eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.3هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁❁ یڪ روز قشنگ بے خبر مےآید آن از سفر مےآید وقتے همہ منتظرانش خوابند😔 با نفر مےآید💔 @Kheiybar
💔حسیــــــن وار جنگیدن یعنے دست از همہ چیز ڪشیدن در زندگے ...☝️ 🌹 @Kheiybar
‌‌‌ ✨در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: 🌸پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) با تهيدستان مى نشستند و با مستمندان غذا مى خوردند.✨🌱 @Kheiybar
شبا که خوابتو میبنم تو خواب چشام می‌سوزه بابا اگه منو ببینی دلت برام می‌سوزه بابا دعا کن تموم شه دردم شب تا صبح از درد خون‌گریه کردم😔 بیا بغلم کن تا من دورت بگردم بابام به قولش عمل می‌کنه میاد و منو باز بغل می‌کنه امشب مهمون دارم مهمونم ماهه تا سحر بیدارم بابام تو راهه 🔴 تصاویر فرزندان چشم به راه شهدای تازه تفحص‌شده منطقه سوریه😭 @Kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+میفرمایند: اگه میخواید خدا عاشق مابشه... :)♥️ 🌱حاج ابراهیم همت🌱 🏴رستگار باشید👇 📡 @kheiybar
. [بعد از پایان نماز وقتے سر بہ سجده میگذارید مرورے بر اعمال صبح تا شب خود بیاندازید آیا کارمان براے رضایت خدا بوده. . .]☝️ . ڪلامے از " ❤️ @kheiybar
📱استوری همسر بعد از دیدار ۴ ساله.... بگو تو خسته تری یا من.....💔 @kheiybar
💔 بوی پیراهن خونین گُلی می‌آید ... 📸 تصویر منتشر نشده از در حرم امام رضا علیه‌السلام @kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاج_همت😍 این قسمت دشت هاے سوخته فصل ششم قسمت 7⃣1⃣1⃣ خلاصه با آبی که حسین از تانکر
😍 فصل ششم قسمت9⃣1⃣1⃣ تو دیدگاه چون ما تنگه بژقازه رو گرفته بودیم من،همت و احمد روصدا کردم،گفتم بیایید ببینید اونجا... اومدند اونجا و دشمن را نشان دادم! یک تیپ داشت عراق، که تیپ زرهی بود به نام صدام... بهش گفتم :حاجی دشمن فقط ازش همین باقی مونده که تو ده حسن قندیه! من تا اون جا شناسایی رفتم...✌️ به همت گفتم که من حالا برادر محسن را نمی تونم ببینم شما که دارید میرید عقب بهشان بگید که الله کرم فلان ده را شناسایی کرده...😇 ما می تونیم عملیات رو ادامه بدیم و همت حتی می خواست آن جا بمونه که با من شناسایی بیاد ولی حاج احمد بهش گفت که حسین اینجا هست و شناسایی میکنه ، بیاید ما بریم...🚶‍♂ که بعدش صیاد آمد و آقای محمد باقری و رحیم صفوی که من این ها را بردم و منطقه را دیدیم که بعدش هم تصمیم به عملیات گرفته نشد...☹️ محمد مسئول اطلاعات قرارگاه ڪربلا بود آن موقع، حسن نیروی زمینی و قرارگاه لشکر نصر دستش بود که احمد اینا تیپ های حسن بودند... حسن یک چیز گردن کلفتیه ، اصلا توی این داستان های ما نمی گنجه🙃🍃 یعنی شما اگر بخواهید بگید که ابرمرد اندیشه نظامی سپاه پاسداران در آن اوایل کیه؟حسنه...☺️حسن باقری... طراح جنگ ها کیه؟حسنه و ما همه بعد از اون قرار داریم، حتیاحمد و همت و همه این ها می افتند بعد از اون...😌 حسن اصلا یک چیز دیگه ای بود و چهره اش اصلا روشن نمیشه توی جنگ...😞 چی میگن،حالا... بعد می آییم ما به جنگ بیت المقدس که بنده باز با همت و احمد نمیتونم باشم...😣 باز مجدد دستور کار ما رفتن به غربه، تو فتح المبین هم که غرب نشده بود من رفته بودم باعلی فضلی این ها چون آقای بروجردی به من گفت :باید بری غرب... حاج همت کار درخشانش در مرحله سوم عملیات بیت المقدس و نهرخین است که احمد زخمی میشه از پا با ترکش🤦‍♂و کار عملیات می افته دست حاج همت و او شایستگی خودش رو آن جا نمودار میکنه و با ایستادگی و مقاومتی که کنار بچه ها در خط اول و توی ده سعید انجام میده موفق می شه اون جاها رو به پیروزی برسونه...☺️ چون عقبه اصلی عراق،عقبه جاده آسفالتی بود که از بصره می آمد تنومه ازتنومه می اومدش... فصل ششم قسمت0⃣2⃣1⃣ شلمچه و از شلمچه می اومد ده سعید و نهر خین و می اومد روی پل نو خرمشهر ما میتونیم سهم عمده عملیات فتح خرمشهر رو بگذاریم بر عهده گردان ۹سپاه که شهید وزوایی فرمانده قبلیش در فتح المبین شهید شده بود و اون جا یادم نیست فرمانده اش کی بود ولی احمد کوچکی و علی نوری که از بازمانده های آن ها هستند... حاج همت توی اون عملیات با شهبازی به عنوان یک چهره ای که بسیجی ها🧔در کنارشون احساس آرامش می کردند حماسه آفریدند...😌✌️ پاتک های لشکر ۳زرهی عراق یک پاتک ساده ای نبود...☹️ همت به اضافه بسیجی ها قدرتمندتر از تانک ها و لشکر ۳زرهی عراق و فرمانده لشکر ۳آن(الدوری)بودند،کسی که سال ها تجارب و آموزش ها ی نظامی داره و این ور یک بچه معلم و یک مشت شاگردانش که اومدند به یک نبرد نابرابر و تو این نبرد نابرابر به پیروزی می رسند...😇👌 عملیات بیت المقدس و نهر خین خودش یک فیلم عظیمیه...🙃 اصفهان دیگر همان اصفهان نبود و ژیلا دیگر همان ژیلا نبود و اصفهان را حالا جور ودیگری می دید... توی خیابان ها، توی کوچه و پس کوچه ها و توی دانشگاه هم، هر چند وقت یک بار چیزهایی میدید و صداهایی می شنید که برایش غریبه بودند و آزارش می دادند😣 سرتان را کرده اید زیر برف ، خبر ندارید که تو دل مردم چی میگذره؟😔 چی می گذره؟😢 برو بابا تو هم...دنیا چهار نعل داره به سمت تمدن و پیشرفت میره، شما هنوز چسبیدید به چادر و چاقچورتان!😕 ژیلا به دختر همکلاسی اش که با نگاهی تحقیر آمیز خود را از او کنار می کشید گفت: چادر و چاقچور چه ضرری به شما داره؟؟🤨 ... @kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
جمع کل صلوات 🌸11،498🌸 قبول باشه از همگی حاجت روا بشید ان شاءالله 💐 ختم هشت شهید تازه تفحص شده خانطونان🙏🏴
🏴 ختم صلوات به نیابت از ✨✨ {هدیه به حضرت زهــرا س} و برای سلامتی و تعجیل در ظهور اقا امام زمان عج💐 ☑️مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت 21 ☑️ تعداد صلوات خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر دست دخیلی نرسیده به مرادش جز آنکه قسم داده رضا را به جوادش😍☝️ 💛 @Kheiybar
‍‌زمینی بودند اما زمین گیر نبودند آسمانياڹ☝️ دستهايماڹ به سمت آسماڹ بلنداست .. مارا نيزدرڪنارخودجای دهيد رفاقت باشهدا دوطرفه است.💔 🌹 @Kheiybar
✨در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: پيامبر خدا (ص) پيش از آن كه مبعوث شود، بيست خصلت از خصلت هاى پيامبران را دارا بود☝️ كه اگر فردى يكی از آنها را داشته باشد، دليل بر عظمت اوست چه رسد به كسی كه همه آنها را دارا باشد، آن حضرت پيامبرى امين، راستگو، ماهر، اصيل، شريف، والامقام، سخنور، خيرخواه، خردمند، بافضيلت، عابد، زاهد، سخاوتمند، دلير و جنگاور، قانع، فروتن، بردبار، مهربان، غيرتمند، صبور، سازگار و نرمخو بود، با هيچ منجّم (قائل به تأثير ستارگان)، غيب گو و پيش گويی هم نشين نبود.✨✅ @Kheiybar
📷 عکس ناب 🔰 اسطوره های سپاه اسلام هر سه شهید💔 در سال شصت و دو به مقام شهادت رسیدند🕊 "شهید سیف الله اختیاری" شهادت ۱۳۶۲/۸/۱۵ "شهید محمد ابراهیم همت" شهادت ۱۳۶۲/۱۲/۱۷ "شهید محسن نورانی" شهادت ۱۳۶۲/۵/۲۱🌹 @Kheiybar
18.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تورو دارم فقط روزی ازت میگیرم من یه سال مشهد نرم دق میکنم میمیرم😭 🎤 حال و هوای اربعین در مشهد الرضا💔 @Kheiybar
