eitaa logo
خیمه‌گاه ولایت
33.9هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
214 فایل
#کانال_رسمی_خیمه‌گاه_ولایت خیمه‌گاه ولایت وابسته به هیچ نهاد و حزبی نیست. ما از انقلاب و درد مستضعفین و پابرهنگان و مظلومان جهان میگوییم، نه از سیاست بازی‌های سیاسیون معلوم الحال. اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر جهت ارتباط با ما👇 @irani_seyed
مشاهده در ایتا
دانلود
✅وقتی و کفتارهای زوزه می کشند حواستان باشد که قرار است واقعیت مهمی را از مردم پنهان کنند! ◀️جامعه المصطفی 52000 دانشجو در 170 واحد تابعه در 50 کشور دارد و ثمره اش شده تولید قدرت نرم برای ایران و جنبش ، و آن هم با بودجه 200 میلیارد تومانی! بودجه شرکت ملی نفت که در مجلس بررسی نمی شود و حیاط خلوت برخی احزاب سیاسی است 309هزار میلیارد تومان است و ثمره اش شده 20 میلیارد دلار قاچاق سوخت از کشور طی 7 سال!!! و این فقط یک خط از کتاب داستانی است که اتاق عملیات روانی مفسدین اقتصادی نمی خواهد مردم بخوانند! لطفا نشر دهید تا همه بدانند چه بیشرفانی در دولت هستند 🌐 @kheymegahevelayat
هزار تا مثل من نه، ڪه ڪل دنیا فدای یڪ نگاه ارباب به گل روی آقا علی‌اڪبر (ع)... / « » 🔷🔹 @kheymegahevelayat
15.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
■ ‏رزمندگان افغانستان از دفاع از حرم اهل بیت علیه السلام در سوریه تا حضور در کنار مردم ایران ● در بحبوحه خانواده‌های شهدا و رزمندگان فاطمیون با هزینه های شخصی خود به کمک محرومین و مستضعفین در ایران شتافتند. ☑️ @kheymegahevelayat
خیمه‌گاه ولایت
#مستند_امنیتی خاطراتی از سوریه... روستای #خناصر بودیم و احتمال حمله #جبهه_النصره به ما خیلی زیاد
🔴 سال 1394 بود که با تیمی از بچه‌های ضدجاسوسی در سوریه مستقر شدیم و بعد از ماموریتی کوتاه ولی به شدت مهم، با رایزنی و موافقت تشکیلات قرار شد در سوریه بمانم و به آموزش بپردازم. صبح یک روز جمعه از خردادماه سال 1394 بود که سیدعباس از نیروهای دستور می‌گیرد تا که مریض است را به بیمارستانی در دمشق برساند. سیدعباس دوست‌ش ایمان را صدا می‌زند: +ایمان، کلاشتو بردار. حسابی مسلح شو که باید تا بیمارستان بریم. _باشه سید. سفارش دیگه‌ای نداری؟ +نه. فقط زودتر. سرباز سوری روی صندلی عقب دراز می‌کشد و سیدعباس با خودوری لندکروز خیابان‌های پر از غربت و وحشت را لگد می‌کند و با سرعت پیش می‌رود. قبل از سه‌راهی «که از محله‌های است» به حاجز «ایست‌و بازرسی» می‌رسند. سیدعباس با اشاره مأمور شیشه را پایین می‌دهد. مامور دل‌دل می‌کند و با مکث دستور حرکت می‌دهد... سیدعباس به ایمان می‌گوید: +می‌خواست یه‌چیزی بگه‌ها! به سه‌راهی می‌رسند و سید توقف می‌کند تا خودروها عبور کنند، خودرویی با اشاره‌ی دست می‌فهماند که اول شما... سیدعباس تشکر می‌کند و حرکت می‌کند. ایمان اسلحه‌اش را در بغل گرفته و حواسش به خیابان‌های خلوت و پر از غربت دمشق است. سیدعباس از آینه به همان خودرو نگاه می‌کند و بی‌تاب شده. استرسی روی دلش می‌نشیند و با خودش می‌گوید: +چرا سبقت نمی‌گیره! مشکوکه!! ایمان هم سرش را برگردانده تا دقیق‌تر خودرو را ببیند. سیدعباس فورا بهش گفت: +تابلو نکن. عه. برگردون سرت و! حواس هر دو به پشت‌سر است که یکباره دو بزرگ از کوچه وارد می‌شود! سیدعباس روی ترمز می‌زند... از آنچه می‌ترسیدند به سرشان آمده بود، افراد سیاه‌پوش وحشتناک مسلح خودرو را هدف گرفته و با قدم‌های شمرده به ماشین نزدیک می‌شدند. ایمان اسلحه را بین دوپا برده و مسلح می‌کند... سیدعباس چشم از مردان سیاه‌پوش برنمی‌دارد و در حالی که سعی می‌کند لبانش زیاد تکان نخورد می‌گوید: +ایمان، دست به اسلحه ببری کارمون تمومه‌ها. هیچ راهی نداریم. اشهدمون و باید بخونیم. _باید بزنیم‌شون. حتی شده شهید بشیم. +کاریش نمیشه کرد. بهتره دست از پا خطا نکنی. خودرو با حدود ۲۰ مرد مسلح محاصره شده... درب سمت ایمان باز می‌شود، دستی موهای بلند ایمان را می‌گیرد و می‌کشد به بیرون و با یک لگد پرتش می‌کند روی آسفالت. استرس تمام وجود سیدعباس را گرفته... مردم آن منطقه خیلی زود از منازل خارج می‌شوند و با هرچه داشتند به‌سمت ایمان حمله‌ور شدند. الله اکبر از آن صحنه‌ی دلخراش! سیدعباس با گوشه‌ی چشم ایمان را زیر دست‌وپای مردم نگاه می‌کند و با دستش به آرامی دنده را برای مرگی باعزت جا می‌زند. نگاهش به جاده است... و خشمگین جاده را گرفته‌اند... تصمیم سختی است...یا باید بزند و از روی همه رد شود، یا...! اما دلش نمی‌گذارد و نمی‌تواند با خودرو از آنان بگذرد... دنده را خالی می‌کند و با تهدید پیاده می‌شود. لوله‌های اسلحه از او می‌خواهد که روی زمین دراز بکشد ولی حاضر نمی‌شود. گلوله‌ای شلیک می‌کنند و سوزشی در پای چپ‌ش احساس می‌کند... ضربه‌ای به پشت‌سرش می‌خورد و نقش بر زمین می‌شود... چشمان سیدعباس، ایمان و سرباز سوری را بستند و در خودرویی که تعقیب‌شان می‌کرد سوار کردند. برایشان تمام شد و به‌سوی مقصدی نامعلوم حرکت کردند... ✍ادامه دارد... ❌کپی و هرگونه استفاده از این مطلب فقط با ذکر منبع و لینک کانال خیمه‌گاه ولایت مجاز است 📢 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را از به جهت آگاهی جامعه با دوستان و آشنایان و همکاران و خانواده خود به اشتراک بگذارید. ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff