eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.3هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 🔶 روز سوم «عملیات خیبر» بود که برای کاری به عقب آمده بود. از فرصت استفاده کردیم و نماز ظهر را به امامت او اقامه کردیم. در بین دو نماز، یک روحانی وارد صف نماز شد. با دیدن او، از ایشان خواست که جلو بایستد. آن برادر روحانی ابتدا قبول نمی کرد، اما با اصرار ، رفت و جلو ایستاد. پس از اقامۀ نماز عصر، ایشان گفت: «حالا که کمی وقت داریم، چندتا مسئله براتون بگم.» او شروع کرد به گفتن مسئله، در حال صحبت کردن بود که ناگهان صدایی آمد. همۀ چشم ها به سمت صدا برگشت. از شدت بی خوابی و خستگی بی هوش شده و نقش بر زمین شده بود. برادران سریع او را به بهداری منتقل کردند. دکتر پس از معاینۀ گفت: «بی خوابی، خستگی، غذا نخوردن و ضعیف شدن باعث شده که فشارش بیافته، حتماً باید استراحت کنه.» و یک سِرُم به او وصل کردند. همین که حالش کمی بهتر شد، از جایش بلند شد و از اینکه دید توی بهداری است، تعجب کرد. می خواست بلند شود، رفتیم تا مانعش شویم، اما فایده ای نداشت. من گفتم: « ، یه نگاه به قیافۀ خودت انداختی؟ یه کم استراحت کن، بعد برو. بدن شما نیاز به استراحت داره.» گفت: «نه، نمیشه، حتماً باید برم.» بعد هم سِرُم را از دستش بیرون کشید و رفت. 📚 منبع کپشن: کتاب ، صفحه ۷۹ به روایت برادر «نیکچه فراهانی» 📷 اطلاعات عکس: جبهه جنوب، زمستان ۱۳۶۲ ، جلسۀ توجیهی در اتاق فرماندهی کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🚩 📷 قرارگاه عملیاتی نجف سپاه، از راست: ؛ فرمانده‌ی قرارگاه فتح و میرقائد؛ فرمانده‌ی کل سپاه در عملیات آبی-خاکی . 👈«...در کنار ، احساسِ قدرت می‌کردم.» محسن رضایی 💔 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🌸 🍃 ✅ 🔶 بعدازظهر جمعه، پنجم اسفند ۱۳۶۲ پیست پرواز در سه راهی فتح آغاز روند انتقال گردان های «مالک» و «حبیب» به جزایر جنوبی (نفر ایستاده کنار )؛ در حال مذاکره با خلبان لیدر دستۀ پروازی هوانیروز. ✔ 👈 منبع کپشن: کتاب باشکوه کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🌸 🍃 🔸 ✔ ظهر روز جمعه، پنجم اسفند ۱۳۶۲ حاشیۀ (مسئول واحد اطلاعات-عملیات ) در حال بیرون کشیدن نوک خاری از انگشت مبارک 😃 ❇ ✴ ❇ کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
او همیشه با لباس بسیجی کنار نیرو‌ها بود. اگر کسی او را نمی‌شناخت گمان نمی‌کرد که او فرمانده لشکر باش
😅 مذاکرات با پیرامون طرح مانور عملیات و تک چهارشنبه‌شب، دهم اسفند ۱۳۶۲ با هدف نفوذ در دشت ، عبور از کانال و دژِ دشمن و رسیدن به جاده‌ی طلائیه - نَشوه. ...خرّازی: گردان سلمانِ شما، باید با گردان امام‌حسن علیه السلام ما دست بدهد. گردان میثمِ شما هم با گردان امام‌حسین علیه السلام ما. کریمی: برادر حسین! این گردانِ امام‌حسینِ (ع) شما، گردانِ خط شکن است؟! خرّازی: آره. همّت: [با لحنی خشنود]: امام‌حسن (ع) و امام‌حسین (ع)!... خلاصه امشب فرزندان علی (ع) خط را می‌شکنند! کریمی: برادر حسین؛ اسم فرمانده گردانِ امام‌حسین (ع) چیست؟ خرّازی: ابوشهاب. همّت: [یکّه خورده و با لحنی ناخرسند]: بابا؛ نکن این کار را حسین!...ابوشهاب را گذاشتی بالا سر یک گردان؟! تو که این کار را بکنی، من هم مجبور می‌شوم اکبر [زجاجی؛ قائم‌مقام ]و سایرِ این بچّه‌ها را بگذارم بالای سر گردان‌ها. خرّازی: من به همه‌ی آن‌ها [کادرهای ارشد لشکر۱۴ امام‌حسین (ع)]، گفته‌ام بروند توی خط و بشوند فرمانده گردان. رمزِ الحاق هم این است: "یاحجّت - یامهدی". همّت: نیک‌بخت!. مسعود نیک‌بخت[مسئول واحد مخابرات ]: بله حاج‌آقا؟! همّت: کُد و فرکانسِ رادیویی این دو تا گردان ما را به خرّازی بده. کریمی: آقای خرّازی؛ اسم فرمانده گردان امام حسن (ع) شما چیست؟ خرّازی: آقای خلیلی. همّت: خب حسین؛ گردان‌های بعدی تو چه‌کار می‌کنند؟ خرّازی: خطِ عملیات گردان‌ها را، خطِ حَدِ تیربارها مشخص می‌کنند؛ تیربارهای عملیات. همّت: خب؛ گوش کن، عقل را هم باید درنظر گرفت. اوّل زانوی اُشتر ببند، بعد توکّل کن. فعلاً هم، اوّل فرکانس‌های رادیویی این دو تا گردان خودت را به ما بده. خرّازی [با لحنی بازیگوش]: الآن این‌جا فرکانس ندارم به تو بدهم؛ شما فرکانسِ گردان‌های خودتان را به ما بدهید!😏 همّت: یک امشب را حسین؛ اگر بخواهی برای من اصفهانی‌بازی دربیاوری، به تو گفته باشم؛ ؛ خلاصه، حواستو جمع کن!...[می‌خندد].😅 خرّازی [با لبخند]: اصفهانی‌بازی هم نداریم؛ ان‌شاءالله امشب همه باید به همدیگر کمک کنیم. ◾همّت که در مقابل روحیه‌ی شاد و حاضرجوابی خرّازی، سپر انداخته، خطاب به حضار می‌گوید: - حسین است دیگر!...[می‌خندد]...لشکرهای امام‌حسین (ع)، محمّدرسول‌الله (ص) و نجف‌اشرف، هر وقت کنار هم بوده‌اند، موفق عمل کرده‌اند. خرّازی: ان‌شاء‌الله. 📓 منبع زیرنویس: جلد سوم ، صفحات ۱۷۵۰ تا ۱۷۵۳ با تخلیص و اختصار. کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
آخرین سخنرانی🎤 پادگان ۱۲ اسفند ۱۳۶۲ بسیجی ها؛ ما که با کسی تعارف نداریم، تا الآن پنج بار در طلائیه عمل کردیم و شکست خوردیم کسانی که از ماهیت جنگ خبر ندارند، می گویند مگر کربلا خون می خواهد؟ بله؛ کربلا خون می خواهد، کربلا خون می خواهد، کربلا خون می خواهد 💔 فرازی از آخرین سخنرانی برای بسیجیان لشکر۲۷ در پادگان دوکوهه ، دوازدهم اسفند ۱۳۶۲ 💌 منبع نوشته کتاب ارزشمند و باشکوه شراره های خورشید ، صفحه ۸۴۷ 📄 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🚩 📷 ✔ عصر روز جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۶۲ پادگان ستاد فرماندهی از راست: اکبر زجاجی(جانشین حاج همت)، ؟ و 💕 🕊🕊🕊 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
💗 💗 👈 بعدازظهر روز پنج شنبه ، ۱۱ اسفند ۱۳۶۲ پس از تجربۀ تلخ آخرین شکست در گشودن راهکار قفل شدۀ ، یک گمنام، فرماندۀ دریادل را عاشقانه در آغوش گرفته است.🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
