شهــــدا ..
مانده ام از ڪدامتان ،
بنویسم..📝
بخوانم..
بشنوم..
هر ڪدامتان را صفتےست
ڪه شُهره شده اید به آن.😔.
هر ڪدامتان را اخلاقےست
ڪه جادوانه شده اید به آن💔..
اما مےدانم☝️
همهے شما را اگر خلاصه ڪنم،
مےشود عبد.👌.
و تمام پیام تان را اگر خلاصه ڪنم..
می شود عبد.
دعاڪنیدماراتاعبدشویم.😔.
دعا ڪنید.😭..
@kheiybar
🍃⚡️
#امام_موسےکاظم_ع
👌بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند انتظار فرج و گشایش است.❤️🌹
📚تحف العقول. ص۴۰۳
@kheiybar
• سیزدهم فروردین ۱۳۳۴ شصت و سومین بهار زندگیِ پر از عشقات مبارک زیبا پدرِ بیست و هشت ساله ام❤️ •
همت نوشت اول توشه ی آخرتمان یک صلوات تقدیم به ایشان🍃
همت نوشت دوم #تولد_حاجی دوازدهم نیست☝️، لطفا دوستان خود یا عزیزانی را که دیده اید دوازدهم پست گذاشته اند، زیر این پست منشن کرده تا با کمک هم کمی این اشتباه را اصلاح کنیم...
همت نوشت سوم مخاطبین خاص عزیز، درست است که در باورها سیزده نحس می باشد و درست است که دوازده فروردین روز انقلاب اسلامیست ولی اینها دلیل نمیشد که به دروغ از ابتدا #تولد_حاجی را جابجا کنید، دروغ برکت ندارد حتا برای دین خدا •😒☝️
فرزند_شهیدهمت
#محمدمهدےهمت
دوستان این پست اینستاگرام سال ۹۷ فرزند شهیدهمت هست
#لطفا_اطلاع_رسانے_کنید🌹
@kheiybar
#این_همه_بچههای_خوشتیپ_و_خوب!😕
ببخشید من با #حاج_همت فرمانده لشکر 27 محمدرسولالله(ص) کار دارم»
آن جوان خوشرو گفت «با #همت چه کار دارید؟»😕
گفتم «منظورم این است که میخواهم ایشان را ببینم».🙂
گفت «من #ابراهیم_همت هستم»☺️
گفتم «شوخی میکنید؟»😒
گفت «نخیر، من #همت هستم اما فرمانده نیستم🙂☝️، فرمانده این رزمندگان 14 ساله تا 75 ساله هستند که شما اینها را قطعاً دیدهاید،
من هم خدمتگزار کوچک برای آنها هستم».☺️❤️
دوربین در دستم بود؛ #حاج_همت ادامه داد «خبرنگار هستی؟»
گفتم «بله؛ اگر اجازه بدهید یک عکس📸 هم از شما بگیرم»
#حاج_همت گفت «این همه بچههای خوش تیپ و خوب در این جبهه است؛ چرا از من میخواهی عکس بگیری📸؟»😒🙂
@kheiybar
هدایت شده از امــام زمانت نیست راحتے؟!!
❣ #سلام_امام_زمانم❣
دل انگیزتــرین روز زندگے،
روز آمدنِ توست...
بیا و معناے زندگے دل انگــیز
را به ما بفهــمان...
