خشتـــ بهشتـــ
Join🕊 @shohadae_sho
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
#معرفی_شهدا
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
ندگینامه شهید چمران
تولد : 18 اسفند 1311 قم
تحصيلات : دكتراي الكترونيك و فيزيك پلاسما
مسؤوليت : وزير دفاع
شهادت : 31 خرداد 1360 دهلاويه
مزار : تهران ، بهشت زهرا
آن بزرگوار در سال 1311 در شهر مقدس قم به دنيا آمد
دوران كودكي و تحصيلات ابتدايي را در تهران گذراند و به عنوان دانش آموز ممتاز دبيرستان البرز ، به دانشكدة فني راه يافت .
در سال 1336 با احراز رتبة اول در دانشكده فني دانشگاه تهران در رشته الكترونيك فارغ التحصيل شد
در سال 1337 با استفاده از بورس تحصيلي شاگردان ممتاز به آمريكا اعزام شد
پس از تحقيقات علمي در جمع معروف ترين دانشمندان جهان دردانشگاه بركلي كاليفرنيا ، با ممتازترين درجة علمي موفق به اخذ دكتراي الكترونيك و فيزيك پلاسماگرديد
در سال 1342 پس از قيام خونين 15 خرداد ، در اقدامي جسورانه و در حالي كه مي توانست به عنوان يكي از بزرگترين دانشمندان جهان داراي يك زندگي كاملاً مرفه در آمريكا باشد ؛ اما به جهت احساس تكليف در مقابل دين خود ، رهسپار مصر شد .
در آن جا به مدت دو سال ، سخت ترين دوره هاي چريكي و جنگ هاي پارتيزاني را آموخت و به عنوان بهترين شاگرد اين دوره انتخاب شد .
در سال 1350 جهت ايجاد پايگاه چريكي مستقل براي تعليم رزمندگان ايراني و مبارزه بر عليه صهيونيزم اشغالگر به كشور لبنان عزيمت كرد
درآن جا به كمك امام موسي صدر، رهبر شيعيان لبنان ، سازمان اَمل را پي ريزي كرد و به عنوان يك چريك تمام عيار در مقابل اسراييل خون خوار به مبارزه پرداخت
در سال 1356 با زني به نام « غاده جابر » كه دختر يكي از تاجران ثروتمند لبناني بود ، ازدواج كرد .
در سال 1357 با پيروزي ا نقلاب اسلامي به ايران بازگشت و در مدت كوتاهي توانست با توكل برخدا و ايمان و اعتقادي راسخ ، و به كار بستن تمام اندوختة علمي و تجربي خود ، مسئوليتهاي بزرگي را بر دوش گرفته و اقدامات مؤثري را در جهت تثبيت نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران به انجام رساند
#قسمت_سوم
بخش اول
Join🕊
@shohadae_sho
خشتـــ بهشتـــ
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 #معرفی_شهدا #شهید_دکتر_مصطفی_چمران ندگینامه شهید چمران تولد : 18 اسفند
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
#معرفی_شهدا
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
برجسته ترين مسئوليت ها و خدمات وي ، مي توان به موارد زير اشاره كرد
وزير دفاع ، نمايندة مردم تهران در اولين دوره مجلس شوراي اسلامي ، نمايندة امام در شوراي عالي دفاع ، فرمانده جنگهاي نامنظم ، پاكسازي منطقة كردستان و آزادي شهر پاوه از لوث وجود دشمنان
سرانجام در تاريخ 31 خرداد 1360 در حالي كه از پرواز عارفانة خود كاملاً آگاه بود ، به سوي قربانگاه عشق حركت كرد و در منطقة دهلاويه حوالي شهر سوسنگرد ، بر اثر اصابت تركش خمپاره هاي ؛ دشمن شهد شيرين شهادت را نوشيد...
*****************
ریاضیش خیلی خوب بود.
شب ها بچه ها را جمع می کرد کنار میدان سرپولک ؛پشت مسجد
به شان ریاضی درس می داد. زیر تیر چراغ برق.
*************
مدیر دبستان با خودش فکر کرد و به این نتیجه رسید که حیف است مصطفی در آن جا بماند.
خواستش و به ش گفت برود البرز و با دکتر مجتهدی نامی که مدیر آن جاست صحبت کند. البرز دبیرستان خوبی بود،ولی شهریه می گرفت.
دکتر مجتهدی چند سؤال ازش پرسید. بعد یک ورقه داد که مسئله حل کند. هنوز مصطفی جواب ها را کامل ننوشته بود که دکتر مجتهدی گفت: "پسر جان تو قبولی. شهریه هم لازم نیست بدهی."
#قسمت_سوم
بخش دوم
Join🕊
@shohadae_sho
خشتـــ بهشتـــ
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 #معرفی_شهدا #شهید_دکتر_مصطفی_چمران برجسته ترين مسئوليت ها و خدمات وي ، م
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
#معرفی_شهدا
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
سال دوم یک استاد داشتیم که گیرداده بود همه باید کراوات بزنند.
سرامتحان، چمران کراوات نزد، استاد دونمره ازش کم کرد.
شد هجده،
بالاترین نمره.
*****************
یک اتاق را موکت کردند. اسمش شد نمازخانه.
ماه اول فقط خود مصطفی جرأت داشت آنجا نماز بخواند.
همه از کمونیست ها می ترسیدند.
*************
آن وقت ها که دفتر نخست وزیری بود، من تازه شناخته بودمش.
ازش حساب می بردم. یک روز رفتم خانه شان ؛ دیدم پیش بند بسته، دارد ظرف می شوید.
با دخترم رفته بودم. بعد از این که ظرف ها را شست. آمد و با دخترم بازی کرد.
با همان پیش بند.
*****************
وقتی جنگ شروع شد به فکر افتاد برود جبهه.
نه توی مجلس بند می شد نه وزارت خانه. رفت پیش امام. گفت "باید نامنظم با دشمن بجنگیم تا هم نیروها خودشان را آماده کنند، هم دشمن نتواند پیش بیاید."
برگشت و همه را جمع کرد. گفت:
"آماده شوید همین روزها راه می افتیم".
پرسیدیم "امام؟" گفت
"دعامان کردند."
#قسمت_سوم
بخش سوم
Join 🌱
@shohadae_sho
خشتـــ بهشتـــ
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 #معرفی_شهدا #شهید_دکتر_مصطفی_چمران سال دوم یک استاد داشتیم که گیرداده
💮 بسم الله الرحمن الرحیم 💮
#معرفی_شهدا
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
حدود یک ماه برنامه اش این بود؛
صبح تا شب سپاه و برنامه ریزی، شب ها شکار تانک.
بعد از ظهرها، اگر کاری پیش نمی آمد، یک ساعتی می خوابید.
*************
تلفنی به م گفتند:
"یه مشت لات و لوت اومده ن، می گن می خوایم بریم ستاد جنگ های نامنظم."
رفتم و دیدم. ردشان کردم.
چند روز بعد، اهواز، با موتورسیکلت ایستاده بودند کنار خیابان. یکیشان گفت"آقای دکتر خودشون گفتن بیاین."
می پریدند؛ از روی گودال، رود، سنگر. آرپی جی زن ها را سوار می کردند ترک موتور، می پریدند. نصف بیشترشان همان وقت ها شهید شدند.
*************
وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین."
بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع.
توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد.
شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند.
عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند.
#قسمت_سوم
بخش چهارم
Join🕊
@shohadae_sho
خشتـــ بهشتـــ
💮 بسم الله الرحمن الرحیم 💮 #معرفی_شهدا #شهید_دکتر_مصطفی_چمران حدود یک ماه برنامه اش این بود؛ صب
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
#معرفی_شهدا 🕊
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
گفتم :
"دکتر جان، جلسه رو می ذاریم همین جا، فقط هواش خیلی گرمه. این پنکه هم جواب نمی ده. ما صد، صد و پنجاه تا کولر اطراف ستاد داریم، اگه یکیش را بذاریم این اتاق...".
گفت
"ببین اگه می شه برای همه ی سنگرا کولر بذارید، بسم ا... آخریش هم اتاق من."
#قسمت_سوم
بخش پنجم
Join💕
@shohadae_sho
خشتـــ بهشتـــ
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 #معرفی_شهدا 🕊 #شهید_دکتر_مصطفی_چمران گفتم : "دکتر جان، جلسه رو می ذاریم
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
#معرفی_شهدا 🕊
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
هر هفته می آمد، یا حداکثر ده روز یک بار.
از اول خط سنگر به سنگر می رفت. بچه ها را بغل می کرد و می بوسید.
دیگر عادت کرده بودیم.
یک هفته که می گذشت، دلمان حسابی تنگ می شد.
#قسمت_سوم
بخش پنجم
Join 🌱
@shohadae_sho
خشتـــ بهشتـــ
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 #معرفی_شهدا 🕊 #شهید_دکتر_مصطفی_چمران هر هفته می آمد، یا حداکثر ده روز ی
🌷•• بسم الله الرحمن الرحیم
#معرفی_شهدا 🕊
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران 💔
برای نماز که می ایستاد، شانه هایش را باز می کرد و سینه ش را می داد جلو.
یک بار به ش گفتم "چرا سر نماز این طورمی کنی؟"
گفت:
"وقتی نماز می خوانی مقابل ارشد ترین ذات ایستاده ای. پس باید خبردار بایستی و سینه ت صاف باشد."
با خودم می خندیدم که دکتر فکر می کند خدا هم تیمسار است
🌼••| #قسمت_سوم | بخش ششم
♥️🖇• @shohadae_sho
خشتـــ بهشتـــ
🌷•• بسم الله الرحمن الرحیم #معرفی_شهدا 🕊 #شهید_دکتر_مصطفی_چمران 💔 برای نماز که می ایستاد، شانه های
🤎بسم الله الرحمن الرحیم🤎
#معرفی_شهدا 🕊
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
از فرمان دهی دستور دادند "پل را بزنید."
همه ی بچه ها جمع شدند، چند گروه داوطلب. دکتر به هیچ کدام اجازه نداد بروند. می گفت "پل زیر دید مستقیم است."
صبحی خبر آوردند پل دیگر نیست. رفتیم آن جا. واقعا نبود. گزارش دادند دکتر و گروهش دیشب از کنار رود برمی گشتند
می خندیدند و برمی گشتند.
#قسمت_سوم
بخش هفتم
Join🌱
@shohadae_sho
خشتـــ بهشتـــ
🤎بسم الله الرحمن الرحیم🤎 #معرفی_شهدا 🕊 #شهید_دکتر_مصطفی_چمران از فرمان دهی دستور دادند "پل را بز
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱
#معرفی_شهدا 🕊
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
ناهار اشرافی داشتیم ؛ ماست.😁
سفره را انداخته و نینداخته، دکتر رسید.🤗
دعوتش کردیم بماند. دست هاش را شست و نشست سر همان سفره.
یکی می پرسید
"این وزیر دفاع که گفتن قراره بیاد سرکشی، چی شد پس؟"🤔
#قسمت_سوم
بخش نهم
Join🌿
@shohadae_sho
خشتـــ بهشتـــ
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱 #معرفی_شهدا 🕊 #شهید_دکتر_مصطفی_چمران ناهار اشرافی داشتیم ؛ ماست.😁 سفره
💕بسم الله الرحمن الرحیم💕
#معرفی_شهدا 🕊
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
آخرین دست نوشته شهید چمران دقایقي قبل از شهادت ، داخل ماشین و در حال رفتن به سوی دهلاویه
ای حیات ! با تو وداع می كنم ، با همة مظاهر و جبروتت .
ای پاهای من ! می دانم كه فداكارید ، و به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حركت در می آیید ؛ اما من آرزویی بزرگتر دارم . به قدرت آهنینم محكم باشید. این پیكر كوچك ؛ ولی سنگین از آرزوها و نقشه ها و امیدها و مسئولیتها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید . دراین لحظات آخر عمر ، آبروی مرا حفظ كنید . شما سالهای دراز به من خدمت ها كرده اید . از شما آرزو می كنم كه این آخرین لحظه را به بهترین وجه ، ادا كنید.
ای دست های من ! قوی و دقیق باشید .
ای چشمان من ! تیزبین باشید .
ای قلب من ! این لحظات آخرین را تحمل كن.
به شما قول می دهم كه پس از چند لحظه همة شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید . من چند لحظة بعد به شما آرامش می دهم ؛ آرامشی ابدی . چه ، این لحظات حساس وداع با زندگی و عالم ، لحظات لقای پروردگار و لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد
#قسمت_سوم
بخش اخر
Join🌿
@shohadae_sho