eitaa logo
خوبان پارسی‌گو
1.4هزار دنبال‌کننده
896 عکس
363 ویدیو
27 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌رقصم و جنبشی در آهنگم نیست ساز دل هیچ‌کس هماهنگم نیست دلداری من نمی‌دهد هیچ‌کسی دلتنگ کسی شدم که دلتنگم نیست
نه نام کسی وِرد زبانش باشد نه هیچ‌کسی دل‌نگرانش باشد بیچاره قطاری که تمامِ عمرش دلتنگ‌تر از مسافرانش باشد
من نام کسی نخوانده‌ام الا تو با هیچ‌کسی نمانده‌ام الا تو عید آمد و من خانه‌تکانی کردم از دل همه را تکانده‌ام الا تو
بی‌حوصله، پُربهانه برمی‌گردد شب‌ها که به آشیانه برمی‌گردد تنهاتر و زخم‌خورده‌تر از هر روز تنهایی من به خانه برمی‌گردد
هر روز از این مسیر برمی‌گردم از رفتن ناگزیر برمی‌گردم تو شام بخور بخواب تنهایی‌جان! من مثل همیشه دیر برمی‌گردم
یک شب نزدی سری به تنهایی‌هام تا باز شود دری به تنهایی‌هام هر روز اضافه می‌شود با هر شعر تنهاییِ دیگری به تنهایی‌هام
از دست زمانه تیر باید بخوری دائم غم ناگزیر باید بخوری صدمرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست بچه تو هنوز شیر باید بخوری
بیچاره چه سرنوشت جانکاهی داشت جز سوختن و مرگ مگر راهی داشت؟ دیشب متولد شد و امشب هم مُرد پروانه چقدر عمر کوتاهی داشت
. نگاهی به انواع ترکیب‌سازی در کتاب «نورباعی» سرودهٔ جلیل صفربیگی ترکیب‌سازی، قدرت شاعر است در آفرینش مفاهیمی تازه‌یاب که بر بستر واژگان یا ترکیبات معمولی و دست‌فرسود نمود می‌یابد. کارکرد اصلی ترکیب‌سازی، افزودن ظرفیت‌های معنایی به واژه و چندلایه‌ کردن آن برای تحکیم شبکهٔ محتوایی شعر است. به بیانی دیگر، ترکیب‌سازی، فشرده‌سازی چند واژه در یک ترکیب نوساز است. این آفرینش را باید در متن، سنجید و توان شاعر را در میزان هنری‌بودن ترکیب نوپدیدش بررسید. کتاب «نورباعی»، تازه‌ترین کتاب جلیل صفربیگی است که دربردارندهٔ تجربیات جدید وی در قالب تازهٔ نورباعی است. نورباعی، تک‌بیتی بر وزن رباعی است. ترکیب‌سازی در این کتاب جلوه‌های گوناگونی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌کنم: الف) ترکیب‌سازی از طریق افزودن واج (حرف): در این شیوه، شاعر با افزودن واج یا واج‌هایی به ابتدا، میانه یا انتهای واژه یا ترکیبی متداول، دایرهٔ تفسیر شعر را گسترش می‌دهد؛ برای نمونه: 🔸شد حلقه به دور حلقشان گیسویت با موی تو باد اگر بورزند بد است صفربیگی با افزودن حرفی به فعل وزیدن، ترکیب «باد ورزیدن» را ساخته که تداعی‌کنندهٔ دشمنی ورزیدن است. 🔸خوردیم دو جرعه از عدمنوش فنا رفتیم به خواب ابد آرام آرام شبکهٔ کلمات (عدم، فنا، خواب، ابد، آرام آرام،... ) به‌خوبی عدمنوش را در خود پذیرفته و بدون بیرون‌زدگی از بافت معنایی شعر، آن را چون دمنوشی آرام آرام سرکشیده است. 🔸در من نمکیدنش چه شوری انداخت من می‌دانستم که لبش شیرین است ترجیح می‌دهم بینگارم که شاعر با افزودن «ن» به «مکیدن»، ملاحت ویژه‌ای به کار بخشیده تا شوری و شیرینی را در شعرش به هم بیامیزد و فعل جدید «نمکیدن» را بسازد در معنای چشیدن نمک؛ وگرنه می‌شود انگاشت که نمکیدن، فعل نفی مکیدن است، اما ارجحیت انگارهٔ نخست از آن روست که هر دو وجه را در خود دارد. 