❤️تعجیل در #ظهـور 3 صلوات❤️
#سهشنبههاےمهدوی💚
@emame_zamanam
🍃❤️
💫 #امام_رضا (ع) فرمودند:
«با دوستان فروتنی کنید، و با دشمنان با
احتیاط رفتار کنید☝️؛ با عموم مردم هم با
گشادهرویی برخورد کنید» 🌸🍃
📗 بحارالانوار. ج ۷۲. ص ۱۶۷
#حدیث_رضوی
#روز_طبیعت🌹
@kheiybar
ماجراي خواندني #تولد_شهيد_همت
از زبان پدرش🍃👌
ميخواستم برم كربلا زيارت امام حسين (ع). همسرم سه ماهه حامله بود. التماس و اصرار كه منوهم ببر، مشكلي پيش نميآيد. هر جوري بود راضيم كرد🙂. با خودم بردمش. اما سختي سفر به شدت مريضش كرد. وقتي رسيديم كربلا، اول بردمش دكتر.😒
دكتر گفت: احتمالا جنين مرده. اگر هم هنوز زنده باشه، اميدي نيست. چون علايم حيات نداره.😞
وقتي برگشتيم مسافرخونه، خانم گفت: من اين داروها رو نميخورم! بريم حرم. هرجوري كه ميتوان منو برسون به ضريح آقا😢. زير بلغهاش رو گرفتم و بردمش كنار ضريح. تنهاش گذاشتم و رفتم يه گوشهاي واسه زيارت.🍃
با حال عجيبي شروع كرد به زيارت. بعد هم خودش بلند شد و رفت تا دم در حرم. صبح كه براي نماز بيدارش كردم. با خوشحالي بلند شد☺️ و گفت: چه خواب شيريني بود. الان ديگه مريضي ندارم. بعد هم گفت: توي خواب خانمي رو ديدم كه نقاب به صورتش بود، و فرمودند:کودک تو از دنیا رفت ولی اینکه دست خالی برنگردی یک کودک از خودمان به تو امانت میدهیم و باید اسمش را #محمدابراهیم بگذاری☺️
بردمش پيش همون پزشك. 20 دقيقهاي معاينه كرد. آخرش هم با تعجب گفت: يعني چه؟😕 موضوع چيه؟ ديروز اين بچه مرده بود. ولي امروز كاملا زنده و سالمه! اونو كجا برديد🙁؟ كي اين خانم رو معالجه كرده؟ باور كردني نيست، امكان نداره!؟☹️
خانم كه جريان رو براش تعريف كرد، ساكت شد و رفت توي فكر.🍃
وقتي بچه به دنيا اومد، اسمش رو گذاشتيم. #محمد_ابراهيم.☺️❤️
راوی:پدرشهید
#شهیدمحمدابراهیمهمت فرزند علی اکبر متولد 13فروردین 1334 در شهرضا است🌹
#حاج_ابراهیم_تولدت_مبارڪ😍
@kheiybar
• از پسر سی و هفت ساله، به پدر بیست و هشت ساله؛🍃
تولدتون مبارک عشق ناب مادرم❤️
جلال برادرم،
تولدتون مبارک حضرت پدر،
حضرت ماه سلام ما را به آقایمان ابا عبدالله الحسین علیه السلام برسانید •
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
۱۳ فروردین ۱۳۳۴
۱۷ اسفند ۱۳۶۲ •
پست اینستاگرام #فرزندشهید
#محمدمهدےهمت🌹
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar
#رمان_شهیدهمت
بر اساس زندگی شهید
#معلم_فراری ٣
#فصل_اول
❤️يك جور زندگي❤️
يك سنگ را بردار و بينداز داخل آب لجن. لحظهاي بعد، آن را بردار و پس از
شست و شو تماشايش كن. چه حالي دارد؟ سنگ را ميگويم. خوشـحال اسـت؟
ناراحت است؟ ميخندد؟ اخم ميكند؟... چه كار ميكند؟ يك شيشـه گـلاب يـا
عطر روي آن بريز. باز هم تماشايش كن. حالا چه حالي دارد؟ اصـلاً او را بـزن،
نوازشش كن، بر سرش داد بكش، رويش را ببوس، نفرينش كن و تا مـدتها بـا او
قهر باش. آنگاه خوب تماشايش كن . آن وقت ببين چه تغييري ميكند...🍃
