eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.3هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عموی‌خوش قدو بالای بچہ سیدها عزیز ام‌بنین، میوه‌ی‌دل زهرا🌿 بہ غیر پرچم‌تو بیرقی‌که‌بالا نیسٺ✨ کسی‌بہ‌غیرتو ا‌ی‌نبض‌آب‌سقا‌نیسٺ☝️ 💔 @kheiybar
شهدا اصحاب آخرالزّمانی سیدالشهدا علیه السلام هستند💔 و پیام آنها عشق ، اطاعت و وفاداری است🌿 کاش ما هم در خیل منتظران شهادت باشیم...🕊 🌹 @kheiybar
🌸حدیـث روزانـہ🌸 📝 (س) فرمودند : یا امیـرالمؤمنیـن! دو دسـٺ بریده پسـرم (ع) برای شفاعـٺ ما کافیـسٺ! 💔☝️ ‌ 📚 معالى السبطین: 1/452 @kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
تعقیب قبل از انقلاب هم اهل مبارزه و فعالیتهای سیاسی بود👌. دایم با قم در ارتباط بود؛ به آن‌جا می‌رفت و نوارها📼 و اعلامیه‌های📑 جدید حضرت امام(رحمه الله علیه) را می‌گرفت و با خود به «شهرضا» می‌آورد. در خانه قدیمی ما سردابه‌ای بود كه از آن استفاده نمی‌كردیم. اعلامیه ها و شب‌نامه‌ها را به آن‌جا می‌برد و مخفی👀 می‌كرد تا در فرصت مناسب آنها را توزیع كند. یك ‌بار كه به قم رفته بود، با یك گونی اعلامیه و نوار به شهر برگشت😱. در راه، گونی را داخل جعبه بغل اتوبوس گذاشته بود. وقتی در فلكه صاحب‌الزمان(عج) از اتوبوس پیاده🚌🚶 می‌شود، پاسبانهایی👮 كه آن‌جا ایستاده بودند، متوجه او و گونی می‌شوند و تعقیبش می‌كنند. 👀 در آن موقع، در خانه بودم. آخر شب بود كه دیدم در باز شد و با عجله آمد تو و تا مرا دید، گفت:«مادر خواب است یا بیدار؟»😐 گفتم: «خواب است؛ چه اتفاقی افتاده؟» گفت: «هیچی. فقط بروید پشت بام و مراقب كوچه باشید ببینید چه خبر است.»😑 رفتم روی پشت بام و دیدم پاسبانها داخل كوچه مشغول پرس و جو هستند😶. آمدم پایین. دیدم در همین فاصله، گونی را با طناب از دیوار پشت منزل آویزان كرده است.پرسیدم: «چه كار كردی؟ اینها برای چی این‌جا آمده‌اند😕؟» گفت: «هیچی؛ وقتی می‌آمدم، پاسبانها متوجه گونی شدند و تا این‌جا تعقیبم كردند.»😟 گفتم: «حالا می‌خواهی چكار كنی؟» گفت: «كاری ندارد، فقط كمك كن تا از دیوار پشتی بروم.»🙁 او را از دیوار رد كردم. گونی را كه آویزان كرده بود، برداشت و فرار كرد.🏃 در همین موقع، پاسبانها در خانه را زدند. رفتم در را باز كردم. چند نفر ریختند توی خانه. پرسیدم: «چی شده؟ چه اتفاقی افتاده؟» سراغ را گرفتند.گفتم: «می‌بینید كه خانه نیست.» گفتند: «تا این‌جا تعقیبش كرده‌ایم. بگو كجا پنهان شده؟» با خونسردی گفتم: «از كجا بدانم كجا مخفی شده. می‌بینید كه این‌جا نیست.😒 اصلاً این خانه من و این هم شما، هر جا را می‌خواهید بگردید.»😮 پاسبانها شروع به جستجو كردند. تمام خانه را زیر و رو كردند ولی اثری از پیدا نكردند. خودش را به باغهای🌳 اطراف شهر رسانده، اعلامیه‌ها را مخفی كرده و متواری شده بود🏃. سه روز از او خبری نداشتیم تا این ‌كه به خانه آمد، در حالی كه تمام اعلامیه‌ها🗞 را بین مردم پخش كرده بود. راوی : پدر شهید ❤️ @kheiybar
🥀 لشکرم ریخٺ بهم یار رشیدم برگرد ناامیدم نڪن عباس،امیدم برگرد😭 نگران حرمم جان حسین زود بیا😭 حرف غارٺ شدن خیمہ شنیدم برگرد 💔 💔 @kheiybar
12_Narimani_fadaeian-muharam96-08_(05)_(www.rasekhoon.net).mp3
29.77M
🎙 ✠بلندشو علمدار علم رو بلند کن✠💔 تو از خیمه رفتی چقدر گریه کردم😭 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این روزها مرا به زمانی می برد که مصطفی را درسن چهارسالگی نذر حضرت_اباالفضل کردم. و خودش از کودکی برای محرم آرام و قرار نداشت ،چقدر بالا و پایین می پرید☺️ زمانی که خیلی کوچک بود و دوست داشت اون رو هم توی دسته عزاداری راه بدن ، یا زمانی که از دسته ثارالله اهواز جاموند وهمش گریه می کرد 😭 ومی گفت خواب رفتم جاموندم،🙁 یازمانی که در سن نوجوانی رفت لباس عید بگیره ولی لباس_مشکی گرفت و گفت امسال عید نداریم ، و یا سال 88 در روز عاشورا بی حرمتی دید و مصطفی تاب نیاورد ومجروح شد و... 😔 تمام این خاطرات مرا بی قرار ش می کند و یقین پیدا می‌کنم که آمدنش در پنجم_محرمو رفتنش در نهم_محرم🕊 و عاشورایی شدنش در روز از روز ازل ثبت شده بود.😭 راوی:مادرشهید 💔 @kheiybar
▪️روضه‌ی شب تاسوعای من همین یک جمله باشد:😭 این عکس توسط ماموران سی‌آی‌اِی(C.I.A) گرفته شده است.💔 💬 @kheiybar
📸‌‌‌‌‌‌تصویرسازی نمادین از دست قطع‌شده علمدار جبهه مقاومت در دستان علمدار کربلا💔 : تنی پر از ترکش، ریه‌ای شیمیایی از ۸سال دفاع مقدس تا دفاع از حرم، دستی قطع‌شده که نشان علمدار شد و در نهایت یک تن اربا اربا😭؛ حضرت پدر خوب رسم علمدار کربلا را به جا آوردید و یاد قمر بنی هاشم(ع) را در چشمان یک عالم مجسم کردید! چقدر زیبا روایت‌های عمو عباسِ بچه‌های خیمه را در یادها زنده کردید!😔 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاج‌همت😍 فصل دوم قسمت 7⃣2⃣ بوۍ مرغ،بوی تعفن فضله ی مرغ در آن اتاقک آن قدر زیاد ب
😍 فصل دوم قسمت 9⃣2⃣ آن قدر که می خواست بالا بیاورد اخرین ریال های پولش را هم داده بود برای خریدن یکی دو تا نان و یک کیلو ماست و یکی دو سیر پنیر و دیگر هیچ پولی برایش نمانده بود.ریالی حتی. کجایی ابراهیم؟؟😞 و می دانست که ابراهیم کجاست.ابراهیم را در میان آتش و خون ،در میان آتش و دود می دید.😔 ابراهیم به این سو و آن سو می دوید.بچه های لشکرش را سر وسامان می داد و آن ها را به مقاومت و پیشروی و عقب راندن دشمن تشویق می کرد و خودش هم در کنار آن ها و پیشاپیش آن ها تفنگ بر دوش می دوید و می جنگید.ژیلا این را هم پیش چشم خود می دید و از اینکه در گوشه ای نشسته است و نمی تواند در کنار ابراهیم بجنگد ناراحت بود.😔 ناراحت بود و سرفه می کرد.سرفه می کرد و چشم به در داشت. شب بود وهوا تاریک بود.تاریک تاریک و ژیلا نمی توانستدبفهمد که در چه موقعیتی است و اصلا در کجاست؟؟😞😞 در اصفهان ،در شهرضا،در پاوه ،و یا.. در دزفول،ترس و تردید و درد و هجوم یاد او را بیشتر در خود مچاله کرد.😖😖 پتو را دور خودش پیچید و نفسش را حبس کرد.😔 فصل دوم قسمت 0⃣3⃣ کیه این موقع شب؟؟یعنی ممکنه...😖 ژیلا،ژیلا!😊 صدای ابراهیم بود. ژیلا گوش داد: ژیلا کجایی؟؟☺️☺️ ابراهیم!یعنی ممکنه خودت باشی؟! ژیلا جان گرفت.پتو را از روی خود دور انداخت واز جا کنده شد. دیوانه وار به سمت در رفت☺️☺️ در را بازکرد و ابراهیم را دید.ابراهیم داخل شد و هنوز فرصت سلام پیدا نکرده بود که ژیلا خودش را در آغوش او انداخت و ناگاه تلخ و طولانی گریه کرد😭 ژیلا،ژیلا جان ،چی شده عزیزم؟؟😔 ژیلا اما نمی توانست حرف بزند .سرش را گذاشته بود روی شانه ی ابراهیم ،دست هایش را حلقه کرده بود دور گردن او،او را بو می کشید و گریه می کرد گریه،گریه،گریه!😢 ابراهیم هم همپای او به گریه افتاد. ... @kheiybar
🔔 ✅اگر آقا اباالفضل العباس از ما سوال⁉️ کنند: من برای یاری کردن امامم از آب💧 گذشتم، دستهایم🙌 را دادم، چشمم👀 را دادم، تیر🗡 را با چشمم خریدم، تیرها را با جان💚 و دل قبول کردم، ولی دست از یاری امام زمانم برنداشتم، شما برای امام زمانتان چکار کردید⁉️ چه جوابی داریم بدهیم⁉️ آیا بخاطر امام زمانمان از یک گذشته ایم⁉️😔 💢چگونه یارانی همچون عباس برای امام زمان خویش باشیم?? @kheiybar
🏴آیا از همسر و بچه های حضرت عباس خبر دارید ؟ 🔸حضرت عباس (ع) تنها با یک زن ازدواج کردند . که لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود . لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود . 🔹لبابه از حضرت ابوالفضل (ع) پنج پسر و یک دختر بدنیا آورد . لبابه در کربلا حضور داشت . 🔸یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد . خود او نیز اسیر شد و به همراه سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد و پس از آزادی اسرا او به مدینه برگشت . لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی از دنیا رفت . فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد . گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس (ع) نزد امام سجاد (ع) می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد .😢 ⚡️هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم‌ حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.⚡️ 📚 سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸ @kheiybar
