🍃گلبرگ زندگی🍃
#شهید_غلامحسین_حشمت در تاریخ ۱۳۴۲/۰۵/۲۰ در شهر جندق در خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود.
دوران کودکی را در دامان مادر سپری کرد و با ورود به سن هفت سالگی دوران ابتدائی را در روستای چاهملک، مشغول به تحصیل شد و با توجه به تمام مشکلات توانست به کلاس پنجم راه یافته و دروان ابتدائی را به اتمام برساند بعد از اینکه موفق به اخذ گواهینامه ابتدائی شد به همراه پدر و مادر به جندق نقل مکان کرد و در این شهر مشغول زندگی شد. این فرزند خانواده با وجود کمبود امکانات تحصیلی و کمبود درآمد به مطالعه کتابهای مختلف بسیار علاقمند بود و علاوه بر آن #خواندن_قرآن را مد نظر خود قرار میداد در این زمان به کمک پدر و مادر خود در کارهای بیرون و درون خانه با شوق فراوان میپرداخت تا اینکه بالاخره توانست با کمکهای اعضای اصلی خانواده خود در سن ۱۵ سالگی به شغل بنائی ساختمان مشغول و در خدمت استادانی از جندق این حرفه را آموزش دید در این هنگام که به امورات استادکاری ساختمان مشغول بود روزها مرتب کار را انجام داده و از مسائل شرعی #نماز را اول وقت بجا می آورد و نیز به کمک پدر و مادر خود در کارهای خانه فعالیت داشت از نظر اجتماعی در بین اهالی بسیار آداب معاشرت خوبی داشت و در بین جوانان هم سن خود از جهات اخلاق و رفت و آمد بسیار موفق و پیروز بود عصرها پس از اتمام کار با هم سنین خود به بازیهای محلی مشغول میشد زمانی که با موفقیت و سربلندی استاد کار کامل و مشغول ساخت و ساز منازل شد بسیار شادمان بود که توانسته علاوه بر فراگیری علم مشغول کار و فعالیت شده و کمک خرج معیشتی والدین خود باشد بالاخره پس از چند سال تلاش و کوشش و خدمت به مردم و جامعه ، عازم گذراندن دوران مقدس سربازی شد و پس از این خود شخصاً در این امر اقدام نموده و معرفی به پاسگاه بخش خور از آنجا به شهر نائین و سپس به پایگاه آموزشی چهل دختر راه یافته و مشغول دوران آموزشی میشود. در این شرایط پدر و مادر و همسایگان و اهالی بسیار ناراحت و اندوهگین ولی خودش با خوشحالی هرچه تمام تر مشغول گذراندن وظایف خودش شد. پس از اتمام مراحل آموزشی به پادگان اهواز_خرمشهر انتقال یافته و در آن جا به وظیفه خود لبیک گفته است. در این دوران که زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز با مشقت و سختی روبرو بودهاند ولی وی با همه این مسائل و مشکلات مبارزه و استقامت نموده است و در خدمت مقدس سربازی که هر یک وظیفه ای را عهدهدار هستند غلامحسن در قسمت تیربارچی فعالیت داشته است. در این زمان به اتفاق شخصی دیگری بنام مسلم سلمان از اهالی روستای جعفر آباد هم سنگر بوده و بسیاری از این برادر یاد نموده و بسیار راضی و خشنود بوده است. تا اینکه پس از مدتی تحمل دوران جنگ توانست یکبار دیگر به آغوش خانواده باز گشته و پس از چند مرخصی بتواند با کسانی که توانستهاند با رنج و مشقت او را تحویل اجتماع نموده دیدار نماید هر چند که در این مدت استراحت همیشه از خاطرات و حال و هوای منطقه یاد نموده و فکر بازگشت را داشته است بالاخره در اسفند ماه سال ۱۳۶۲ به محل عملیات خود مراجعت و در شب اول عملیات که با همسنگر خود (سلمان) بسیار صحبت و تعریف از چند روز مرخصی نموده است. پس از گذراندن قسمتی از شب در نیمه های شب به #نماز ایستاده و برای همراه خود تعریف کرده است که من اول شب خوابی را دیده ام و بسیار خوشحال هستم که فردا روز عملیات می باشد. روز عملیات فرارسیده و در زمان حمله به دشمن در #عملیات_خرمال به درجه رفیع #شهادت نائل آمده است.
