#کنار_حرم_رسول_الله
از خاطرات شهید محمود شهبازی🔰
محمود آرام و آهسته در زیر آفتاب داغ☀️ مسجد الحرام راه میرفت، کف پایش از تماس با سنگفرش سفید و داغ مسجد قرمز شده بود.⚡️
قرآن را باز کرد و چند آیه خواند، نگاهش را به کعبه دوخت.
جلو رفتم و چشمانش را با دست گرفتم و گفتم: «خوب جایی گیرت آوردم»
با مکث پرسید: «شما؟»😑
دستانم را برداشتم و گفتم: «اینجوری که تو زل زدی وسط چشمهای خدا نباید هم هیچ کس را بشناسی»😄
لحظه شیرینی بود. #حاج_همت را که در کنارم ایستاده بود، به او معرفی کردم
صدای موذن فضای مسجد را گرفت
دستم را دور گردن شهبازی و #همت انداختم و با خنده گفتم: « این دفعه شما دو نفر را توی یک تله میاندازم صبر کنید.»😊
مدتی گذشت و تیپ محمد رسول ا… تاسیس شد. هر سه به نزد برادر محسن رضائی رفتیم.🚶
سر صحبت را باز کردم و گفتم:« بالاخره یک تیپ تازه تأسیس یک فرمانده میخواهد.»
رضائی نیز به #همت و شهبازی گفت: از نظر من شما، آیینه هم هستید.
تیپ شماباید ۱۰ گردان داشته باشد، به همین دلیل این تیپ هم فرمانده میخواهد، هم جانشین فرمانده و هم رئیس ستاد.🙂
ما باید دزفول و شوش را از زیر آتش💥 عراقیها بیرون آوریم حضرت امام (ره) به این عملیات امیدوار است.✌️
آقا محسن که رفت، محمود نگاهی به من انداخت و گفت: «کار خودت را کردی؟»
دستم را دور گردن آن دو انداختم و با لبخند گفتم: «کنار حرم رسول ا… قول دادم که شما دو نفر را توی یک تله بیاندازم.»😇😂
@kheiybar
#کنار_حرم_رسول_الله
از خاطرات شهید محمود شهبازی🔰
محمود آرام و آهسته در زیر آفتاب داغ☀️ مسجد الحرام راه میرفت، کف پایش از تماس با سنگفرش سفید و داغ مسجد قرمز شده بود.⚡️
قرآن را باز کرد و چند آیه خواند، نگاهش را به کعبه دوخت.
جلو رفتم و چشمانش را با دست گرفتم و گفتم: «خوب جایی گیرت آوردم»
با مکث پرسید: «شما؟»😑
دستانم را برداشتم و گفتم: «اینجوری که تو زل زدی وسط چشمهای خدا نباید هم هیچ کس را بشناسی»😄
لحظه شیرینی بود. #حاج_همت را که در کنارم ایستاده بود، به او معرفی کردم
صدای موذن فضای مسجد را گرفت
دستم را دور گردن شهبازی و #همت انداختم و با خنده گفتم: « این دفعه شما دو نفر را توی یک تله میاندازم صبر کنید.»😊
مدتی گذشت و تیپ محمد رسول ا… تاسیس شد. هر سه به نزد برادر محسن رضائی رفتیم.🚶
سر صحبت را باز کردم و گفتم:« بالاخره یک تیپ تازه تأسیس یک فرمانده میخواهد.»
رضائی نیز به #همت و شهبازی گفت: از نظر من شما، آیینه هم هستید.
تیپ شماباید ۱۰ گردان داشته باشد، به همین دلیل این تیپ هم فرمانده میخواهد، هم جانشین فرمانده و هم رئیس ستاد.🙂
ما باید دزفول و شوش را از زیر آتش💥 عراقیها بیرون آوریم حضرت امام (ره) به این عملیات امیدوار است.✌️
آقا محسن که رفت، محمود نگاهی به من انداخت و گفت: «کار خودت را کردی؟»
دستم را دور گردن آن دو انداختم و با لبخند گفتم: «کنار حرم رسول ا… قول دادم که شما دو نفر را توی یک تله بیاندازم.»😇😂
@kheiybar