*شبکهی متّحد نفوذ؛ از نیک یوسفی تا پرستو احمدی*
۱- اوّلین تصویر پیوستشده -که کنارش مطلب دیروز #اشکان_خطیبی دقیقاً با همان عکس اوّل از احمدی قرار دارد- متعلّق است به توییت چهارده ماه قبل #نیک_یوسفی (کارگردان «گل یا پوچ» و عزیزکردهی علی اسدزاده، تهیهکنندهی شبکهی نمایش خانگی و شوهر تینا پاکروان) دربارهی #پرستو_احمدی؛
گویا احمدی از اغتشاشات ۱۴۰۱، تحت تعقیب بوده.
علی رغم آنکه طبیعتاً راقم این سطور، تمامقد با این اقدام و نوع نگاه پرستو احمدی و حامیانش به زن، زندگی و آزادی اساساً مخالف است ولی آیا میتوان وقاحت متهوّرانهی این براندازان فرهنگی-هنری و ایستادگیشان در مسیر باطل را نادیده گرفت؟
آیا همفکران ما و متّصلان به جبههی انقلاب، در راه حقّشان، اکثراً دارند شجاعانه و متّحدانه مقاومت میکنند و مانند براندازان فرهنگی، هزینه میدهند یا وسطبازی و عافیتطلبی پیشه کردهاند؟
۲- مثلاً ساده نباید گرفت این اتّفاق را؛
تدوینگر و بلاگری مانند نیک یوسفی، با مواضع عیانش علیه ایران از ۱۴۰۱ تاکنون در توییتر و اینستاگرام -که حتّی به همکاران غیر سیاسیاش در ایّام اغتشاشات ۱۴۰۱ رحم نمیکرد به جرم آنکه داشتند با فلان بخش نظام، ولو با واسطه، کار میکردند- وقتی با نهایت وقاحت اقدام میکند جهت برنامهسازی در سرمایهدارترین سکّوی رسمی شبکهی نمایش خانگی، فیلیمو!
کم نیستند یوسفیهایی که یک پا در جریان ضدّ انقلاب شبهبرانداز دارند و همزمان، یک پا در فضاها و بسترهای پرسود مجوّزدار کشور.
۳- امثال «محسن برهانی»، «مهدی یرّاحی» و «نیک یوسفی» ساکن ایران، امثال «مژگان شجریان» در رفت و آمد، پروژهبگیران رمرارزی اصلاحطلب در اروپا و «اشکان خطیبی» ساکن ایتالیا، گرچه از جهات مختلفی متفاوتند امّا عملاً، حسب مواضع و کنشگریهایشان در بزنگاههای متنوّع مهم، همگی مسیری را میپیمایند که اوّلین نتیجهاش، متزلزل کردن پایههای اندیشهای و قانونی جمهوری اسلامی ایران و تضعیف حاکمیّت است؛
بعضی از آن افراد، براندازی نرم را میپسندند و برخی براندازی سخت، حتّی از طریق حملهی نظامی به ایران را!
گرچه باورش سخت است لیکن هنوز کم نیستند تصمیمسازان و تصمیمگیرانی، بهویژه از اصلاحطلبان، که باور ندارند یا به نفعشان است باور نداشته باشند، رویکرد «فتح سنگر به سنگر تا براندازی» از اهداف خودخواسته یا ناخواسته و عریان یا مستتر اینچنین کنشگرانی به شمار میرود.
۴- هشدارهایی که مقامات ما به سوریه دربارهی براندازی سخت خزنده دادند و مورد اعتنا قرار نگرفت، متأسّفانه متناظرش حول براندازی نرم رخنهگر در ایران، تا حدودی و از زوایایی، صادق است؛
سفارتخانهها، شبانهروز فعّالند جهت سرمایهگذاری در سینما و شبکهی نمایش خانگی ایران و دوتابعیّتیها، در حال تسخیر مشاغل حسّاسند برای مهرهچینی در سطوح و عرصههای حسّاس، مخصوصاً در سپهر فرهنگ و هنر.
اضلاع سیاسی، اقتصادی، امنیّتی و فرهنگی در حال تقویّت یکدیگرند و تذکّرات دلسوزان فرهنگ و هنر، با برچسبهایی نظیر «تندروی و توهّم توطئه» دفع میشوند؛
البتّه مشکوک بودن بعضی اتّفاقات در عرصهی حکمرانی غیر همافزا و کاهندهی فرهنگی کشور، همچنین سوگیریهای ضدّ ایرانی و علیه منافع ملّی، آنقدر تکثیر و تغلیظ شده که بعضی مردم و غیر خواص هم، دریافتهاند که نه تنها نیمکاسهای زیر کاسهای است بلکه انگار، کاسهای بزرگ، زیر نیم کاسهای کوچک است و عدّهای مأموریّتشان را در دیده نشدن این واقعیّت تلخ و علاج نشدن آن میدانند!
#حکمرانی_یکپارچه_فرهنگی #شبکه_نفوذ #براندازی_فرهنگی