فرازی از سخنان همسر بزرگوارشهید #مسلم_خیزاب درباره ی وسایل شهید که با همت #پسرشان تبدیل به گنجینه✨ ایی شده است:
او در ابتدا ما را به سمتی میبرد که عکس هشت شهید دوران دفاع مقدس بر روی دیوار آن جای گرفته است. •خرازی، • #همت، •کاظمی، •تورجیزاده و...! با دست به آنها اشاره میکند و میگوید: این شهدا از شهدای مورد علاقه💖 آقا مسلم بودند.
قبل از اینکه راهی سوریه شود، خودش عکس آنها را اینجا زد و گفت: اگر رفتم سوریه و برگشتم، اینجا را نورپردازی💫 میکنم، ولی اگر برنگشتم و شهید شدم، عکس من را هم پایین این عکسها📸 بزنید.
به او پیشنهاد کردم آیه مبارک «بسم الله الرحمن الرحیم» را هم کنار این عکسها بچسبانیم، ولی نظر او این بود که به جای آن بنویسم "بسم رب الشهدا" در پایین این عکسها اما عکس حاج قاسم سلیمانی جور دیگری با تو حرف میزند
وقتی آن طرفتر آن هم، عکس آقامسلم در قاب چشمانت😍 جای میگیرد که انگار قسمتش بوده روزی تصویر او نیز در کنار تصاویر دوستان شهیدش روی دیوار بنشیند و نام شهید روی پیشانیاش بخورد.
#شهید_مسلم_خیزاب
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
❣ #قرار_شبانه 🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محمد ابراهیم همت✨ هدیه به { امامسجاد ع،امام محمدباق
جمع کل صلوات
🌸8,133🌸
قبول باشه از همگی حاجتروا بشید انشاءالله💐
#شهید_همت به روایت همسرش2
#قسمت_چهلویکم
ادامه👈ازش بدم آمد!!!
توی بیمارستان تنها بودم. البته بچه ها می آمدند عیادتم. منتها تنهایی ام پرنمی شد😞.آن روزها انتظار هرکسی را داشتم جز #ابراهیم. دوبار آمد. تنها آمد. هیچوقت نیامد تو.با همان لباسهای کردی سراپا خاکی می آمد می ایستاد دم در با من حرف می زد😌. حرف خصوصی که نه. گزارش می داد. می گفت چند نفر کشته شدند، چند نفر اسیر گرفتیم، چه جاهایی آزاد شده، از همین حرفها😄. بعد هم از همان جا راهش را می گرفت و می رفت.ته دلم می خندیدم.
بعدها بش گفتم «مگر من فرمانده ات بودم که سریع می آمدی بم گزارش می دادی؟» می خندیدم.🙊😂
یکی را فرستاد بیاید ازم بپرسد این انگشتری💍 که دستم ست قضیه اش چی هست. خیلی بم برخورد که یک پسر جوان آمده ازم پرسیده چرا انگشتر عقیق دستم ست😒. برخورد تندی کردم. اصلاً به هیچ مردی اجازه نمی دادم ازاو برای من حرف بیاورد یا ببرد. حتی وقتی یکی از دوست هاش آنجا ازدواج کرد🍃 و خانمش آمد سراغم جوابم فقط یک کلمه بود «نه».😐
آن روزها من از #ابراهیم داغتر بودم. فکر می کردم اگر کسی بگوید بیا ازدواج کنیم توهین به من و فکرهام کرده.☹️ ترجیح می دادم آنجا توی آن منطقه ی خطرناک باشم و شهید🕊 شوم تا اینکه در دنیا بمانم و ازدواج کنم. هرکس پا پیش می گذاشت جواب همیشگی را می شنید: نه.🙁🙂
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
#ادامهدارد...