26.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود سلام فرمانده ۲ قول میدم منم مثل محبوب خدا بشم😭💔 تیکه اخر سلام فرمانده ۲👆👆 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🌹 🚩 ✔ 💠 سعید مهتدی جعفری؛ همرزم وفادار فرمانده ، واکنش همت نسبت به خبر شهادت اکبر زجاجی را؛ این گونه بازگو کرده است:⚘ «...صبح روز سه شنبه پانزدهم اسفند، وقتی اکبر برای سرکشی از نیروهای مستقر در خط گردان سلمان، به پَدِ شرقی جزیره جنوبی مجنون رفت، بی صبرانه منتظر بود تا اکبر به قرارگاه برگردد. هرکس از خط برمی‌گشت، حاجی از او سراغ زجاجی را می‌گرفت و می‌گفت: "چرا اکبر با من تماس نمی‌گیرد؟" هیچ کس هم جرات نمی کرد تا خبر شهادت او را به حاجی بدهد. دست آخر، وقتی به همت گفتیم اکبر مجروح شده، باور نکرد و گفت: "اگر اکبر شهید شده، به من بگویید." ناچار حقیقت ماجرا را به ایشان گفتیم. حاجی وقتی مطمئن شد، اکبر زجاجی شهید شد، به بیرون قرارگاه رفت. صورتش را به سمت هور برگرداند و چند لحظه در سکوت به هور خیره شد، بعد فقط یک جمله به زبان آورد: "خوشا به حال اکبر!" من می‌دانستم اگر شرایط فراهم بود، حاجی برای شهادت معاون باوفای خودش، چه بسا چندین ساعت گریه می کرد، امّا...»🚩 ✍ اکبر زجاجی - جانشین دلاور و سلحشور لشکر- توسط اصابت گلوله تک تیرانداز دشمن به پیشانی مبارکش مظلومانه به شهادت رسید، امّا نیروهای دشمن به جنازه او هم رحم نکردند و با شلیک گلوله آر.پی.جی به آن خانه مخروبه ای که پیکر مطهر ایشان داخل آن بود، بدن اکبر را سوزاندند.💔 📷 اطلاعت عکس: عملیات والفجر چهار ، دشت شیلر ، پاییز ۱۳۶۲ ، دو ماه قبل از شهادت ✔ 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
👈قسمت۱ قبل از شهادت👉 هر چه عملیات خیبر ب پایانش نزدیکتر میشد حال و هوای هم بیشتر تغییر میکرد✨ در مرحله پنجم الی ششم خیبر‌بود ک حاج حسین خرازی دستش قطع شد💔 و ب عقب برگشت خیلی گرفته و غمگین بود گفتم چرا اینقد ناراحتی؟ دستم را گرفت و پنج شیش متر اونورتر از خاکریز برد نشست روی زمین و نفسی عمیق کشید😔 و سپس مشت گره شده اش را ب زمین کوبید و گفت ««این عملیات آخر من است »» از قرار گاه مرکزی پیام رسید ک تا قبل روز هفدهم اسفند۱۳۶۲ مواضع دفاعی لشکر ۲۷ محمد رسول الله در جزیره مجنون ب نیرو های لشکر۱۴ امام حسین واگذار شود صبح روز هفدهم خبری از نیرو های لشکر ۱۴ نشد نگران بود بعثی ها قسمت شرق جزیره مجنون را اذیت میکردنند هم تصمیم گرفت برای جمع اوری تعدادی نیرو ب عقب برگردد چند سااعتی گذشتو خبری از نشد با در سنگری قرار داشتم رفتم آنجا از برادر فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله پرسیدم کجاست؟ گفت رفته لشکر ۲۷ و هنوز برنگشته راوی:سعیدمهتدی کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
•| که داشته باشی نیازی به عشق‌های دیگه نداری😊 میدونی یکی حواسش بهت هست... یکی که اومده تا وصلت کنه ✨ به خدا...☺️☝️ 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar