🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🟢🍃 #سه_دقیقه_در_قیامت
0️⃣5️⃣ قسمت پنجاهم👇🏻
🌷مدافعان وطن🌷
🟢🍃مدتي از ماجراي بيمارستان گذشت. پس از شهادت دوستان مدافع حرم، حال و روز من خيلي خراب بود. من تا نزديكي شهادت رفتم، اما خودم ميدانستم كه چرا شهادت را از دست دادم! به من گفته بودند كه هر نگاه حرام،
🔺حداقل شش ماه شهادت آنان كه عاشق شهادت هستند را عقب مياندازد.
⚪️🍃روزي كه عازم سوريه بوديم، پرواز ما با پرواز آنتاليا همزمان بود! چند دختر جوان با لباس هايي بسيار زننده در مقابل من قرار گرفتند و ناخواسته نگاه من به آنها افتاد. بلند شدم و جاي خودم را تغيير دادم.
🔺هرچه ميخواستم حواس خودم را پرت كنم انگار نميشد.
🔴🍃اما ديگر دوستان من، در جايي قرار گرفتند كه هيچ نامحرمي دركنارشان نباشد. اين دختران دوباره در مقابلم قرار گرفتند. نميدانم، شايد فكر كرده بودند من هم مسافر آنتاليا هستم. هرچه بود، گويي ايمان من آزمايش شد.
🔺گويي شيطان و يارانش آمده بودند تا به من ثابت كنند هنوز آماده نيستي.
📌با اينكه در مقابل عشوه هاي آنان هيچ حرف و هيچ عكس العملي انجام ندادم، اما متأسفانه نمره قبولي از اين آزمون نگرفتم. در ميان دوستاني كه با هم در سوريه بوديم، چند نفر را ميشناختم كه آنها را جزو شهدا ديدم.
🔺ميدانستم آنها نيز شهيد خواهند شد.
🌹🍃یكي از آنها علي خادم بود. علي پسر ساده و دوست داشتني سپاه بود. آرام بود و بااخلاص. در فرودگاه جايي نشست كه هيچ كسي در مقابلش نباشد. تا يك وقت آلوده به نگاه حرام نشود. در جريان شهادت رفقاي ما، علي هم مجروح شد، اما همراه با ما به ايران برگشت.
🔻🔻🔻
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🟢🍃 #سه_دقیقه_در_قیامت
1️⃣5️⃣ قسمت پنجاه و یکم👇🏻
🌷🍃توفيق شهادت
🟢🍃وقتي با آن شهيد صحبت ميكردم، توصيفات جالبي از آن سوي هستي داشت. او اشاره ميكرد كه بسياري از مشكلات شما با توكل به خدا و درخواست از شهدا برطرف ميگردد. مقام شهادت آنقدر در پيشگاه خداوند با عظمت است كه تا وارد برزخ نشويد متوجه نميشويد. در اين مدت عمر، با اخلاص بندگي
كنيد و به بندگان خداوند خدمت كنيد
🔺و دعا كنيد مرگ شما هم شهادت باشد.
⚪️🍃بعد گفت: »اينجا بهشتيان همچون پروانه به گرد شمع وجودي اهل بيت علیهم السلام حلقه ميزنند و از وجود نوراني آنها استفاده ميكنند.« من از نعمت هاي بهشت که براي شهداست سؤال كردم. از قصرها و حوري ها و...گفت: »تمام نعمت ها زيباست، اما اگر لذت حضور در جمع اهل بيت علیهم السلام را درك كني، لحظه اي حاضر به ترك محضر آنها نخواهي بود. من ديده ام كه برخي از شهدا، تاكنون سراغ حوري هاي بهشتي نرفته اند،
🔺از بس كه مجذوب جمال نوراني محمد و آل محمد شده اند.
🔴🍃صحبت هاي من با ايشان تمام شد. اما اين نکته که زيبايي جمال نوراني اهل بيت علیهم السلام حتي با حوري ها قابل مقايسه نيست را در ماجراي عجيبي درک کردم. در دوران نوجواني و زماني که در بسيج مسجد فعال بودم، شبها در قبرستان محل، که پشت مسجد قرار داشت، رفت وآمد داشتيم. ما طبق عادت نوجواني، برخي شبها به داخل قبرهاي خالي ميرفتيم
🔺و رفقا را ميترسانديم!
🔻🔻🔻
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🟢🍃 #سه_دقیقه_در_قیامت
2️⃣5️⃣ قسمت پنجاه و دوم👇🏻
🟢اما نكته مهمي كه در آنجا فهميدم و بسيار با ارزش بود اينكه؛ توفيق شهادت نصيب هر كسي نميشود. انسان با اخلاصي كه بتواند از تمام تعلقات دنيايي دل بكند، لياقت شهادت مي یابد. شهادت يك اتفاق نيست، يك انتخاب است.
🔺يك انتخاب آگاهانه كه براي آن بايد تمام تعلقات را از خود دور كرد.
⚪️🍃مثالي بزنم تا بهتر متوجه شوید. همان شبي كه با دوستانم در سوريه دور هم جمع بوديم وگفتم چه كساني شهيد ميشوند، به يكي از رفقا هم تأكيد كردم كه فردا با ديگر رفقا شهيد ميشوي. روز بعد، در حين عمليات، تانك نيروهاي ما مورد هدف قرار گرفت. سيديحيي و سجاد، در همان زمان به شهادت رسيدند. درست در كنار همين تانك، آن دوست ما قرار داشت كه من شهادت او را ديده بودم. اما اين دوست ما زنده ماند و در زير بارش سنگين رگبار نيروهاي داعش،
🔺توانست به عقب بيايد!
🔴🍃من خيلي تعجب كردم. يعني اشتباه ديده بودم؟! دو سه سال از اين ماجرا گذشت. يك روز در محل كار بودم كه اين بنده خدا به ديدنم آمد. پس از كمي حال و احوال، شروع به صحبت كرد و گفت:
🔺خيلي پشيمانم. خيلي... با تعجب گفتم: از چي پشيماني؟
🟢🍃گفت: »يادته تو سوريه به من وعده شهادت دادي؟ آن روز، وقتي كه تانك مورد هدف قرار گرفت، به داخل يك چاله كوچك پرت شدم. ما وسط دشت و درست در تيررس دشمن بوديم. يقين داشتم كه الان شهيد ميشوم. باور كن من ديدم كه رفقايم به آسمان رفتند! اما همان لحظه،
🔺فرزندان خردسالم در مقابل چشمانم آمدند. ديدم نميتوانم از آنها دل بكنم!
🔻🔻🔻
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🟢🍃 #سه_دقیقه_در_قیامت
3️⃣5️⃣ قسمت پنجاه و سوم👇🏻
🌷حسرت🌷
🟢🍃اين مطلب را يادآور شوم که بعد از شهادت دوستانم، بنده راهي مرزهاي شرقي شدم. مدتي را در پاسگاه هاي مرزي حضور داشتم. اما خبري از شهادت نشد! در آنجا مطالبي ديدم که خاطرات
🔺ماجراهاي سه دقيقه براي من تداعي ميشد.
🌷🌷يک روز دو پاسدار را ديدم که به مقر ما آمدند. با ديدن آنها حالم تغيير کرد! من هر دوي آنها را ديده بودم که بدون حساب و در زمره ي شهدا و با سرهاي بريده شده راهي بهشت بودند. براي اينکه مطمئن شوم به آنها گفتم: نام هر دوي شما محمد است؟ آنها تأييد کردند و منتظر بودند که من حرف خود را ادامه دهم،
🔺اما بحث را عوض کردم و چيزي نگفتم.
⚪️🍃از شرق کشور برگشتم. من در اداره مشغول به كار شدم. با حسرتي كه غير قابل باور است. يك روز در نمازخانه اداره دو جوان را ديدم كه در كنار هم نشسته بودند. جلو رفتم و سلام كردم. خيلي چهره آنها برايم آشنا بود. به نفر اول گفتم: من نميدانم شما را كجا ديدم. ولي خيلي براي من آشنا هستيد. ميتوانم فاميلي شما را بپرسم؟ نفر اول خودش را معرفي كرد. تا نام ايشان را شنيدم،
🔺رنگ از چهره ام پريد!
🔴🍃ياد خاطرات اتاق عمل و ... برايم تداعي شد. بلافاصله به دوست كناري او گفتم: نام شما هم بايد حسين آقا باشه؟ او هم تأييد كرد و منتظر شد تا من بگويم كه از كجا آنها را مي شناسم. اما من كه حال منقلبي داشتم، بلند شدم و خداحافظي كردم. خوب به ياد داشتم كه اين دو جوان پاسدار را با هم ديدم كه وارد برزخ شدند و بدون حسابرسي اعمال راهي بهشت شدند. هر دو با هم شهيد شدند
🔻🔻🔻
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🟢🍃 #سه_دقیقه_در_قیامت
4️⃣5️⃣ قسمت پنجاه و چهارم👇🏻
🌹🍃تجربه ای جديد
🟢🍃كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياري خدا، با اقبال مردم روبرو شد. استقبال مردم از اين كتاب خيلي خوب بود و افراد بسياري خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراواني روي آنها داشته بارها در جلسات و يا در برخورد با برخي دوستان، اين كتاب به من هديه داده ميشد!
🔺آنها من را كه راوي كتاب بودم نمي شناختند
⚪️و من از اينكه اين كتاب در زندگي معنوي مردم موثر بوده بسيار خوشحال بودم. يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار ميرفتم. يك خانم خيلي بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود. از دور او را ديدم كه دست تكان ميداد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود،
🔺براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد.
🔴بي مقدمه سلام كرد و گفت: مي خواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟ گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را ميرسانم. آن روز تعدادي كتاب سه دقيقه در قيامت روي صندلي عقب بود.
🔺اين خانم يكي از كتابها را برداشت و مشغول خواندن شد.
🟢🍃بعد گفت: ببخشيد اجازه نگرفتم، ميتونم اين كتاب را بخوانم؟ گفتم: كتاب را برداريد. هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد. تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم.
🔺خيلي تشكر كرد و پياده شد.
🔻🔻🔻
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🟢🍃 #سه_دقیقه_در_قیامت
5️⃣5️⃣ قسمت پنجاه و پنجم👇🏻
⬅️ تجربه ای جديد
🔺ادامه...
🟢🍃گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار ميكنيد. از همکاران تان پيگيري کردم،
🔺الان هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم.
⚪️🍃گفتم: با من چه كار داريد؟ گفت: اين كتاب، روال زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزي اين دوران جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير ميشوم و خواهم رفت.
🔺جواب خداوند را چه بدهم؟!
🔴🍃درسته که مسائل ديني رو رعايت نمي كردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شده ام. يك هفته بعد از خواندن اين كتاب، خيلي در تنهايي خودم فكر كردم. تصميم جدي گرفتم كه توبه كامل كنم. من نمي توانم گناهانم را بگويم، اما واقعاً تصميم گرفتم
🔺كه تمام كارهاي گذشته ام را ترك كنم.
📌درست همان روز كه تصميم گرفتم، تصادف وحشتناكي صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود ديدم! من كاملا مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما، ملك الموت مهربان و بهشت و زيبايي ها را نديدم! دو ملك مرا گرفتند تا به سوي عذاب ببرند، هيچكس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم.
🔺حتي دست بندي به من زدند كه شعله ور بود.
⚪️🍃اما يكباره داد زدم: من كه امروز توبه كردم. من واقعاً نيت كردم كه کارهاي گذشته را تكرار نكنم. يكي از دو مأموري كه در كنارم بود گفت: بله، از شما قبول مي كنيم، شما واقعاً توبه كردي و خدا توبه پذير است.
🔺تمام كارهاي زشت شما پاك شده
🔻🔻🔻
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🟢🍃 #سه_دقیقه_در_قیامت
6️⃣5️⃣ قسمت پنجاه و ششم👇🏻
⬅️ پرسش و پاسخ
🟢🍃پس از چاپ اول اين كتاب، تماس هاي بيشماري داشتيم. از سوي افرادي كه با خواندن اين كتاب، متحول شده و براي عرض تشكر تماس ميگرفتند، فردي كه پس از خواندن اين كتاب متحول شد و دهها ميليون تومان را به بيت المال برگرداند، تا جواني كه كارهاي زشت گذشته اش را ترك كرد
🔺و با پدر و مادرش آشتي نمود.
⚪️🍃اما كساني هم بودند که انتقاداتي نسبت به موضوعات مطرح شده در اين كتاب داشتند. در اين زمينه، يكي از علما كه در زمينه ي معاد، مطالعات وسيعي داشتند، اين كتاب را در ميان اهالي مسجد خودشان توزيع كردند و هر شب يك بخش كتاب را
🔺به جاي سخنراني قرائت كردند.
🔴🍃سپس براي جوانان، جلسات پرسش و پاسخ برقرار نمودند. ما نيز اين سؤالات مردمي را در جلسات ايشان مطرح كرده و پاسخ ايشان و يا برخي ديگر از علما را در اين قسمت مكتوب نموديم.
🔺اميدواريم راهگشا باشد.
⁉️سؤال 1 :آيا ممكن است كسي به خاطر يك تهمت، مجبور شود يك حسينيه يا خيرات فراواني كه برايش بسيار زحمت كشيده را از دست بدهد؟
📌همان طور كه در متن كتاب آمده، حرمت مؤمن از كعبه بالاتر است. برخي تهمت ها با آبروي يك انسان بازي ميكند و نتيجه زحمات چند ساله ي انسان را يكباره نابود ميكند. به قول برخي ها،
🔺زخم شمشير خوب ميشود اما زخم زبان ...
💢در كتب اخلاقي، مانند معراج السعاده و سياحت غرب و... اشاره شده كه برخي افراد، به خاطر يك قضاوت نابجا و يا يك تهمت، عذاب هاي برزخي فراواني را متحمل شدند. اين عذاب ها به خاطر عظمت گناهي است كه مرتكب شده اند.
🔻🔻🔻
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🟢🍃 #سه_دقیقه_در_قیامت
7️⃣5️⃣ قسمت پنجاه و هفتم👇🏻
⬅️ پرسش و پاسخ
⁉️سؤال 3 :چطور است بيشتر افرادي كه تجربه نزديك به مرگ داشته اند، فقط از عشق و پاكي و نور الهي حرف ميزنند، اما ايشان از بررسي اعمال ميگويد؟ تفاوتي كه ايشان با تمام كساني كه تجربه نزديك به مرگ داشتند، در بررسي اعمال است. ايشان از دالان نور و... خبري ندارد. ايشان ميگويد كه قرار به بازگشت من نبوده. براي همين است كه حسابرسي اعمال را احتمالا مشاهده كردم.
🔺شايد هم خدا ميخواسته توسط ايشان تلنگري به ما بزند.
🟢🍃اما تشابهي كه در ميان تمام اين افراد است، اين بوده كه بعد از بازگشت، فوق العاده انسان هاي با محبتي شده و در راه رضاي خداوند متعال، خالصانه عمل ميكنند.
🔺اين عشق الهي در كارهاي تمام اين افراد ديده ميشود.
⚪️🍃نگارنده ي كتاب ميگفت: چند روز در محل كار ايشان حضور داشتم. هركسي هر كاري داشت به ايشان مراجعه ميكرد و او در راه انداختن كار مراجعين، خيلي تلاش ميكرد. سربازها و كاركنان اداره، خالصانه او را دوست دارند، چون او هم خالصانه براي همه فعاليت ميكند. وقتي از او در مورد علت اين همه تلاش سؤال كردم گفت: ما يك فرصت كوتاه داريم
🔺تا براي رضاي خدا به بندگانش خدمت كنيم.
🔴🍃شبيه اين جمله را در خاطرات بيشتر تجربه كنندگان مرگ شنيده ايم. آنها انسان هايي ميشوند كه عشق به كار براي رضاي خدا در تمام افعال آنها ديده ميشود. البته در خاطرات ايشان هم هست كه وقتي كاري عاشقانه و خالصانه براي خدا باشد ارزشمند است. وگرنه... مانند ماجراي نجات يك انسان. كاري كه نيت غير خدايي پيدا كند
🔺ارزش خود را از دست ميدهد.
🔻🔻🔻
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🟢🍃 #سه_دقیقه_در_قیامت
8️⃣5️⃣ قسمت پنجاه و هشتم👇🏻
⬅️ پرسش و پاسخ
⁉️سؤال 5 : آيا بهتر نبود نام كتاب سه دقيقه در برزخ باشد؟
بله، شايد هم مناسب بود، حضرت آيت الله مصباح يزدي رضوان الله علیه نيز وقتي کتاب را مشاهده کردند، گفتند
🔺شايد بهتر بود نام کتاب سه دقيقه در برزخ باشد.
🟢🍃اما بسياري از تجربه كنندگان مرگ موقت، شرايطي از برزخ را مشاهده مي كنند. اما همان طور كه راوي محترم توضيح دادند، ايشان به بررسي اعمال مشغول شدند كه مربوط به قيامت است. در برزخ اينگونه به اعمال ما پرداخته نميشود. ولي رواياتي هم داريم که شروع قيامت را از مرگ انسان ميدانند. البته تمام اينها، چه برزخ و چه قيامت،
🔺براي ما تلنگري است كه به فكر باشيم.
⚪️شايد به جرئت بتوان گفت كه تمام مشكلات امروز ما در نتيجه فراموش كردن روز قيامت است. اگر بدانيم كه در آن روز، ذره اي كار خوب و بد، به انسان باز ميگردد، به يقين بيشتر
🔺در اعمال خودمان دقت ميكنيم.
🔴🍃دوست عزيزي از قم مراجعه كرد و تعدادي از اين كتاب را براي شاگردانش گرفت. ايشان ميگفت: من مدتها بود از خدا ميخواستم راه را به من نشان دهد كه در چه موضوعي وقت بگذارم و كار فرهنگي و اعتقادي كنم، تا اينكه يك شب در عالم رؤيا وجود نازنين حضرت معصومه سلام الله علیها را ديدم كه به من فرمودند: بسياري از مشكلات به خاطر اين است كه مردم، مرگ و قيامت را فراموش كرده اند.
🔺در اين زمينه كار كنيد.
🔻🔻🔻
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🟢🍃 #سه_دقیقه_در_قیامت
9️⃣5️⃣ قسمت پنجاه و نهم👇🏻
⬅️ پرسش و پاسخ
⁉️سؤال 7: آيا انسان ميتواند در جريان تجربه اي نزديك به مرگ، حوادث و اتفاقات آينده را مشاهده نمايد؟
🟢🍃بله، اين ماجرا چيز عجيبي نيست. بنده دهها شهيد را ميشناسم، كه قبل از شهادت، تاريخ و ساعت دقيق شهادت خود يا اطرافيان را بيان ميكردند.
🔺با اينكه تجربه نزديك به مرگ نداشتند.
⚪️🍃بنده دوستي داشته و دارم كه بسياري از اتفاقات آينده را در خواب دیده و عمل كرد. شهيد احمدعلی نيری در كتاب عارفانه که چاپ شده ميگويد: اگر چند روز گناه نكنيد، شگفتي ها را در خواب ميبينيد. و اگر به چهل روز برسد در بيداري خواهيد ديد. كه البته براي چهل روز، روايت معتبر داريم. در تجربه هاي نزديك به مرگ كه در كشور ما رخ داده، افراد تجربه كننده بسياري از اتفاقات آينده را مشاهده كرده اند. كتاب آنسوي مرگ و بازگشت
🔺به چند مورد آن پرداخته است.
⁉️سؤال 8 : آيا ميتوان در اين تجربه ها، حسابرسي اعمال را ديد؟
🟢🍃خداوند براي آگاهي بشر از آنچه در سراي ديگر اتفاق ميافتد، ابتدا پيامبر خود را در شب معراج به آسمانها برد و به او نشان داد كه بهشت و جهنم و حسابرسي اعمال چگونه است. برخي از انسان هاي ديگر توانستند با تجربه اي نزديك به مرگ و يا... مشاهدات خود را براي ديگران مكتوب نمايند.
🔺كتاب سياحت غرب چنين حكايتي دارد.
⁉️سؤال9 : آيا مطالب ايشان، القاي سختي برزخ و نا اميدي نيست؟
🔻🔻🔻
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🟢🍃 #سه_دقیقه_در_قیامت
0️⃣6️⃣ قسمت شصتم👇🏻
⬅️ پرسش و پاسخ
⁉️سؤال11 :چطور ميشود به تجربه هاي نزديك به مرگ اعتماد كرد؟
آيا علم، اين تجربه ها را قبول ميكند؟
🟢🍃مطالب علمي، بحث هايي هستند كه قابل تجربه و امتحان مي باشند. مثال ميگويند آب در 100 درجه بخار ميشود. همه ميتوانند امتحان كنند. اما اين تجربه هاي نزديک به مرگ قابل امتحان نيست. كلام اينگونه افراد را وقتي ميتوان قبول كرد كه با آنچه در دين گفته مطابقت دهيم.
🔺اگر منافاتي نداشت ميتوان آنها را پذيرفت.
⚪️🍃مثال در بيشتر تجربه ها از عشق به نور مقدس و ذات الهي صحبت ميشود. اين كه دوست داشتند با آن نور مقدس يكي شوند. خداوند متعال در قرآن کریم ميفرمايند
🔺كه من از روح خودم در انسان دميدم.
🔴🍃يكي از تجربه ... کنندگان ميگويد: من معناي اين آيه را در آنجا فهميدم. از طرفي افرادي كه بازگشته اند عاشقانه در راه خداوند متعال خدمت و عبادت ميكنند. ما نيز در دين خودمان داريم كه بهترين بندگي را كسي انجام ميدهد كه نه از ترس جهنم باشد و نه از شوق بهشت، بلكه خالصانه و عاشقانه، بندگي خدا را انجام دهد. در كل بايد با تيزبيني به كلام اينگونه افراد دقت نمود، چرا كه برخي ميتوانند خود را به دروغ، جزو تجربه كنندگان معرفي كرده
🔺و آنچه مي خواهند بيان دارند.
⁉️سؤال 12: من با هيچ كجاي اين كتاب مشكلي ندارم. همه را قبول دارم و چندبار خوانده ام، اما در مورد ولايت فقيه كه ساخته جمهوري اسلامي است بحث دارم. اگر اين موضوع هم بوده، چرا در كتاب آورده شده و اين كتاب خوب،
🔺جنبه سياسي پيدا كرده؟
🔻🔻🔻
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🟢🍃 #سه_دقیقه_در_قیامت
⬅️ قسمت آخر👇🏻
🌷🍃🌸🍃🌷🍃🌸
🌹🍃به قول حضرت امام، ولايت فقيه استمرار حركت انبياست. ما در كشورهاي اسلامي كه ولايت فقيه ندارند، مشاهده ميكنيم كه چه اوضاع آشفته اي برقرار است. استكبار در اين كشورها جولان ميدهد و ...
🔺خلاصه اينكه سكان امنيت و اقتدار كشور ما همين موضوع ولايت فقيه است.
🌷🍃و خدا رحمت کند شهيد ابراهيم هادي را، نگارنده کتاب سلام بر ابراهيم ميگفت: روز عاشوراي سال 1388 در عالم رؤيا ديدم که يک منبري برپا شده و تمام دوستان حضوردارند. روي منبر شهيد هادي نشسته و مردم را موعظه ميکرد. من ميخواستم از احوالات مرجعي که در آن ايام از دنيا رفته بود بدانم.
ابراهيم با صداي بلندگفت:
🔺آقايان، بيش از قبل تابع ولايت فقيه باشيد.
🔴🍃اگر کوتاهي کنيد عواقب سختي خواهد داشت و ثمره انقلاب و خون شهدا نابود ميشود و در برزخ گرفتار خواهيد شد. بعد ادامه داد: الان يکي از علماي رباني و مراجع انقلابي را در برزخ نگه داشته اند و ميگويند: چرا در فتنه سال 1378 سکوت کردي و از اصل ولايت فقيه حمايت نکردي؟ سکوت خواص جامعه در برخي شرايط خطرناک است. حالا تصور کنيد مرجعي که جايگاه ولايت فقيه را ميداند
🔺اما با آن مقابله ميکند چه وضعي دارد!؟
🟢🍃دوستان و همراهانم که روزها و شبها با هم بوديم. اما آنها رفتند و من ... شهيد مرتضي زارع، شهيد سيد يحيي براتي، شهيد مدافع حرم جواد محمدي را ميتوان باني اين کتاب نام نهاد. او در شب عمليات، راوي کتاب را به عقب فرستاد
🔺تا خاطرات او براي آيندگان حفظ شود.
🔻🔻🔻