@kheiybar
هدایت شده از نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
#ارسالیهمسنگری☝️
این بزرگوار یکی از اعضای کانال و عازم کربلا هستن و این کتاب رو همراشون بردن🌸
انشاءالله نائبالزیاره من حقیر و اعضای کانال باشید و سلام مارو به ارباب برسونید🌹
@enayate_shahidhemat
هدایت شده از نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
#ارسالےهمسنگرے☝️
بازم یه کربلایی دیگه✨ از کانال عازمن
انشاءالله که دوربین گوشیشون درست شه برامون عکس بفرستن
نائبالزیاره و سلام مارو به ارباب برسونید حاجت روا بشید انشاءالله☺️🌹
@enayate_shahidhemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 صوت | شهید محمدابراهیم همت
🔹 درس هایی از تاریخ - تحلیل سیاسی از رویدادهای زمان شاه و وقایع آغاز جنگ🙂👌
❌ سازش با جبهه کُفر⛔️
@kheiybar
خاطره ای زیبا از شهید مدافع حرم #علیرضا_قبادی🌹
راوی مادر شهید✨
روزی سر قبر علیرضا بودم که متوجه خانمی شدیم که شدیدا گریان بود😭😭
از ایشان سوال کردم که آیا شما علیرضا را میشناسید⁉️😳
خانم گفت: که من شهید رو نمیشناسم روز تشییع شهید من در امامزاده بودم که دیدم تشییع شهید است به شهید گفتم اگر تو واقعا شهیدی پس برای من کاری کن من فرزند دختری دارم که نمی تواند صحبت کند و سه پسر بیکار در خانه دارم کمکم کن😢
این اتفاق گذشت چند روز بعد دخترم در خانه یکدفعه مرا صدا زد و درخواست آب کرد❗️😲 باور نمیکردم شهید اینقدر زود جوابم را بدهد😊 کمتر چند روز بعد یک نفر درب خانه ما آمد و پرسید خانم شما سه پسر بیکار دارید من با تعجب پرسیدم بله چطور مگه❓😳ایشان آدرسی به من داد و گفت فردا بگویید بیایند سرکار‼️
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
❣ #قرار_شبانه 🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محمد ابراهیم همت✨ هدیه به { امامموسیکاظم ع،امامرضا
جمع کل صلوات
🌸10,843🌸
قبول باشه از همگی حاجتروا بشید انشاءالله💐
#شهید_همت به روایت همسرش2
#قسمت_چهلودوم
ادامه👈ازش بدم آمد!!!
از این حرف ها خسته شده بودم. صبح🌤 یکی از روزهای ماه رمضان، مهر همان سال، بعد از نماز، بدون اینکه به کسی بگویم، ساکم را برداشتم رفتم ایستگاه مینی بوس های🚌 کرمانشاه، حرکت کردم به طرف اصفهان.
می خواستم خیلی چیزها را فراموش کنم. دیگر خیالم راحت بود که تا آخر عمرم او را نمی بینم🍃. همین هم داشت می شد. که از دانشگاه اصفهان زنگ زدند📞 گفتند بچه هایی که با هم بوده ایم از کردستان آمده اند می خواهند مرا ببینند. بخصوص مسؤول گروه ما، از واحد جذب نیروی پاوه.
پیش خودم گفتم «هم دیداری تازه می کنم هم احوالی می پرسم.»👌
رفتم. حالا نگو نقشه ی #ابراهیم بوده که مرا به بهانه ی دیدار تازه کردن و کار تازه در جهادسازندگی بکشانند آنجا و آقا هم وسط حرف زدن هامان سروکله اش پیدا بشود بگوید: سلام!😕
خون خونم را می خورد وقتی فهمیدم نقشه ی او بوده.صد کلام را یک کلام کردم گفتم «نه.»
یک ساعت تمام دلیل آورد. من هم آوردم. از جهاد گفتم و شهادت و اینکه من فقط می خواهم شهید شوم.😞☝️
او هم جوش آورد گفت «فکر کرده ای من خشکه مقدسم؟»
سکوت کردم.
گفت «من هیچ وقت نمی خواهم زنم خانه دار باشد.»😒
سکوت کردم.
گفت «من اصلاً می خواهم زنم چریک باشد، پابه پام بیاید تفنگ دستش بگیرد بجنگد.»✌️
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
#ادامهدارد...
@kheiybar
هدایت شده از نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
#ارسالیهمسنگری👇👇
سلام
شبتون بخیر
خواستم بگم
من چند وقت پیش برای اولین بار امتحان آیین نامه رانندگی دادم ولی بخاطر استرس بالا قبول نشدم😞
اون زمان هنوز عضو این کانال شما وکانال #از_ابراهیم_همت_تا_خدا نشده بودم
ولی... هفته پیش که بصورت کاملا اتفاقی با هر دو کانال آشنا وعضو شدم
با زبان دل و نه زبان جسم
از #شهیدهمت خواستم کمکم کنه تا بدون کوچکترین استرسی امتحانمو مجددا بدم و قبول شم👌
پس باتوکل به خدا کتابو برای آخرین بار مرور کردم و چند تایی ام تست زدم✔️
باورتون نمیشه روز امتحان سر جلسه شاید تنها کسی که تونست به استرسش غلبه کنه من بودم‼️😭
همه یه جورایی نا امید بودن ولی یه حسی ته قلبم به من میگفتی تو امروز صد درصد قبولی!!😔☝️
به من بگید این اگه لطف و عنایت پروردگار و بعد شهید بزرگوار مون نیس پس چیه؟؟!!😭💔🙌😓
@enayate_shahidhemat