فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سلام آقای مظلوم و مقتدرم !
سلام ای معنا و مفهوم #امید !
سلام ای تکرار خمینی !
⚪️تصور نمی کردم بعد از امام غم فقدان آن مرادمان التیام یابد، اما فردای همان روزٍ غروب پیر و مرشدٍمان، چون خورشیدی پرفروغ طلوع کردی و جای خالی #خمینی را در دل های مجروح مان مرحم شدی !
🌹شنیده بودیم علی علیه السلام در عین اقتدار مظلوم واقع شد، اما باور نمی کردیم چرا که ظاهرا اقتدار با مظلومیت قابل جمع نیست، ولی تو بعد از ۱۴۰۰ سال با اقتدا به مولای خود این دو ویژگی ظاهرا متضاد را در خود تجمیع و برای ما معنا کردی!
🌷آقای من
🌷مولای من!
🌷مقتدای من !
🌹تو همه تاریخ را برای ما تکرار کردی!
تو در این سال ها چون شمع سوختی و امید را برای ما عملا تفسیر نمودی نه لسانا.
⚪️ بگذار #سلیمان_خزایی_ها قدر تو را ندانند و رفوزه شوند تاریخ پر از این رفوزه هاست!
🌹خودم، خانواده و فرزندانم و همه وجود ناچیزم فدای وجود با برکتت که همواره دلیل راه و مایه امید بوده و هستی!
دانشجوی مشروطی دانشگاه شهادت
✍️ بهزادزارع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹امام خامنه ای حفظه الله:
🌷جهاد تبیین یک فریضه است🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 #ببینید
🌷🌷امامین انقلاب
📌دروغ را #افشا کنید
◀️➕نگذارید #جنگ_روانی دشمن در کشور تاثیر بگذارد
#جهاد_تبیین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 پاسخ شهید مطهری رضوان الله علیه
📌به افرادیکه میگویند اعدام نکنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ این عمل کرد مذهبی هاست که همه رو بیاعتقاد کرده!
از دین زده کرده!
⁉️اگه مذهبی ها اینن، من میخوام بیدین باشم
🎙🌹توضیحات جالب استاد شجاعی دامت افاضاته
📌بهانه_های_نفسانی
‼️نماز خواندن معذور
🥀س ۶۴۴۱: اگر کسی می تواند #نماز را ایستاده بخواند، ولی هنگام برخاستن فشار زيادي به #زانوهايش وارد مي شود، آیا می تواند نمازش را روی #صندلی بخواند؟
✅ج: اگر با تکیه بر چیزی یا کمک گرفتن هنگام برخاستن، ترس ضرر رفع می شود باید بایستند، در غیر این صورت نماز را ایستاده شروع کند و در بین نماز هر گاه برخاستن برای ایشان ضرر یا خوف ضرر داشت، ادامه نماز را #نشسته_بخواند.
#احکام_نماز #نماز_روی_صندلی #نماز_افراد_معذور
⁉️ خمس درآمد کودک
🥀 س ۶۴۴۰: پدری به فرزندش پول بخشیده و از طرف کودک در حساب بانکی گذاشته است، آیا خمس سودی که به این پول تعلق می گیرد، باید پرداخت شود؟ در صورت وجوب، پدر باید خمس آن را پرداخت کند؟
✅ج: پدر تکلیف ندارد، بنابر احتیاط واجب کودک باید پس از بلوغ، خمس سودی را که قبل از بلوغ به دست آورده و تا زمان بلوغ بر مِلکش باقی مانده است، بپردازد.
‼️خواندن سهوی تشهد در رکعت اول
🥀 س ۶۴۳۸: اگرسهواً مقداری از تشهد را در رکعت اول بخوانیم، سجده سهو واجب میشود؟
✅ج: واجب نیست، اما مستحب است برای هر کار یا ذکر اضافۀ سهوی در نماز، سجده سهو انجام شود.
📗منبع: leader.ir
#تشهد #سهوی
🆔 @resale_ahkam
‼️ ازدواج در عده
🔷س ۶۳۱۰: خانمی پس از ازدواج به دلیل اختلاف با همسر خود، بیش از یک سال است که دور از وی زندگی میکند و به زودی از همسر خود طلاق می گیرد، آیا در شرایط فعلی یا بلافاصله بعد از طلاق، می تواند با مرد دیگری عقد موقت یا دائم بخواند؟
✅ ج: تا زمانی که صیغه طلاق با رعایت شرایط آن خوانده نشده و خانم، عدّه طلاق را سپری نکرده است، عقد ازدواج با شخص دیگر باطل است و زمان عدّه از وقتی محاسبه می شود که صیغه طلاق جاری شود، هرچند زن و مرد یک سال از هم دور باشند.
🆔 @resale_ahkam
📌#صفات_شیطانی
🌹عن الإمام الهادی علیهالسلام:
⚪️《 قالَ إبلیسُ ـ لِنوحٍ(ع) ـ: إذا وَجَدنَا ابنَ آدَمَ شَحیحا، أو حَریصا، أو حَسودا، أو جَبّارا، أو عَجولاً تَلَقَّفناهُ تَلَقُّفَ الکرَةِ، فَإِنِ اجتَمَعَت لَنا هذِهِ الأَخلاقُ، سَمَّیناهُ شَیطانا مَریدا》
📌ابلیس، به نوح(علیه السلام) گفت: ما هر گاه فرزند آدم را تنگ نظر یا آزمند یا حسود یا متکبّر و یا شتاب کار بیابیم، او را چون گوی می رُباییم، و اگر همه این خصلت ها در وجود او برای ما گِرد آید، او را شیطانِ گردن کش می نامیم.