🔴حسینیه از همیشه شلوغ تر است... و شهدا، این شبها آمده اند میهمانی روضه آقا💔 آنقدر که امسال نوبت به ما نرسید ... شاید آنها هم، خیلی دلتنگ حسینیه امام شده اند...😭 @kheiybar
امروز تمام گره‌ها بدون دست باز شد!!✋ حسین جان! امشب دل بـه کرامت شـما بستـه ایم😭😔 امـشبی را شه‌دین در حرمش مهمان است 💔 ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است 😭 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محمد ابراهیم همت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به {حضرت علی ع،حضرت فاطمه‌الزهرا سلام‌الله‌علیها} برای سلامتی و تعجیل آقا امام‌زمان‌عج💐 🌺مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت ۲۱🌺 تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🎙گزارش ساعت به ساعت روز بر اساس مقاتل (عاشورای ۲۱ مهرماه ۵۹ شمسی) 🕚 حدود ساعت ۱۱ امام دستور تک تک به میدان رفتن را داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده اند، نگذارند کسی از بنی هاشم به میدان برود. انگار برای کشته شدن با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام (ع)» شهید شدند.💔 یکی از اولین کسانی که شهید شد پیرمرد زاهد بربر بود.💔 مسلم بن عوسجه بعد از او شهید شد.حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می توانستم وصیت های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین (ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است. یک بار هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند. حضرت عباس (ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.✅ 🎙گزارش ساعت به ساعت روز بر اساس مقاتل👇 @kheiybar
. . تنت بےسر💔 ولیکن سرافرازی عشق در راز و نیازی🌱 حسین بن علی شد مقتدایت☝️ میانِ سجده خون در نمازی 💔 @kheiybar
🥀 🔹امام رضا علیه السلام: ▪️هر که روز روز سوگواری و اندوه و گریه اش باشد💔،خداوند عزّوجلّ روز قیامت را روز شادی و سرور او قرار دهد☝️ 📚میزان الحکمه جلد7 صفحه 410 @kheiybar
✉️نامہ در روز بـرای خـانوادش👇👇 سلام بر عاشورا  میعادگاه عاشقان راه خدا سلام بر حسین و یاران حسین✋ سلام بر زینب الگوی همیشه جاوید زنان مسلمان🌸 سلام بر پدر و مادر و خواهران و برادران عزیزم باد که همیشه برای من زحمت کشیده‌اند؛ باری بسیار دلم می‌خواست بتوانم عاشورا را شهرضا باشم و عجیب علاقه به سینه‌ زدن و عزاداری💔 در این روز بزرگ را داشتم ولی به علت اینکه در اینجا کسی نبود و در ضمن کار بسیار زیاد بود، لذا نتوانستم بیایم به آقا بگویید به جای من هم سینه بزند.😢 من صحیح و سالمم و ان‌شاءالله در فرصتی دیگر که توانستم مرخصی بگیرم، به شهرضا سری می‌زنم🍃؛ سلام مرا به همه فامیل و آشنایان برسانید خصوصاً به حبیب‌الله و همسرش، آقا منصور و همسرش و ننه جان عزیز. همه شما را به خدا می‌سپارم شاد و سربلند باشید.  حقیر و مخلص شما .🌹 @kheiybar
🏴🎙گزارش ساعت به ساعت روز بر اساس مقاتل (عاشورای ۲۱ مهرماه ۵۹ شمسی) 🕐 ۱۲:۵۰ اذان ظهر 🏴 شهادت حبیب بن مظاهر! حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. 💔چون که نوشته‌اند امام(ع) خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متاثر شد😔 و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.»😭 امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»😔 🎙گزارش ساعت به ساعت روز بر اساس مقاتل👇 @kheiybar
🏴🎙گزارش ساعت به ساعت روز بر اساس مقاتل (عاشورای ۲۱ مهرماه ۵۹ شمسی) 🕐 حدود ساعت ۱۳ 🏴شهادت حضرت علی اکبر (ع)💔 ۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند.🕊 بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، پسر امام حسین(ع) بود. البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد😔. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»😔 🎙گزارش ساعت به ساعت روز بر اساس مقاتل👇 @kheiybar