این روزها زیاد به چیزهایی که قرار بود اونهارو فراموش کنم فکر میکنم، مثلِ دستهات، گریهکردن تویِ آغوشت، چشات، حضورت، آهنگخوندنِ کنارت، وسط خیابون بوسیدنت، قابِ تیری که تورو کم داشت، لبخندت و ذوقِ تو چشمـام وقتی میدیدمت.
" این روزها زیاد بهت فکر میکنم "
"فیلم بیبدن "
ترکیبی از امید و ناامیدیِ، صبر و بیقراریه، چشم انتظاری و رها کردنه، غم و سکوته، حسرت، حسرت، حسرت و تنها چیزی که نداره خوشحالیـه، اگه اهنگ بیبدن چاووشی هم شنیده باشی تا انتهایِ فیلم با هر بمیرم برایت مادری که النازشاکردوست میگه یکبار " ببین احوالمو مادر که مثل موهات پریشونه" تو ذهنت پلی میشه و اشکت روی گونههات روونه میشه.
الان باید توی امنترین نقطهیِ جهان میبودم!
توی صحنِ گوهرشاد روبهروی گنبد طلاییـت تکیه به دیوار، یا توی صحن غدیر تو صفِ چایِ شفابخشت، یا توی صحنِ قدس یه گوشهیِ تاریک و با " میشه شاهی کنی، منو راهی کنی، چی میشه به منم یه نگاهی کنی؟ " اشک میریختم.
خیآلِخوش .
آقایِچاووشیِعزیز ؛ کوتاه بیا و کنسرت بزار . ببین پیر شدیآ، پیر شدیم .
حسین صفا : زیبا بودن تنها به تو میآید، وقتی
برای گلهای زندانی و خاورمیانه دعا میکنی ؛
- تولدت مبارکِ ما آقایچاووشی🤍(:
گردانِ قدس قباطیه اعلام میکند :
" لقد استشهدَ اسماعیل هنیه في ایران "
و من از وجودِ واژهیِ " ایران " در این جمله خجالت میکشم..
در عجبم که می گویند «از دل برود هر آنکه از دیده برفت» يک سال از «از دیده رفتنت» گذشت اما همچنان «هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز به هیچ بند و فسونی نمیکند رهایت» .
هیچی عزیزم، مشغول دوختـنِ زخمهایِ تنم، تیکهای امید به قلبم، به همراهِ گلدوزیِ لبخند به لبـم و مراقبِ محکمکاریـم هستم که مبادا دوختههایم شکافته شود و از آنها خآطرات و دلتنگی بیرون بزند، از تو چخبر؟