و حاضر نیستند جمعی کار کنند تا آدم شوند☹️ . در حالی که آدم شدن مهم است نه موفقیت☝️ ؛ و آدم شدنِ تو در تحمل جمع است . موفقیت های کلان هم در پی رشد آدم ها به دست می آید .🙂👌 استاد پناهیان دانشگاه امام صادق (ع) ۲/۳/۹۵ @kheiybar
⭕️ورود به سوریه پس از آزادسازی خرمشهر ‼️جهت اطلاع کسانی که هم شعار "نه غزه، نه لبنان" میدن و هم شعار "بسیجی واقعی بود و باکری"🙂✌️ @kheiybar
خیلی دلم تنـــگ است💔 لطفی کن همین لحظه؛🌱 پای ضریحت جای من را نیز خالی کن...😔 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘 قسمت 2⃣2⃣ راوی: ابراهیم سنجری عملیات والفجربود.حاجی میخواست از خط بازدید کند، میگفت:" باید خودم از نزدیک در جریان عملیات قرار بگیرم تا بتونم وضعیت رو بهتر کنترل و هدایت کنم. "☝️ به طرف خط در حال حرکت بودیم. همینطور که میرفتیم، یک هواپیمای عراقی بالای سرمان ظاهر شد. مانده بودم چه کنم، دستپاچه شده بودم. هواپیما بدجور بالای سرما ویراژ میداد.در این حین، چشمم به سنگ بزرگی که کنار جاده بود👀، افتاد.سریع زدم روی ترمز تا برویم و آن سنگ را پناه خود قرار دهیم. حاجی پرسید: "چرا وایستادی؟" گفتم: "مگه هواپیما رو نمبینی حاجی؟ عراقیه. "😱 گفت: "خب باشه، مگه میترسی؟" گفتم: "الانه که ما رو بزنه، خیلی پایین پرواز میکنه." با همان آرامش قبلی اش گفت: « لا حول و لا قوه الا بالله✨، به حرکتت ادامه بده» مجبور بودم که اطاعت کنم. هواپیما شروع کرد به تیراندازی، چند تیر هم به عقب وانت خورد و آن را سوراخ کرد. نگاهی به حاجی انداختم، دیدم آرام و بی خیال نشسته و هیچ استرسی در چهره اش مشاهده نمیشود☺️. من هم از آن اتکا به خدای بسیار زیادی که داشت، روحیه گرفتم و به راهم ادامه دادم.😊🌹 ... @kheiybar @shahedaneosve