(وقایع روز دوازدهم محرم سال ۶۱ق؛ ورود اهل بیت(علیهم السلام) به کوفه)
چون به ابن زیاد خبر رسید که اهل بیت(علیهم السلام) به کوفه نزدیک شده اند امر کرد سرهاى شهداء را که عمر بن سعد از پیش فرستاده بود خارج کرده و نزد اهل بیت(علیهم السلام) ببرند و در کوچه و بازار بگردانند تا سلطنت یزید بر مردم معلوم شود.
مردم کوفه چون از ورود اهل بیت(علیهم السلام) خبردار شدند از کوفه بیرون آمدند و اهل بیت(علیهم السلام) را سوار بر شتران وارد کوفه نمودند در حالى که زنان کوفه براى تماشا بالاى بامها رفته بودند. زنى از بام صدا زد: من اىّ الاسارى انتنّ. شما از کدام مملکت و قبیله هستید؟ گفتند: نحن اسارى آل محمد(صلى الله علیه وآله). چون آن زن این را شنید هر چه چادر و مقنعه داشت درآورد و بر ایشان پخش نمود. مخدّرات گرفتند و خود را با آنها پوشانیدند.
سهل گوید: چون وارد کوفه شدم، دیدم بوق مى زدند و پرچمها را افراشته بودند که ناگاه لشکر وارد شد، و سرهاى شهداء را که بر فراز نیزه نصب کرده بودند، آوردند. صداى ضجه و ناله برخاست و سرهاى شهدا را كه بر فراز نيزه نصب كرده بودند آوردند در پيش سرها، سر مبارك امام حسين(ع) مثل ماه مى درخشيد.
سر امام(ع) در نوک نیزه آیه مبارکه را تلاوت مى نمود: اَمْ حَسِبْتَ أَنّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الْرَقیمِ کانُوا مِنْ ایاتِنا عَجَباً، سهل گوید: گریه کنان گفتم: یا ابن رسول اللّه رأسک اعجب، یعنى تکلّم رأس شریف تو از قصه اصحاب کهف و رقیم عجیب تر است. سپس حضرت زینب(علیها السلام) مردم را امر به سکوت نمود و شروع به خواندن خطبه اى نمود.(1)
1- حوادث الایام، صفحه 42.
آبروے حسین به ڪهڪشان می ارزد
یڪ موے حسین بر دوجهان می ارزد
گفتم ڪہ بگو بهشٺ را قیمٺ چیسٺ
گفتا ڪہ حسین بیش ازآن می ارزد
لبیڪ یا حسین مظلوم 🏴
#السلام_علیڪ_یا_اباعبدالله_ع ✋
#آجرڪ_الله_یا_صاحب_الزمان_عج🏴
#رسانه_فرهنگی_مذهبی_خیمه_حیدر