🌹🍃چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهـران ؛
🔺محسن بعد از معاینه دکتر پرسید:
⁉️آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه؟
🔺میتونم دوباره با این چشم گریه کنم؟
⁉️دکتر پرسید: براچی این سؤال رو می پرسی پسر جون؟
🌷🍃محسن گفت:
🟢🍃چشمی که برا امامحسین علیه السلام گریه نکنه
🔺به درد من نمیخوره ....
🌷شهیدمحسن درودی رضوان الله علیه🌷
#شهدا_شرمنده_ایم
https://eitaa.com/khoban72
🟢🍃خدایا ...
⚪️🍃از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت
🔺اما شکایتم را پس میگیرم ...
🔴🍃من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت،
🔺نگاهم به تو باشد ..
🌹🍃گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،معنایش این نیست که تنهایم ...
🔺معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ...
🔺با تو تنهایی معنا ندارد !
🌷🍃مانده ام تو را نداشتم چه می کردم ...!
🔺دوستت دارم
🔺خدای خوب من
🌷شهید#مصطفی_چمران رضوان الله علیه🌷
https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷صوت کوتاه🌷
📌 برای خوشایند هیچ کس جهنم نروید...
🌹🍃#شهید_احمد_کاظمی رضوان الله علیه
#معامله_با_خدا
https://eitaa.com/khoban72
🌷شهیدی که با صحبت هایش رهبر انقلاب را منقلب کرد🌷
🟢🍃یک شب در اتاق خودم نماز میخواندم. دیدم از اتاق بغلی صدا میآید. فردی تلفنی با تهران صحبت میکرد. من نمیدانستم با کی صحبت میکند
🔺و این کیست؟
⚪️🍃لباس نظامی چون تنش بود، خیال میکردم درجهدار یا افسری باشد. ترکی با خانواده و زن و بچهاش صحبت میکرد. من خیلی تحت تاثیر صحبتهایش قرار گرفتم. او میگفت که
🔺"امشب میخواهم به میهمانی بروم... اگر برنگشتم به بچهها برس."
🔴🍃فهمیدم که امشب عملیات دارند و با زبان غیرمضطربکنندهای با خانوادهاش صحبت میکرد.
🌹🍃من خیلی منقلب شدم که مردی اینگونه به سوی مرگ میرود و عازم شهادت میشود. بعد که پرسیدم این فرد کیست، پاسخ دادند
🌷🍃این مرد حاج صادق عبداللهزاده است. او از کسبه بازار بود که بعد هم به شهادت رسید.
🌷#شهید_صادق_عبدالله_زاده رضوان الله علیه🌷
🌹🍃راوی : امام خامنه ای حفظه الله
#شهید_دفاع_مقدس
https://eitaa.com/khoban72
🌷#فرمانده_ساده_زیست🌷
#سفره_ساده
#تحول
🌹🍃 بعد از عملیات والفجر۸ یکی از عراقی ها اسیر نیروهای لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) شده بود.
🔺آوردنش سنگر فرماندهی.
⁉️ اسیر عراقی پرسید فرمانده شما کیه ؟
🌷🍃حاج غلامرضا جعفری که لباس خاکی تنش بود و جثه جم و جور و کوچکی هم داشت
🔺رو بهش نشان دادند.
⁉️دوباره گفت فرمانده شما کیه؟!
🔺بچه ها دوباره حاج غلامرضا رو نشون دادند.(باورش نمیشد)
🟢🍃 ظهر شد و بچه ها موقع صرف غذا ماست چکیده و نون خشک آوردند
🔺و باهم خوردند.
⚪️🍃 اسیر عراقی که از قضاجزء فرماندهان هم بود با تعجب به این صحنه ها نگاه می کرد
🔺و هاج و واج مونده بود.
🔴🍃با خودش می گفت: فرمانده شون اینه و ناهارشون هم که نون وماست!
🔺حسابی رفته بود تو فکر ...
⚪️🍃 با دیدن این صحنه ها توبه کرد و اومد تو لشکر حق...
🔺ملحق شد به نیروهای لشکر ۹ بدر و بر علیه نیروهای بعثی و صدامی جنگید.
https://eitaa.com/khoban72
🌹🍃به یاد "شهید سعید مسافر" رضوان الله علیه
🔺مدافع حرم
https://eitaa.com/khoban72
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷فیلم کوتاه🌷
🌹🍃به وقت دلتنگی
🌷🍃مرد میدان...
https://eitaa.com/khoban72
15.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷روایتگری🌷
🌹🍃خاطره شهید عباس بابائی رضوان الله علیه
🌷🍃از زبان حجة الاسلام عالی دامت افاضاته...
https://eitaa.com/khoban72
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
🔴🍃 #سه_دقیقه_در_قیامت
2️⃣4️⃣ قسمت چهل و دوم👇🏻
🌸🍃یازهرا (سلام الله علیها)
🔺ادامه
🟢🍃خيلي ناراحت بودم. بسياري از اعمال خوب من از بين رفته بود. چيز زيادي در كتاب اعمالم نمانده بود. از طرفي به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم
🔺که هنوز به برزخ نيامده بودند.
⚪️🍃براي يك لحظه نگاهم به دنيا و به منزل خودمان افتاد. همسرم كه ماه چهارم بارداري را ميگذراند، بر سر سجاده نشسته بود و با چشماني گريان، خداوند(متعال)
🔺را به حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) قسم ميداد كه من بمانم.
🔴🍃نگاهم به سمت ديگري رفت. داخل يك خانه در محله خود ما، دو كودك يتيم، خداوند(متعال) را قسم ميدادند كه من برگردم. آنها به خدا مي گفتند: خدايا، ما نمي خواهيم دوباره يتيم شويم. اين را بگويم كه خدا توفيق داد كه هزينه هاي اين دو كودك يتيم را ميدادم و سعي ميكردم براي آنها پدري كنم.آنها از ماجراي عمل خبر داشتند
🔺و همين طور با گريه از خدا مي خواستند كه من زنده بمانم.
🟢🍃به جواني كه پشت ميز بود گفتم: دستم خالي است. نميشود كاري كني كه من برگردم؟ نميشود از مادرمان حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخواهي كه مرا شفاعت كند. شايد اجازه دهند تا من برگردم و حق الناس را جبران کنم.
🔺يا كارهاي خطاي گذشته را اصلاح كنم.
⚪️🍃جوابش منفي بود. اما باز اصرار كردم. گفتم از مادرمان حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخواه كه مرا شفاعت كنند. لحظاتي بعد، جوان پشت ميز نگاهي به من كرد و گفت: به خاطر اشك هاي اين كودكان يتيم و به خاطر دعاهاي همسرت و دختري كه در راه داري و دعاي پدر و مادرت،
🔻🔻🔻