معلوم است كه هيچ. به قول بزرگترها؛ اصلاً كك هم نميگزدش. حالا همـين
رفتار را با يك آدم انجام بده🙂؛ البتـه نـه همـهاش را. فقـط رفتـار بـيدرد سـر را
ميگويم. مثلاً به پيراهن دوستت عطر بزن. آنگاه لبخند و تشكر او را ببين☺️. يا مدتي
با او قهر باش. آن وقت ناراحتي و دلخورياش را تماشا كن😒. وقتـي مـيخـواهي
نماز بخواني، برادر يا خواهر كوچكت يا هر بچة كوچكي را بياور تا نماز خواندن
تو را تماشا كند. لحظهاي بعد، او هم مثل تو نماز خواهد خواند.👌
اينها را نوشتم كه بگويم آدمها با سنگ خيلي فرق دارند. اصلاً آدمها بـا همـه
چيز فرق دارند. آدمها فقط مثل خودشاناند؛ مثـل آدم. امـا آدمهـا جـور واجـور
هستند🍃، با دلهايي جور واجور. بعضي دلهـا كوچـك اسـت، بعضـيهـا متوسـط،
بعضيها بزرگ. بعضي دلها فقط بدي را در خود جا ميدهند؛ بعضيها هم بدي و
هم خوبي را و بعضيها فقط خوبي را.❤️ بعضي دلهاي كوچك در وجود هيكلهـاي
درشت جا خوش ميكنند؛ در حالي كه در وجود يك پشه هم جا ميشوند. بعضي
دلهاي بزرگ، خودشان را زوركي در وجود يك آدم لاغر و ضعيف و قلمـي جـا میکنند🍃
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#رمان_شهیدهمت بر اساس زندگی شهید #معلم_فراری ٣ #فصل_اول ❤️يك جور زندگي❤️ يك سنگ را بردار و بيندا
درحالي كه روي كوهها و توي اقيانوسها و در آسمانها هم جا نميشوند.☹️
خلاصه، دنياي جور واجور، دلها و آدمهاي جور واجور دارد؛ آن هم دلهـايي كـه
فقط در وجود آدمهاست. يعني فقط آدمها هستند كه دل دارنـد. نـه سـنگها و نـه
حيوانات و نه هيچ موجود ديگر، هيچ كدام دل ندارند🍃. آدمها، جور واجـور فكـر
ميكنند، جور واجور زندگي ميكنند و جور واجور ميميرند.
مثلاً يك جور مادرها هستند كه وقتي ميخواهند بچه به دنيا بياورند، فقـط بـه
جسم خود و بچهشان اهميت ميدهند؛ اما دستة ديگري از مادرها، به فكرِ خـود و
بچهشان اهميت ميدهند👌. مادرهاي جور اول خوب ميخورند، خوب مينوشـند و
براي اينكه بچهشان چاق و چلّه و سرخ و سفيد و تپل مپل شود، روزي چند كيلو
انار سرخ و آبدار نوش جان ميكنند.😋☺️ سرانجام پس از نه ماه و نه روز و نه ساعت
انتظار، يك بچة ترگل و ورگل به دنيا ميآيد كه اگـر قـايم فـوتش كنـي، سـرما
ميخورد و اگر بلند عطسه كني، پردة گوشش پاره ميشود. بزرگ كردن اين جور
بچهها، كار سختي نيست☝️. فقط بايد از خوردنيهاي دنيا سيرشان كني؛ همين 😐!
اما مادرهاي جور دوم آن قدر فكر ميكنند كه گاهي خوردن يادشان مـيرود.
اصلاً يادشان ميرود كه نبايد كارهاي سنگين كنند، نبايد غصـة زيـادي بخورنـد،
مسافرتهاي سخت و طولاني بروند. نمونهاش «ننه نصرت» كـه بچـهاي در شـكم
داشت. يك روز شوهرش «مشهدي علياكبر» گفت: «ميخواهم بروم كربلا❤️. دلـم
براي زيارت قبر آقا امام حسين (ع) پر ميكشد.»🕊
وقتي اسم كربلا و امام حسين (ع) به گوش ننـه نصـرت خـورد، دلـش مثـل
پرندهاي شد كه در قفس زندانياش كرده باشند🙁. پايش را كرد توي يك كفش كـه
الاّ و باالله من هم بايد با تو همراه شَوم😩🙂.
#رمان_شهیدهمت
#ادامه_دارد...
@kheiybar