هدایت شده از اشعار ناب آیینی
ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺑﯽ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﻭ ﮔﺮ ﺟﺎﻥ ﻭ ﺳﺮﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺑﯽ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺍﺯ ﻋﻄﺶ ﺟﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﻟﺐ ﺁﯾﺪ
ﺷﺮﺍﺏ ﮐﻮﺛﺮﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺑﯽ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﺍﮔﺮ ﺁﺏ ﺑﻘﺎ ﺭﯾﺰﻧﺪ ﺑﯽ ﺣﯿﺪﺭ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﺷﻢ
ﻭ ﮔﺮ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺑﯽ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﺍﮔﺮ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﻡ ﺑﯽ ﻣﻬﺮ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﺎﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ
ﺧﻠﻮﺹ ﺑﻮﺫﺭﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺑﯽ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﺍﮔﺮ ﭼﻮﻥ ﻧﺨﻞ ﺧﺸﮑﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺿﻪ ﯼ ﺭﺿﻮﺍﻥ
ﻫﻤﻪ ﺑﺮﮒ ﻭ ﺑﺮﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺑﯽ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺭﻭﺿﻪ ﯼ ﺭﺿﻮﺍﻥ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺣﻮﺭﯼ ﻭ ﻏﻠﻤﺎﻥ
ﺩﻣﺎﺩﻡ ﺳﺎﻏﺮﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺑﯽ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﻓﯿﺾ ﻣﻨﯽ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺫﯾﺤﺠّﻪ
ﻭﻗﻮﻑ ﻣﺸﻌﺮﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺑﯽ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺟﺒﺮﯾﻞ ﺍﻣﯿﻦ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﯼ ﺟﻨّﺖ
ﺑﻪ ﺻﺒﺢ ﻣﺤﺸﺮﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺑﯽ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﻞّ ﺳﺎﺩﺍﺕ ﻣﻠﮏ ﺑﺮ ﻗﻠّﻪ ﯼ ﮔﺮﺩﻭﻥ
ﻣﻘﺎﻡ ﺑﺮﺗﺮﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺑﯽ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﺍﮔﺮ ﺑﺮ ﻣﺴﻨﺪ ﺷﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺑﺎﻡ ﻋﺮﺵ ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ
ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺑﯽ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺜﺮﺕ ﺍﺷﮓ ﺳﺤﺮ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ ﺷﺐ ﻫﺎ
ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎ ﮔﻮﻫﺮﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺑﯽ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﺍﮔﺮ ﺩﺍﺋﻢ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﯼ ﻣﺴﯿﺤﺎﯾﯽ
ﺭﻭﺍﻥ ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺑﯽ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺟﺎﻡ ﺧﻀﺮ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﻪ ﯼ ﺁﺏ ﺑﻘﺎ، ﻫﺮ ﺩﻡ
ﺣﯿﺎﺕ ﺩﯾﮕﺮﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺑﯽ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﮐﯽ ﺍﻡ ﻣﻦ «ﻣﯿﺜﻤﻢ» ﻋﻤﺮﯼ ﮔﺪﺍﯼ ﮐﻮﯼ ﺯﻫﺮﺍﯾﻢ
ﻭ ﮔﺮ ﺻﺪ ﺍﻓﺴﺮﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺑﯽ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯽ خواهم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
فاطمه کیست؟ آن که از مدحش
ناتوانند عالم و آدم
مانده ناکام این زبان در کام
شرمسار و سیاهنامه قلم
کفو حیدر شدی وگرنه نبود
احدی کفو او در این دنیا
آمدی تا فقط خدا باشد
مالک «لم یکن له کفوا»
در تمام صفات حُسن و کمال
آینهدار مرتضی زهراست
بنگر اینک که خطبهی فدکش
کُفو نهجالبلاغهی مولاست
خطبهای سطرسطر آن توحید
خطبهای تالی کلامالله
اولین سطر خطبهاش آه است
آخرین سطر آن هم آه است، آه
از سخایش سخن چه گویم من؟
در نیابد سخن سخایش را
من نگویم که خود بپرسید از
سورۀ «هلأتی» عطایش را
خانهی سادگیست خانهی او
خشتهای گِلین و نان جوین
سفرهدار خلایق است اما
نیست در خانه سفرهاش رنگین
چون پدر رفت و منقطع شد وحی
همدمش ساخت حق، ملائک را
همچو مریم شنید در محراب
نغمۀ «اُقْنُتِي لِرَبِّک» را
در عبادت سرآمد اُمّت
شرح عشقش فراتر از عقل است
شمهای گر ز وصف آن خواهی
«قَدَمَاها تَوَرَّمَت» نقل است
در قدمهایش آن کبودی بود
تا نشان از عبادتش باشد
بازویش هم کبود بود ای وای
که نشانی ز غربتش باشد
* *
حرفهای نگفتهای داری
دردهای نهفتهای داری
زیر بارانِ گریهام امشب
زخمهای شکفتهای داری
باورم نیست در برابر من
این گُلِ مانده در کفن، زهراست
باورم نیست پیش چشمانم
جسم بیجانِ جانِ من زهراست
هست صبر جمیل حیدر هم
در فراق جمال زهرا کم
آید از مرتضی که صبر خداست
نالۀ «قَلَّ صَبری» از این غم
لیلةُالدفنِ «لیلةُالقدر» است
شب معراج لیلةُالإسرا
گشته خاموش «کوکب درّی»
خفته در خاک، زُهرهی زهرا
صاحب «ما سئلتُکُم من أجر»!
