eitaa logo
خیمه‌گاه ولایت
34هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
5.6هزار ویدیو
214 فایل
#کانال_رسمی_خیمه‌گاه_ولایت خیمه‌گاه ولایت وابسته به هیچ نهاد و حزبی نیست. ما از انقلاب و درد مستضعفین و پابرهنگان و مظلومان جهان میگوییم، نه از سیاست بازی‌های سیاسیون معلوم الحال. اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر جهت ارتباط با ما👇 @irani_seyed
مشاهده در ایتا
دانلود
خیمه‌گاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم #قسمت_صد_و_ده میثم از طبقه اول، دوربین فرودگاه رو فرستاد روی ما
گفتم: +خانوم 750، عاکف هستم. _ بفرمایید! +اصلا به سوژه نزدیک نشو.. شما مجاز هستی تا داخل پارکینگ بری.. زمانی هم که سوژه داره از پارکینگ خارج میشه شما همراه اون خارج نشو.. بمون داخل پارکینگ منتظر دستور بعدی از موقعیت بنده باش. _چشم. حتما. چنددقیقه بعد خانوم 750 خبر داد : _ آقاعاکف سوژه داره سوار ماشین میشه. میخواد از پارکینگ خروج کنه. با شنیدن این خبر مثل یک موشک از روی صندلیم بلند شدم.. به مانیتور نگاه کردم.. بعد من و عاصف همدیگرو از تعجب نگاه کردیم. عاصف بهم گفت: _عاکف ، این که با تاکسی اومد فرودگاه !! گفتم: +عاصف به جان خودم شک ندارم که اینا یه عامل داشتن. عاصف باید پیداش کنیم. باید بفهمیم چه کسی این ماشین و گذاشته اونجا که حالا هم این داره استفاده میکنه. ما باگ داریم. یه باگ بزرگ. _شاید چون حرفه ای هست درب اتومبیل و خودش باز کرده. وقتی ملک جاسم از فرودگاه خارج شد نیم ساعت توی جاده برای خودش گشت... حدید با رعایت تمام جوانب مشغول رهگیری بود... بیسیم زد: _عاکف / حدید؟ +بگو حدید. _داریم بر میگردیم سمت فرودگاه. به عاصف گفتم: «سلام علیکم. نگفتم بر میگرده؟» عاصف گفت: _عاکف به صلاح نیست دیگه حدید و 750 بهش نزدیک بشن. از پیمان استفاده کنیم که الان داخل فرودگاهه. +بهش خبر بده. عاصف با یک خط امن تماس گرفت با پیمان که یکی از نیروهای پیاده بود... خوب توجیهش کرد. منم فوری بیسیم زدم به حدید گفتم: « حدید وارد سالن نشو.. بمون بیرون..» دلیلش این بود که در سالن فرودگاه، برای سوژه تور پهن کرده بودیم، وَ قشنگ توی مشتمون بود. معلوم نبود مقصد سوژه کجا هست. پیش بینی من این بود به احتمال قوی بلیط پرواز ملک جاسم داخل ماشینی بود که از قبل براش آماده کرده بودند و سوار شده بود. همش باخودم میگفتم اونی که براش این کارارو کرده، یا همون نفوذی هست، یا اینکه یک آدم غیر امنیتی هست که مرتبط با باگ «حفره امنیتی» این پرونده‌ میشه. توی دلم میگفتم اگر بگیرمش از وسط قیچیش میکنم. به عاصف گفتم: «فوراً زنگ بزن به بهزاد بگو بیاد بالا کارش دارم.» عاصف زنگ زد به بهزاد که طبقه پایین خونه امن 4412 بود... بهش گفت بیاد بالا. بهزاد خیلی زود خودش و رسوند اومد بالا... در زد.. عاصف سنسور و از روی میزم گرفت رفت زد در و باز کرد. وارد که شد بهش گفتم: +بهزادجان خسته نباشید..همین الآن با دوتا از بچه ها میرید اون آدمی که توی ناصر خسرو با ملک جاسم ارتباط داشته رو میگیرید کَت بسته و چشم بسته میاریدش 4412. میخوام خوب ازش پذیرایی کنیم. _بله حتما ! +برو خدا به همرات. یاعلی. بهزاد رفت. منم تماس گرفتم با پیمان بهش گفتم : +آقا پیمان. عاکف هستم. صدای من و داری؟ _بله آقا عاکف. + آمار این یارو  رو در بیار ببین کجا میخواد بره که ما زودتر کارامون و انجام بدیم. _چشم. دنبالشم.. حدود 50 متر باهاش فاصله دارم.. الان داخل سالن هستم. +حواست باشه لا به لای جمعیت گمش نکنی. 20 دقیقه ای گذشت پیمان خبر داد : «مقصد سوژه مشهد هست.» عاصف که کنارم بود، تا این جمله رو از روی بلندگوی موبایلم شنید، اومد سمتم گفت: _عاکف، این میخواد از مرز زمینی خارج بشه.. احتمالا مقصدش یا پاکستان هست یا افغانستان. خودتم میدونی فرودگاه مهر آباد پرواز خارجی نداره مگر سالی چندتا اونم خیلی خاص باشه... پس ملک جاسم وقتی میخواد بره مشهد برای زیارت نمیخواد بره ! +پس این یعنی؟؟ _همون که گفتم.. از مرز زمینی میره ! +موافقم.. چون آمارش رسیده که 10 ماه و نیم قبل بوده اون سمتی. _نیاز هست من برم؟ کمی تامل کردم گفتم: +نه..تو بمون کنار من.. ممکنه اینجا بهت نیاز بشه.. بعد کمی مکث کردم... مجددا ادامه دادم گفتم‌: +عاصف... یه خبری رسیده که یکی از بالا دستور داده.... حرفام و ادامه ندادم... عاصف گفت : _چیزی شده؟ چرا حرفت و ادامه نمیدی؟ +بگذریم... درهمين حین تلفن کاریم زنگ خورد... شماره حاج کاظم بود..جواب دادم: +سلام حاج آقا... _سلام... فوراً تنها بیا یه کوچه بالاتر از خونه امن. قطع کرد... خیلی تعجب کردم... به عاصف گفتم: «حواست به همه چیز باشه... میرم تا جایی زود برمیگردم.» رفتم یه موتور از داخل پارکینگ 4412 گرفتم فورا رفتم همون جایی که حاج کاظم گفت...وقتی رسیدم دیدم یه سمند شیشه دودی پارک هست.. زنگ زدم به خط حاجی.. گفتم: «به راننده بگو یه چراغ بده تا مطمئن بشم شما داخل خودرو هستید.» چراغ داد... رفتم سمت ماشین، در ماشین و باز کردم داخل و نگاه کردم.. دیدم حاج کاظم خودش پشت فرمون نشسته.. خواستم سوار بشم گفت: «نیا داخل... بدون اینکه جلب توجه کنی، فقط این جعبه شیرینی رو بگیر در و ببند برگرد خونه امن...وقتی رسیدی جعبه رو باز کن داخلش یه نوشته ای هست.»
خیمه‌گاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم #قسمت_صد_و_یازده گفتم: +خانوم 750، عاکف هستم. _ بفرمایید! +
جعبه رو گرفتم در و بستم برگشتم سمت خونه امن 4412..ریموت و زدم رفتم داخل حیاط.. جعبه رو باز کردم کاغذ و گرفتم بعد در جعبه رو بستم شیرینی رو بردم بالا دادم طبقه اول بچه ها نوش جان کنند. فورا رفتم طبقه سوم داخل اتاقم...کاغذ و باز کردم. متن روی کاغذ بسیار کوتاه بود. (سلام... کاملا فوق سری، مخصوص خودت... ملک جاسم هرجایی میره کنارش باشید. تاکید: از هوشت استفاده کن. اجازه ندارم بیش از حد توضیح بدم.) وسط عملیات ذهنم به هم ریخت. خدای من، این چه وضعیه.. با خودم گفتم: «مدیر کل بخش ضدجاسوسی میگه بزار ملک جاسم بره.» معاون‌ کل تشکیلات نامه فوق سری مخصوص خودم میزنه میگه «بزار بره، اما کنارش باشید.» وقتی میگه مخصوص خودت یعنی احدی نباید باخبر بشه. من باید دستور حاج کاظم و انجام می‌دادم. چون معاون کل تشکیلات بود و از مدیر کل بخش ضدجاسوسی بالاتر بود. فورا نامه رو سوزوندم ریختم داخل سرویس بهداشتی، سیفون و کشیدم... ساعت 4 و نیم صبح بود که خبررسید ملک جاسم با پرواز تهران _ مشهد پریده و روی آسمونه. ملک جاسم و سپردیمش دست یکی از بچه های اداره مشهد که از قبل هماهنگ بودیم. به اداره مشهد گفتیم که کسی حق نداره ملک جاسم و متوقفش کنه و بهش نزدیک بشه.. اصلا انگار کسی ندیده اون و. چون کوچیکترین موازی کاری در این پرونده برای ما گرون تموم میشد و