🔸لبخند تو: باز کردن قفل قفس پرواز دهاندن کبوتر-بوسه شاعر از تلفیق پرواز دادن، لب دادن و دهان، «پرواز دهاندن» را ساخته که می‌توان دندان را نیز در آن مستتر دانست. 🔸این چشم به هم دوخته باید بشود نامردمکی کرد و تو را خوب ندید نامردمکی کردن، نامردی کردن چشمی است که کافِ تحقیر را نیز در این بافت به دنبال می‌کشد تا کشیدگی چشم و تنگ بودن آن هم، که مانع خوب دیدن معشوق می‌شود، به ویژگی‌های منفی‌اش افزوده شود. 🔸بر دندهٔ خود کارد کشیدم با شعر غم پیش صدای آن ویولنگ انداخت ویولنگ؛ خیلی خوب از کار درآمده است. ببینید افزودن یک حرف، چطور کار را تمام کرده است و باعث شده که ویولن، لنگ بیندازد! نمی‌توانم تصور کنم که صدای این ویولن، صدایی نخراشیده نیست؛ که اگر «خراشیده»! هم باشد، باز حرفی باقی نمی‌گذارد و درهم‌تنیدگی اجزای شعر را بیشتر نشان می‌دهد. 🔸با اره به جان خواب او افتادند با جنگل پیر نابلوطی کردند نابلوطی این نورباعی، خیلی نالوطی است! 🔸آغوشت عجب قیامتی کرده به‌پا لطفاً لب خویش را بدوزخ به لبم دوزخ و قیامت، از یک‌سو، و خِ دوزخ که سرنخِ نخ را به دست می‌دهد تا کار دوخت‌ودوز بهتر پیش برود، از سوی دیگر، ترکیبی بدیع ساخته‌اند. ب) ترکیب‌سازی از طریق جایگزینی واجی: در این شیوه، شاعر بدون آنکه واجی به واژهٔ اصلی بیفزاید یا از آن بکاهد، حرف یا حروفی از واژه را تغییر می‌دهد تا پیوستگی کلمات را در بافت شعر تقویت کند. در برخی از موارد که صامت‌های هم‌آوا که نویسه‌های گوناگون دارند، تغییر می‌کنند (مانند ص، س، ث)، ترکیب جدید، تنها در صورت مکتوبِ شعر قابل تشخیص است. نمونه‌: 🔸من خواب کبوتر و پرستو دیدم تب‌بال زدند میله‌های قفسم *تب‌خال 🔸مثل قفسی که در خودش زندانی‌ست تنهایی‌ام از پرنده بالابال است *مالامال 🔸باید بتکانم از تنم خاکم را از خود بزنم به تاک انگور شوم *بزنم به چاک 🔸پشت سر هم گاف زدیم و رفتیم جز دار مگافات نبود این دنیا *دار مکافات 🔸انگار که با شراب تحریر شده خط لب تو چقدر مستعلیق است *نستعلیق (در این شعر، «انگار» را ناخودآگاه، «انگور» خواندم!) 🔸کارم شده داغبانی اندوهم زخمی قلمه به زخم دیگر بزنم *باغبانی 🔸من بستری تن توام بارانم بیمار تو بودم ابر! ترخیسم کن *ترخیص ج) ترکیب‌سازی‌های مبتنی بر تداعی: در این شیوه، شاعر بر بستری از واژگان یا ترکیبات متعارف، ترکیبی می‌آفریند که فراتر از تغییر حروف یا کم‌وزیاد کردن آنهاست. نمونه: 🔸موهای تو را دیدم و در سجده شدم سنجاقک سنجاقک سنجاق‌الله سنجاق سر+سبحان‌الله 🔸در وحشی چشم‌های تو پرسه زدم با تاک تلو شراب خوردم در تو تلو خوردن+چلو کباب خوردن 🔸🔸 کتاب «نورباعی» را بخوانید و از تصاویر و کشف‌های شاعرانه‌اش لذت ببرید: کرده‌ست دو پای خویش را در یک کشف چارانه، که نورباعی‌ام کن فوراً! کبری موسوی قهفرخی. اردیبهشت ۱۴۰۳
کم نامهٔ خاموش برایم بفرست از حرف پُرم، گوش برایم بفرست دارم خفه می‌شوم در این تنهایی لطفاً کمی آغوش برایم بفرست
خوبان پارسی‌گو
هرکسی نونِ دلش رو می‌خوره...
•. چون ابر به روی آسمان سبز شدند بر صورتِ ماه ناگهان سبز شدند اوّل کفِ دستِ پدرم روییدند تاول‌هایی که روی نان سبز شدند