مدتی بود که خانواده اش از فرزند خود خبری نداشته و نمی دانستند که اوضاع و احوالش چگونه است و زمان دوری و فراغت این برادر بزرگوار از خانواده اش شروع شده بود غلامحسن که لایق شهادت بوده و خداوند نیز او را بسیار دوست داشته که به جمع #شهدا پیوسته است. وانشاءالله با شهدای کربلا مشهور بفرماید. از زمان شهادت مدت زیادی گذشته و تعدادی از اسرا آزاد شده و به آغوش گرم خانواده و اجتماع ملحق شده اند ولی این خانواده هنوز به انتظار نشسته اند. از مفقود الاثر شدن او مدتی می گذرد هیچ کدام از اعضاء خانواده خودش نتوانستهاند جنازه فرزند خود را از نزدیک نظاره گر باشند در ابتدای زندگی با سختیها روبرو اکنون نیز در عذاب دوری این عزیز از دست رفته میباشند.
بالاخره با لطف و مساعدت خداوند متعال و فعالیت برادران فداکار و دلسوز نیروی زمینی جمهوری اسلامی پیکر تفحص با تلاش شبانه روزی در اوایل سال ۱۳۷۵ پس از تشیع در گلزار شهداء شهر جندق خبر قطعی را به خانوادهاش برسانند و این خانواده عزیز و سختکوش را از نگرانی بدر آورند در شش ماهه اول سال ۱۳۷۵ پیکر #شهید_غلامحسن_حشمت از شهر خور به جندق انتقال یافته و پس از تشییع موفق به دفن پیکر شهید پس از سالها دوری و فراغت در جندق در جوار شش شهید دیگر شدهاند.
#شهید_غلامحسن_حشمت
#گروه_ثائر
🥀@kheyme_saer🥀
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
👆صفحه قبل👆
#شهید_علیرضا_خسروی دائم در تلاش و تکاپو بود تا صدای انقلاب اسلامی را به گوشهای خفته و دلهای پراکنده و ذهنهای پریشان برساند و این شیوه بعضاً برایش گران تمام میشد و گاه منجر به برخورد فیزیکی افراد با او بود. اگر بگوییم یکی از افراد تأثیر گزار در رساندن پیام انقلاب و پخش نوارها و اعلامیههای امام به افراد و اشخاص در منطقه خور بود حرفی به گزاف نگفتهایم. با شناخت و آگاهی دقیق و درست از مواضع امام و اخلاص و صداقت تمام به بیان دیدگاهها میپرداخت و در بحبوحه درگیریها و خطرها خود را وقف انقلاب اسلامی کرد و هیچ مانعی او را بر حذر نداشت پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی زندگیش وقف آرمانهای انقلاب بود و سر از پا نمیشناخت توجهی عمیق و دقیق به انجام واجبات و ترک محرمات داشت #نماز را بسیار اهمیت می داد و در اقامه آن اخلاصی تمام داشت. در شهریور ۱۳۵۹ که صدام بر طبل جنگ کوبید به دستور بنی صدر کسانی که منقضی خدمت ۵۶ بودند موظف به حضور در جبهه شدند. او نیز ۶ ماهه در مناطق عملیاتی جنوب بسر برد و در مراجعت به شدت از عملکرد نادرست فرماندهان نظامی ناراضی بود و اظهار میداشت ما با همه تجهیزات و امکانات و در حالیکه دشمن در تیررس ماست و خاک میهن را متصرف شده و هر روز جلوتر میآید همچنان امروز و فردا میکنیم و هر روز منتظر دستوریم و کسی اجازه عملیات و پیشرفت به ما نمیدهد در مراجعت مسئولیت امور تربیتی آموزش و پرورش به وی سپرده شد اما در صحنههایی از جنایت و تجاوز به خاک میهن و مردم ستم کشیده را دیده بود که توقف در خور و کار در اداره و زندگی بیدغدغه را بر نتابید و خط مقدم مبارزه و تلاش در راه اسلام و میهن را حضور در جبهههای نبرد تشخیص داده بود. علیرغم مخالفتهای مسئولین و دوستان برای ممانعت از رفتن به جبهه شبانه با موتور سیکلت به چاهملک رفت و از آنجا تا نایین با وسیله دیگری عزیمت کرد و در زمستان ۱۳۶۰ همراه با بسیجیان خور به خطه جنوب اعزام شد و سرانجام در عملیات پیروزمندانه رزمندگان اسلام به نام #فتح_المبین صبح روز دوم فروردین ماه ۱۳۶۱ در جبهه شوش منطقه دشت عباس در اثر ترکش خمپاره به شهادت رسید و به لقای معبود توفیق یافت و روانش در جوار رحمت بیمنتهای خداوند متعال قرار و آرام یافت پیکر پاکش روز سیزدهم فروردین ۶۱ در گلستان شهدای خور به خاک سپرده شد. از درگاه خداوند رحیم و رحمان تمنا داریم ارواح طیبه همه شهیدان را با شهدای کربلا محشور فرماید.