📗کتاب «سکوت شکسته»
🌹براساس خاطرات حاج محمود پاک نژاد فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب(علیه السلام) در دفاع مقدس
📝به قلم: سیدهادی سعادتمند 22 🔽
🌷🌷 ادامه قسمت بیست و دوم
⚪️این جا کاملا متفاوت بود با پادگانهای نظامی که تا آن زمان دیده بودم؛ بیشتر شبیه یک پایگاه نظامی بود؛ از پوشش گرفته تا فیزیک آدمهایی که آنجا بودند.
🌹طی فاصله یکی ـ دو ساعت، نیروهای یگانهای دیگر به ما اضافه شدند. ۱۳۰ نفر شدیم. فرمانده پادگان، یک سرهنگ بود که خودش را «انوشه» معرفی کرد و بعد «استوار رضایی» را که معاونش بود معرفی کرد. سپس شرح مختصری درباره برنامه دوره آموزش داد و گفت:«این جا یک پایگاه نظامیه. ما در منطقه جنگی قرار داریم و باید هر شب نگهبانی داشته باشید.»
در روزهای بعد با حدود چهل مربی آشنا شدیم که همه کلاه سبز بودند. هر کدام در زمینهای تخصص داشتند.
⚪️روز اول شروع دوره، حداقل دوازده کیلومتر دویدیم و روزهای بعد، میزان مسافت اضافه شد. دویدن همراه با نرمش و بدن سازی بعداز نماز صبح شروع میشد. هر چه زمان میگذشت، فشار برای بدن سازی بیشتر میشد. خیلی وقتها برنامه بدن سازی که بعد از نماز صبح شروع شده بود تا ساعت یازده ادامه داشت. نفس مان را میگرفتند تا برای خوردن صبحانه، آزاد بدهند.
🌹 روز سوم، نزدیک به نیمی از بچههایی که برای آموزش آمده بودند، حذف شدند. در مجموع، کمتر از هفتاد نفر برای ادامه دوره نگه داشته شدند. سرعت کار و شیوه آموزش آن چنان با ریتمی تند انجام میشد که سه ساعت خوابیدن متوالی در ۲۴ ساعت به یک آرزوی دست نیافتنی تبدیل شده بود.
⚪️به گروههای کوچک پنج نفره تقسیم میشدیم؛ هر مربی با گفتن داستانهایی از دوره آموزشی که گذرانده بود و تجربه مأموریتهایی که داشت، خودش را معرفی میکرد؛ یکی میگفت به فرانسه اعزام شده، یکی میگفت توسط مستشارهای کماندوی آمریکایی قبل از انقلاب آموزش دیده.
🌹 با شیوههای متنوع دفاع شخصی، مقاومت در مقابل عوامل طبیعی و غیر طبیعی آشنا میشدیم. آموزشها بر عملیات نفوذ متمرکز بود؛ هم تئوری داشت و هم عملی؛ جهتیابی با قطبنما و بدون قطبنما، شناخت انواع عوارض، نقشه خوانی، ترسیم کالک، ساخت ماکت و آشنایی با انواع سلاح، و توانایی استفاده بهینه از سلاح سنگین تا پرتاب نیزه.
⚪️ در بخش کار عملی، قرار شد در همان منطقه مهران، با گذشتن از موانع دشمن واقعی، مأموریت داشته باشیم؛ این که چقدر واقعیت داشت را نمیدانم.
🌹 اولین باری که قرار شد عملیات شناسایی و نفوذ انجام بدهیم، فرماندهی گروه شناسایی با یکی از مربی های کلاه سبز بود. گروه را برای انجام مأموریت، سازماندهی کرد. در این سازمان، من قاطرچی شدم. یک قاطر تحویلم دادند. از عنوان قاطرچی خوشم نمیآمد. من با فاصله از گروه، با قاطری که لوازم پشتیبانی بر روی آن بود، چند ساعتی راه رفتیم. باید با قاطر در پائین یک ارتفاع میماندم. مابقی گروه رفتند بالای ارتفاع.
⚪️ بیشتر از یک ساعت منتظر شدم. خبری از گروه نشد. قاطر را به بوتهای بستم و رفتم بالای ارتفاع؛ میخواستم ببینم چه کار میکنند. آنها را پیدا نکردم. برگشتم پائین، اما جای قاطر خالی بود. قاطر بوته را خورده و رفته بود.
🌹یکی از آموزشهایی که در این دوره دیده بودیم « رد زنی » بود یعنی از نشانهها برای پیداکردن رد پا استفاده میکردیم. قاطر به تنهایی نفوذ کرده و وارد منطقه دشمن شده بود با چه زحمتی پیداش کردم و با چه سختی برش گرداندم. من از داخل شیار به دنبال قاطر وارد منطقه دشمن شده بودم. گروه میخواست از مسیر دامنه ارتفاعات وارد منطقه دشمن شود. راه را پیدا کرده بودم و در حال برگشتن بودم که آن ها با دیدن من فکر میکردند دشمن آنان را دیده و دارد تعقیب شان میکند.
⚪️آنها برای برگشت باید خودشان را به روی ارتفاعات و بعد به پائین میرساندند. آنها به سمت پادگان میدویدند و من هم به دنبال شان. علاقهای نداشتند خیلی درباره عملیات ناموفق نفوذشان حرفی بزنند. از نشانیهایی که میدادند، متوجه شدم که من را با دشمن اشتباه گرفته و با دیدن من فرار کردند. من هم چیزی نگفتم.
🌷ادامه دارد....