عملیات با شکست مواجه میشد.. هنوز هیچ کسی نمیدونست در کمیته سه نفره بین « حاج کاظم و حاج هادی و بنده حقیر عاکف سلیمانی » چه تصمیمی گرفته شده. وَ حالا حتی خودمم نمیدونستم در خارج از این کمیته سه نفره مقامات بالا چه تصمیمی گرفتند.. نمیدونم چرا حاج کاظم این کارو کرد... چرا تنهام گذاشت.. اینم بگم که یک نفر به غیر از این کمیته سه نفره از ریز و درشت این تصمیمات باخبر بود. نفر چهارمی که میدونست، شاید خیال کنید عاصف بود، اما عاصف نبود بلکه رییس کل تشکیلات بود. عاصف هم از ماجرا خبر نداشت که قرار هست چه اتفاقی بیفته. همونطور که شما تا اینجا از سرنوشت من و این پرونده خبر ندارید !!! همونطور که خودمم یه جاهایی... بگذریم... ساعت حدود 5 و نیم صبح شده بود.. بچه ها از طبقه اول زنگ زدن که رابطِ ملک جاسم و دستگیر کردن بعد هم منتقلش کردن 4412 ، وَ الآن در طبقه دوم در یکی از اتاق های امنیتی خونه بازداشت هست. طبقه دوم و گذاشته بودیم برای نگهداری متهم و اتاق بازجویی.. من و عاصف نمازمون و خوندیم.. چند خط قرآن خوندم..بعدش از روی سجادم بلند شدم... با لهجه  شیرین مشهدی که زیاد هم بلد نبودم ولی دوسش داشتم، به عاصف گفتم: « مُو میرُم بازجویی. حِواست به کارا باشه. خِبَری هم از مِشَد دِریافت کِردی بهم بیسیم بزن. خو داداش؟ » دیدم عاصف میخنده. گفت: «باشه داداش.» رفتم پایین و از پشت شیشه ای که فقط من میدیدمش متهم رو، وَ اون نمیتونست بیرون اتاق رو که من ایستاده بودم ببینه، نگاهش کردم. بهزاد پشت در ایستاده بود. بهش گفتم: +مقاومت کرد موقع اومدن؟ _آره. داشته درو می بسته که نتونیم کاری کنیم، یا اینکه شاید هم خیال کرد میتونه فرار کنه... اما گرفتیمش. +چیزی میزنه انگار. درسته؟ _ظاهرا.. ولی فکر کنم جنسش خیلی خوبه که سرحال نگه میداره این و !! +مشخصاتش کجاست؟ _لای پرونده... +بده ببینم داخل اون پرونده چه خبره ! پرونده رو داد بهم... همینطور که داشتم ورق میزدم اسناد رو مطالعه میکردم، بهزاد گفت: _همونی هست که مشخصاتش رو داخل جلسه داده بودم بهتون.. گفتم: +در اتاق و بازش کن برم داخل. همین الآن برو روی خط خانوم ایزدی بهش بگو بیاد اینجا تا دوتاییتون بشینید پشت همین سیستم کنترل. _چشم.. فقط بمونید برم داخل چشم بند متهم و بزنم بعدش برید.. +نیازی نیست بهزاد جان.. این در حدی نیست که چشم بند بهش بزنی.. بزار قیافه من و ببینه. برو کاری که گفتم و انجام بده ! بهزاد هماهنگ کرد خانوم ایزدی اومد پایین نشست پشت سیستم ضبط بازجویی و کنترل از دوربین حرارتی و... بهزاد دکمه در اتاق بازجویی رو زد... در که باز شد وارد اتاق بازجویی شدم. ✅ هرگونه کپی و استفاده فقط با ذکر منبع و لینک و نام صاحب اثر مجاز است ✅ http://eitaa.com/kheymegahevelayat
■ روزمان را با آغاز کنیم... ● # علاج مستکبران و زور گویان عالم جز با ایستادگی و جز با کوبیدن شمشیر برّان؛ مشت قوی و منطق حق و عزم ثاقب نیست. سوره احقاف : آيه 35 ● فاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُواْ الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُم ● «پس [ اى پیامبر! ] صبر كن همان گونه كه پیامبران اولوا العزم صبر كردند و براى [ عذاب ] آنان شتاب نكن. ■ امام خامنه ای در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۸۳/۰۵/۱۷ ● علاج اینها( مستکبران و زورگویان عالم ) جز با ایستادگی و جز با کوبیدن شمشیر برّان منطق حق و عزم ثاقب نیست و علاج کار اینها فقط با اراده ی قوی، منطق قوی و مشت قوی است... ● اینها امروز در دنیا در مقابل این مسائل درمانده اند... آن چیزی که در عراق این لقمه ی چرب و نرم را برای آنها گلوگیر کرده و دارد خفه شان می کند، همین ایمان و اراده ی یک مشت مردم بی پناه و مستضعف است. عراقیها نه پول دارند، نه سلاح، و نه پشتیبان بین المللی؛ اما با عزم، با ایمان و با ایستادگی نگذاشتند که آنها به خیال خوش خودشان و خواب خوشی که دیده بودند، این لقمه ی چرب و نرم را فرو بدهند. من مکرر گفته ام، باز هم می گویم آمریکاییها در بن بستند... اگر جلو بروند، ضربه می خورند؛ اگر عقب هم بیایند، ضربه می خورند؛ هر چه ادامه بدهند، برایشان مایه ی ضربه است... ✅ @kheymegahevelayat
■ نیروهای عراقی هفت اقامتگاه داعش، که از آن برای مخفی کردن عناصر خود و یا آماده سازی آنها برای عملیات‌های تروریستی استفاده می‌کردند را در منطقه «مطیبیجه» در استان صلاح الدین، منهدم کردند. 👤 ادمین: فاتح اسرائیل ✅ @kheymegahevelayat
■ هفده شهریور، از ایام الله است... ●یادتان نرود که ما یک ۱۷ شهریور داشتیم. ۱۷شهریور از «ایّام الله» است. و باید یادمان نرود این را. آن قدر شهید دادیم و آن قدر خون دادیم ما آن روز و در مقابل اجانب و در مقابل وابستگان به اجانب. قیام کردند ملت ما و خونشان ریخته شد، لکن پیروز شدیم... امام خمینی(ره) | ۱۷ شهریور ۵۸ ● به مناسبت جنایت رژیم پهلوی در به خاک و خون کشیدن مردم در روز ۱۷ شهریور ۵۷ 👤 ادمین: فاتح اسرائیل ✅ @kheymegahevelayat
■ تل‌آویو، رهبران جهاد اسلامی فلسطین را به ترور تهدید کرد. ● «اسرائیل کاتص»: وزیر خارجه رژیم صهیونیستی درباره «نقش‌آفرینی محور ایران» در نوار غزه هشدار داد و رهبران جهاد اسلامی فلسطین را به ترور تهدید کرد. 👤 ادمین: فاتح اسرائیل ✅ @kheymegahevelayat
‏ضابط پرونده هفت‌تپه وزارت اطلاعاته وزارت اطلاعات دست دولته اصلاح طلبا به رئیسی ایراد وارد میکنن چون هزینه این پرونده میخوان بندازن گردن ق.ق! قاضی طبق اسنادی که ضابط پرونده نشون میده حکم میکنه نه نظر شخصی خودش! اینجا چی ثابت میشه؟ اصلاح طلبا هیچوقت درد کارگر نداشتن، هدف زدن قوه‌ست. ادمین: حاج عماد ✅ @kheymegahevelayat
■ دستگیری دو فعال اصلی شرکت هرمی "یونیک فاینانس" در اصفهان رئیس کل دادگستری استان اصفهان: ● این متهمان که قصد خروج از کشور را داشتند و به تهران عزیمت نموده بودند در فرودگاه امام(ره) و در لحظه سوار شدن به هواپیما شناسایی، بازداشت و روانه زندان شدند. ● تحقیقات اولیه حاکی از آن است که متهمان با ادعای سرمایه گذاری در بازارهای بین المللی و خرید و فروش سهام شرکت‌های بزرگی از قبیل اپل و مایکروسافت و... در فضای مجازی اقدام به عضوگیری از افراد می‌کردند. ● جامعه هدف آنها بیشتر جامعه پزشکان و مهندسان و افراد تازه بازنشسته بوده و با این شگرد که حداقل مبلغ سرمایه‌گذاری در شرکت یاد شده ١٠٠٠ دلار بوده و شرط پرداخت سود هم عضوگیری حداقل سه نفر به عنوان زیر مجموعه می باشد، فعالیت می کردند. 👤 ادمین: فاتح اسرائیل ✅ @kheymegahevelayat
⚠️ هوشیار باشیم ... ■ همه شما مردم باید از اجزای سازمان اطلاعات باشید.../ امام خمینی (ره) ● آیا می دانید که ارسال اخبار امنیتی به موقع به ستاد خبری وزارت اطلاعات کشور(با شماره 113) ثمرات ارزشمندی را برای امنیت ملی به همراه دارد؟ ● خدا را شکر می کنیم که شاهد امنیت پایدار در ایران بزرگ اسلامی هستیم و فرزندان ملت و انقلاب در نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی از امنیت ملی حفاظت می کنند. ● با این حال امنیت پایدار با مشارکت ملت بدست می آید و همیشه باید هوشیار باشیم. از اعضای محترم کانال و از ملت بزرگ ایران اسلامی که در مراسم و تجمعات تاسوعا و عاشورای حسینی شرکت می کنند درخواست داریم که هوشیار باشند و در هر نقطه‌ای از کشور عزیزمان که احتمال حضور افراد مشکوک و ضد امنیت عمومی جامعه و یا تروریست‌ها را می دهند، گزارش آن را سریعا به ستاد خبری وزارت اطلاعات به عنوان مرکز فوریت های امنیتی و اطلاعاتی کشور و یا به ستادهای اطلاعاتی نهادهای نظامی و انتظامی و یا به نزدیکترین مامورین امنیتی انتظامی حاضر در محل، ارائه دهند. ● همه ایرانی ها با رعایت قانون و هوشیاری و همکاری با نیروهای امنیتی و انتظامی حافظ امنیت ملی باشیم... ■شماره تلفن ستاد خبری اطلاعات: 1⃣ وزارت اطلاعات (اداره کل اطلاعات کشور) ☎️ 113 2⃣ اطلاعات سپاه پاسداران ☎️ 114 3⃣ نیروی انتظامی (پلیس) ☎️ 110 🇮🇷 لطفا جهت حفظ امنیت تمامی هموطنان، این پیام را دهید... 💻 خیمه گاه ولایت «کانال رسمی » ◀️ با کانال تخصصی از اوضاع سیاسی و امنیتی ایران و جهان باخبر شوید👇👇 ✅ http://eitaa.com/kheymegahevelayat
💠 منتخبی از تصاویر مراسم شب تاسوعای حسینی در حسینیه امام خمینی ۹۸/۶/۱۷ 👤 ادمین: فاتح اسرائیل ✅ @kheymegahevelayat
■ علی اکبرهای دفاع از حرم... 🕊 شادی ارواح طیبه شهدای مدافع حرم صلوات... 👤 ادمین: فاتح اسرائیل ✅ @kheymegahevelayat
■ روزمان را با آغاز کنیم... ● یک انسان انقلابی باید توجه داشته باشد که روابط صميمى با دشمنِ توطعه ‏گر، نشانه ‏ى است... سوره آل‏ عمران (3) : آيه 118 ● يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (118) ● اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! از غير خودتان همراز نگيريد. آنان در تباهى شما كوتاهى نمى ‏كنند، آنها رنج بردن شما را دوست دارند. همانا كينه و دشمنى از (گفتار) دهانشان پيداست و آنچه دلهايشان در بردارد، بزرگتر است. به تحقيق، ما آيات (روشنگر و افشاگر توطعه ‏هاى دشمن) را براى شما بيان كرديم، اگر تعقّل كنيد. ■پیامها : 1- مومنین؛ بيگانگان را مَحرم اسرار خويش قرار نمی دهد. «لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ» 2- حفظ اسرار برای یک مومن؛ يك وظيفه‏ ى قطعى است. «لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ» 3- دشمنان با روشهاى گوناگون با ما برخورد مى‏ كنند: الف- فساد. «لا يَأْلُونَكُمْ خَبالًا» ب- فشار. «وَدُّوا ما عَنِتُّمْ» ج- نفاق. «ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ» 4- از كوزه همان برون تراود كه در اوست. از دشمن انتظارى جز بغض و كينه نيست. «قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ» 5- دشمنان خود را از تبليغات آنان بشناسيد. «قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ» 6- یک انسان انقلابی باید توجه داشته باشد که روابط صميمى با دشمنِ توطعه‏ گر، نشانه‏ ى بى ‏عقلى است. «ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ» ، «إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» ✅ @kheymegahevelayat