خوب اجر تو را ادا کردند
خودت از دخترت بپرس و ببین
اُمتت بعد تو چهها کردند
صبر کردم اگرچه بود شگفت
از دل داغدار، این همه صبر
صبر کردم اگر چه بود شگفت
از من و ذوالفقار این همه صبر
✍ #محمدمهدی_سیار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_مناجات
#شعر_پایداری؛ #مقاومت_اسلامی
#استکبار_ستیزی؛ #غزل_مثنوی
بگذر ز خود که طی کنی آن راه دور را
مؤمن به غیب شو که بیابی حضور را
تکلیف چیست؟ منتظرانِ ظهور یار!
آمادهایم ما همه آیا ظهور را؟!
آن شیعه صادق است که در محضر امام
فرمان اگر دهد بپذیرد تنور را!
موسیصفت بخوانی از اولاد فاطمه،
روشن کنند در دلِ تو شمع طور را
یا فاطمه! جوانه زده اشکهای تو
در کوچهباغ آینه گلهای نور را
بانو از آنچه میشود و آنچه شد بگو
از راز سربهمُهر کرامات خود بگو
بانو! بخوان ز لطف زمین و زمان به تو
از لحظۀ توسل رزمندگان به تو
آنان که قلبشان ز تو رخصت گرفته بود
سربندشان به نام تو زینت گرفته بود
ای مادر سپاه دلیران سخن بگو
ای خالق حماسۀ لبنان سخن بگو
از لطف خود بگو به سپاه مقاومت
ای تا همیشه پشت و پناه مقاومت...
ما سالهاست مفتخر از یاریِ توأیم
شاگردهای مکتب بیداری توأیم
مثل هوای تازه طراوت از آنِ ماست
فردای پُر اُمید و صلابت از آنِ ماست
رنج زمان و سختی دوران جدید نیست
در نسل شیعیانِ علی نا امید نیست
هر گونه ضعف و رخوت و سستی ز دشمن است
همراه ما امید به فردای روشن است
دنیا اگر پر از غم و رنج و بلا شود
مؤمن امیدوار به فضل خدا شود
ما مؤمنان، کتاب خدا را که خواندهایم
آیات سورۀ شعرا را که خواندهایم
وقتی رسید امّت موسی کنارِ آب
وز پشت سر جماعت فرعون با شتاب
مأیوس و ناامید و پر از غُصه و تَعَب
هر یک به اعتراض به موسی گشوده لب:
کای از بَرِ خدا شده ما را تو رهنمون
فرعون یافت سیطره، اِنّا لَمُدرَکون
موسی ولی به فضلِ و به رحمت امید داشت
در عین ناامیدی امّت، امید داشت
ناگاه حق به یاریِ یارانِ خود شتافت
دریا برای امّت موسی ز هم شکافت
آری! ز مکر و خُدعهی اهل جهان چه باک؟!
موسی امام ماست، ز فرعونیان چه باک؟!
خوشبین به راهِ روشن و فردای خود شویم
در این مسیر، پیرو موسای خود شویم
از راه کی رویم به ترفند دشمنان؟!
خوشبین به راه خویش! نه لبخند دشمنان
ماییم امتّی که امامت، حیات ماست
این جلوهی عظیمِ کرامت، حیات ماست
زهرا رسانده است به ما این پیام را
باید گرفت دامنِ پاک امام را
اوصاف او فقط نه به قرآن بیان شدهست
عالم گواه عصمتِ این خاندان شدهست...
گفتی به ما: امام همانند کعبه است
در مجد و احترام همانند کعبه است
باید همیشه خلق کند گرد او طواف
زین اتحاد دور شود هر چه اختلاف
وقتی حقایق ازلی بود در خطر
دین خدا و جان ولی بود در خطر
وقتی که عدهای همه پیمان شکستهاند
یا آنکه در ادامهی این راه خستهاند
تکلیف مؤمن است که خیزد پی جهاد
باید که در مقابل تحریف ایستاد
دست و دل و زبان تو از حق دفاع کرد
الحق از آن حقیقت مطلق دفاع کرد
هم خطبهی تو باعث افشاگری شدهست
هم ندبهی تو مَطلع احیاگری شدهست
مادر دعا کن از تو مبادا جدا شویم
چون تو همیشه سالک راه خدا شویم
جان را فدای راه پیمبر کنیم و بس
چون تو همیشه یاری رهبر کنیم و بس
عهدی که کردهایم به همت وفا کنیم
در قدس ما نماز جماعت بهپا کنیم
✍حجتالاسلام #جواد_محمدزمانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7