شرح قصهـ💔 سوریه را سوریه می گویند چون سور، به معنای قلعه است. هفت قلعه داشت یکی ، باب الصغیر ، یکی ... و یکی باب الساعات (یعنی شلوغ ترین دروازه ی سوریه). به این دلیل اسرای کربلا را از باب الساعات وارد کردند😭 🕊شهدای ما هم از همین باب آمدند... تا شرمنده بی بی زینب علیها السلام نباشند...😔☝️ @Kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاج_همت😍 فصل ششم قسمت9⃣1⃣1⃣ تو دیدگاه چون ما تنگه بژقازه رو گرفته بودیم من،همت و ا
😍 فصل ششم قسمت1⃣2⃣1⃣ حواسمو پرت نکن بگذار ببینم استاد چی داره میگه!😏 و استاد که پای تابلوی کلاس در حال نشستن بود ، به سوی آن ها برگشت و گفت:کلاس را بگذارید کلاس بماند، تبدیل اش نکنید به خانه ی احزاب...🤷‍♂ آن دختر گفت:نه استاد، ما که حرفی نداریم این خانم بدیهیان است که دارد غرغر میکند...😒 و ژیلا ازاین دروغ آشکار ، تعجب کرد و چیزی نگفت....🤭 یکی از پسران کت و شلواری شیک پوش ، به طعنه گفت:شما به دل نگیر خانم...! و با اشاره به ژیلا افزود:اینا عادت شونه از زمین و زمان طلبکار باشند...😕 زهرا که کنار ژیلا نشسته بود و از این حرف ناراحت شده بود ، پرسید: چه طلبی از شما کرده اند؟ لحظه ای سکوت کرد و بعد افزود:این که بی سرو صدا رفته اند توی جبهه و جان شان را گذاشته اند کف دست شان تا شما اینجا راحت و سالم درس بخوانید ، طلبکاریه؟!😒 همان دانشجوی اولی گفت:چهار روز می روند جبهه ، چهل سال بهره برداری می کنند....😕 چه بهره برداریی کرده اند مثلا؟🧐 چه بهره برداری؟هرجا پست و مقامی هست مال اون هاست! هرجا امتیازی هست مال اون هاست، هرجا سهمیه ای هست مال اون هاست... از موتور و ماشین پیکان بگیر برو تا کارخونه و بنیاد و سهمیه قبولی دانشگاه و هزار جور چیز دیگه...! اگر راست می گی شما هم بیا برو و بعد برگرد ازاین چیزها استفاده کن...!😏 و ژیلا در آن میانه ابراهیم را میدید که در سرما و گرما با پیراهن نمدار و لباس کهنه ی فرم و بدنی لاغر و نحیف و چشم هایی... فصل ششم قسمت2⃣2⃣1⃣ پیراهن نمدار و لباس کهنه ی فرم و بدنی لاغر و نحیف و چشم هایی که از شدت بی خوابی سرخ شده بود،توی کلاس نشسته است و به حرف های این و آن گوش می دهد...😓 ژیلا که از شنیدن این حرف ها ناراحت شده بود ، بلند شد و رفت کنار ابراهیم نشست و گفت :میبینی این ها چه می گویند ابراهیم؟ بله می بینم... بیرون هم همین حرف ها و حدیث ها هست!دیروز رفته بودم چهار باغ،چیزهایی می دیدم و حرف هایی می شنیدم که قلبم آتش می گرفت...😥 راستی تو کی برگشتی ابراهیم؟چرا اومدی اینجا؟؟چرا نرفتی خونه؟😬 میرفتی یه کم می خوابیدی اقلا...🤔 ژیلا!ژیلا!😢 زهرا بود که داشت صدایش می زد! ژیلا به خودش آمد و پرسید:چیه؟چی شده؟☹️ چی داری میگی با خودت؟ ژیلا به جای خالی ابراهیم در کلاس نگاه کرد و با تعجب پرسید:ابراهیم کی رفت بیرون؟نفهمیدی کجا رفت؟🤔 ژیلا جان پاشو، پاشو بریم بیرون... مثل اینکه مریض شده ای!🤦‍♀ هذیون میگی! هذیون چیه؟ابراهیم اون جاروی اون صندلی دم درنشسته بود به خدا...😞 پاشو بریم بیرون...پاشو... ژیلا و زهرا با هم از کلاس بیرون رفتند چی شد یکهو دختر؟! و یکهو نبود که ژیلا این گونه ناراحت می شد... مدت ها بود که این طور شده بود...😔 هر وقت به اصفهان می آمد و چند روزی،چند هفته ای می ماند از این جور حرف ها می شنید به هم می ریخت...🤦‍♀ این آقای شما چه جور فرمانده جنگیه که خودش هیچ وقت یک خراش هم برنمیداره؟ ... @kheiybar
🏴 ختم صلوات به نیابت از ✨✨ {هدیه به حضرت زهــرا س} و برای سلامتی و تعجیل در ظهور اقا امام زمان عج💐 ☑️مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت 21 ☑️ تعداد صلوات خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در بارگاهِ قدسِ خدا پنجشنبه ها سرهای قدسیان،طرف شاه بی سر است💔☝️ @Kheiybar
همه چیز از صبح شروع می شود .... روز من از تو ....😍 با صدایت🌿 که می گویی صبح است برخیز ...!!✨ 🌹 @kheiybar