#شهید
#شهید_علیرضا_خسروی
#شهدا
#خور
👇دسترسی آسان به تمامی جلسات👇
https://eitaa.com/kheyme_saer/541
👇دسترسی آسان به تمامی شهدا👇
https://eitaa.com/kheyme_saer/790
✨خیمهگاه ثائر
🥀@kheyme_saer🥀
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
✨سایت شهدای شهرستان
🥀https://kelateh.ir/🥀
🥀#شهید_احمد_سعادت🥀
🌺#گلواژه_شهید🌺
بسم الله الرحمن الرحيم و بسم الله القاصم الجبارين
سلام عليكم بما صبرتم فمنهم عقبی الدار
«سلام بر شما ملت و امت شهیدپرور و مقام حزبالله ایران. سلام و درود بر شما ای پدر و مادر و ای یگانه همشیره و ای برادران من. برادران، من راه را شناختم و سپس آن را برگزیدم و در راه خدا و برای خدای و برای پاسخ به ندای هَل مِن نَاصرٍ یَنصُرُنِی حسین (ع) عاشق شدم. برادرم، هنوز نمیدانم دچار عشق شدهای یا نه؟ نمیدانم که آیا عاشق حسین(ع)، علی (ع)، عاشق امام و عاشق ملت و میهن شدهای یا نه؟ من و برادر عزیزم این برادر همسنگرم حکمت، عاشق خدا شدیم و برادر! نشانه عاشقی را در تو میبینم. برادر! من میروم و به گفته معلم شهید:
«آنها که رفتند کاری حسینی کردند و آنها که ماندند، بایستی کاری زینبی کنند وگرنه یزیدیاند».
اکنون تو ای برادر آرزوی منی، موقعی که شهید شدم، بایستی به پدر و مادر دلداری بدهی. من میدانم که پدر و مادر مرا خیلی دوست دارند و من شرمنده و خجلم از اینکه نتوانستم به زحمتهای ایشان جوابی مثبت بدهم. امیدوارم تو بتوانی جواب این همه زحمت آنها را به نحوی احسن بدهی. برادرم! سخنم را تمام کنم.
👌اما وصیت من این باشد که هرگز دست از این قلب تپنده ملت، از این پیرمرد که من نمیدانم که چگونه در آن گوشه جماران شب را به صبح میآورد، برندار.
👌برادرم! تو حافظ خون سرخ منی برادر! تو حافظ راه منی، نه راه من، بلکه راه تمامی همرزمانم، راه شهیدان محراب که به دست منافقین به شهادت رسیدند. محافظ راه رجائی و باهنر. محافظ راه این شهید عزیزم این کسی که از همه چیز حتی از جان خودم بیشتر دوست داشتم. #شهید بهشتی و مطهری، برادرم! تویی که #نماز میخوانی، بعد از نمازت دست به دعا بردار و دستهایت را به سوی خدا بلندکن و بگو: «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار». یا حسین(ع)، یا مهدی(عج)، اگر مرگ من باعث میشود تمامی مستضعفین از زیر پای ظلم، استکبار و استعمار نجات یابند، اگر مرگ من باعث میشود که دین تو در جهان حاکم گردد، پس بگذار گلولهها بیایند بر سر من که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است. برادرم! دوباره تأکید میکنم که میدانم تو راهم را ادامه خواهی داد، اما برادر، هرگز نباید بگذاری که منافقین در داخل و خارج دست به توطئه و نفاق بزنند. آخر تو میدانی که منافقین مانند شیطان هر سوراخی را که ببینند، داخل آن آمده و زهر خود را میریزند. اما بدان هیچگونه مؤثر نیست. با این کارها فقط آبروی خود را میبرند و زحمت خویش را زیاد میکنند.
اکنون ای پدر و مادر عزیزم! ای مادر و ای پدری که چه روزها و شبهایی را بیدار بودید و برای من زحمت کشیدید. من که لیاقت تشکر ندارم، خدا از شما تشکر کند. خدا به شما اجری عظیم عنایت فرماید. ای پدر و ای مادر! درود بر شما باد. شما مقامی بزرگ دارید. شما تربیتی به من دادید که علی(ع) به حسین یاد داد، شما تربیتی به من دادید که من توانستم مایه سربلندی و سرفرازی خوروبیابانک و مایه افتخار این فامیل باشم. امیدوارم آخرین شهید نباشم. امیدوارم حکمت راه مرا ادامه داده باشد و پس از حکمت، رضا و پس از رضا، علی و علیاکبر. چرا مادر، برادرانم را میگویم. شما هم بایستی شهید بشوید. شما هم بایستی جهاد کنید و پس از من، تو مادر عزیزم و تو پدر گرامی و ارجمندم در راه خدا جنگ کنید. جهاد اکبر کنید، یعنی جهاد با نفس، یعنی تهذیب نفس که انسان راه خوشبختی و سعادت را فقط از راه تهذیب نفس میآموزد. ای پدر و مادر و همشیره و برادران من، اگر لیاقت شهادت را داشتم و شهید شدم، هرگز بر مزارم گریه نکنید. شما بایستی شیرینی و عطر و گلاب پخش کنید. شادی کنید در شهادت من تا دشمن را نابود کنید. آخر شما میدانید اگر بر مزارم گریه کنید، دشمن شاد میشود پس هرگز مگذارید که دشمن شاد شود.با شهادت من اینقدر خوشحالی کنید تا دشمن ناراحت شود.
ديگر وقت ندارم فقط برای چندمين بار بگويم كه هرگز گريه وزاری برای من نكنيد. اگر خواستيد گريه كنيد برای ابا عبدالله الحسين گريه كنيد. براي زينب گريه كنيد. روی تمام برادران و خواهر و شما پدر ومادر را میبوسم.
به اميد پيروزی حق عليه كفر و حاكميت الله بر جهان.
والسلام علی عبادالله الصالحين ورحمه الله وبراكاته
سرباز كوچك امام زمان احمد سعادت ۱۳۶۱/۰۲/۱۴
بگو با سرو که سر برکشید تماشا را🥀
که لاله سرختر است و چمن فریباتر🥀
ز موج خون شهیدان راه آزادی🥀
هماره میشود این انقلاب زیباتر🥀
#شهید
#شهید_احمد_سعادت
#شهدا
#خور
👇دسترسی آسان به تمامی جلسات👇
https://eitaa.com/kheyme_saer/541
👇دسترسی آسان به تمامی شهدا👇
https://eitaa.com/kheyme_saer/790
✨خیمهگاه ثائر
🥀@kheyme_saer🥀
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
✨سایت شهدای شهرستان
🥀https://kelateh.ir/🥀
👆👆👆صفحه اول👆👆👆
🥀شهید روحالله خادمی🥀
🍃گلبرگ زندگی🍃
⚡️پدر ایشان نقل میکرد: آمده بودند مرخصی، یک روز ظهر درهنگامیه قاشق غذا در مقابل دهان خود داشتند رادیو اعلام کرد نیروهای سپاه اسلام از فاو عقب نشینی کردند دیدم قاشق غذا در مقابل دهان ایشان باقی ماند یک مرتبه قاشق از دست او افتاد و شروع به گریه کردن کرد، به او گفتم چرا تو گریه میکنی؟
گفت: آخر ۸۰ روز جنگیدیم و فاو را گرفتیم و تگ دشمن را هر روز پاسخ دادیم با کمترین شهید اما حال پس دادیم با شهید زیاد.
خلاصه در جبهه جنگ فرمانده محور بهداری در عملیاتها بودند مسئولیت گروهان بعد از فرماندهی را بر عهده داشتند. همه چیز ایشان جنگ و امام شده بود در آخرین سخنرانی که در پایگاه بسیج در روزهای آخر جنگ داشتن برای جوانان فریاد زدند: وای بر ما وای بر ما، امام حسین زمان فریاد هل من ناصرشان بلند است و ما خاموش نشستهایم و ساکت، به خدا قسم خدا از ما نمیگذرد، الآن فریاد رهبر و امام ما بلند است و ما ساکت هستیم چگونه فردا جواب مادرش زهرا (س) را میدهیم، خدا از ما نمیگذرد و بعد از این سخنرانی بود که مجدد با جمعی از دوستان به جبهه رفتند و چند روز بعد با گرفتن یک مرخصی ۴۸ ساعته بعد از پذیرش قطع نامه توسط امام که برای ایشان و دوستان از زهر کشندهتر بود آمدند و در فرخی با سخنرانیهای متفاوت در مکانهای مختلف شرایط حساس منطقه را بیان میکردند و از همه دعوت میکردند در یک سخنرانی که در مسجد بعد از نماز داشتند خطاب به مردم فریاد زدند: هرکس توان جبهه رفتن و دفاع از کشور را دارد و الان حرکت نکند (پیر و جوان) و الله گنهکار است و از گناهان کبیره است و غیر قابل بخشیدن. نگذارید امام این فرزند زهرا (س) قلبش خون شود و احساس تنهایی کند و بعد از همین سخنرانی بود که ایشان آخرین وداع را کردند و به نقل از یکی از همرزمانشان که میگفت یقین پیدا کرده بودم که ایشان به شهادت میرسد لذا هنگام رفتن ایشان با او مصاحبه کردم و سخنرانیهای او را در حد امکان ضبط کردم. لحظه رفتن آخرین بارش به جبهه در داخل اتوبوس به گفتگو نشستم و پیام او را شنیدم که میگفت: «دیگر جای ماندن و صحبت کردن و مصاحبه و گفتگو کردن نیست، وقتِ عمل است. امروز روز عاشوراست. باید خون داد و جان ناقابل را تقدیم امام و راه امام کرد». بعد از جوانان خواست امام را تنها نگذارند و در #نماز شکوهمند جمعه شرکت کنند. بسیج، این شجره طیبه را گرم نگه دارند و احترام به #والدین را فراموش نکنند و در مدرسه با فراگیری دروس خود مشت محکم بر دهان منافقین داخلی و خارجی بزنند. به هر حال بعد از این گفتگو بود که ایشان رفتند و در روزهای آخر جنگ در منطقه عملیاتی بیت المقدس ۷ مقارن با غروب آفتاب ۱۳۶۷/۰۳/۲۳ در حالی که مسئول محور بهداری بودند ایشان بر اثر ترکش که به ناحیه سرایشان اصابت کرد به شهادت رسیدند و چند روز بعد پیکر پاک و مطهر و زجر کشیده و عاشق او بعد از یک تشییع بی سابقه توسط همرزمان و مردم قهرمان و شهید پرور شهر فرخی با فریاد «وا محمدا کشتن شیر جهبه را» در کنار دهها هم رزم دیگرش چهره در نقاب خاک کشید و شهر و هموطنان و همرزمان را به سوگ نشانید که تحمل آن، باری بس سنگین و طاقت فرساست. در ضمن در هنگام شهادت در مدرسه عالی شهید مرتضی مطهری در تهران مشغول تحصیل بودند و سابقه درس حوزوی هم در شهرکرد مدتی داشتند و در زمینه ورزشی هم بسیار موفق و در مسابقات منطقهای و استانی هم شرکت میکردند. در مجموع همه خوبیها درجمع ایشان جمع بود. خدا او را رحمت کنند و مارا از ادامه دهندگان راه او قرار دهد.
گلواژه شهید
#شهید
#شهید_روحالله_خادمی
#شهدا
👇دسترسی آسان به تمامی جلسات👇
https://eitaa.com/kheyme_saer/541
👇دسترسی آسان به تمامی شهدا👇
https://eitaa.com/kheyme_saer/790
🥀@kheyme_saer🥀
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🥀https://kelateh.ir/🥀