eitaa logo
خوبان پارسی‌گو
1.4هزار دنبال‌کننده
883 عکس
361 ویدیو
27 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رودیم بیا راهی دریا بشویم در قاب نگاه آسمان جا بشویم مانند دو بال یک کبوتر باشیم پر باز کنیم و من و تو ما بشویم
دل را ز ازل بند به دلبند زده است مهر تو به زلف خویش پیوند زده است معنای شکاف کعبه فهمیدم چیست در موقع میلاد تو لبخند زده است
تا هوای آسمان در سر ندارد زنده نیست مرغ اگر پرواز را باور ندارد زنده نیست جان اگر بخشید بر دشت و دمن جاوید شد ابر اگر در چنته چشمی تر ندارد زنده نیست جای دارد در دل ما مهر ختم‌المرسلین این صدف در خود اگر گوهر ندارد زنده نیست شوق دیدار شه لولاک در جان‌های ماست هر دلی این شوق را در سر ندارد زنده نیست در دو عالم رزق ما از سفرهٔ احسان اوست توشه از این سفره هرکس بر ندارد زنده نیست
🌺 تا مستحق رحمت بی‌انتها شدیم با کشتی نجات خدا آشنا شدیم درهای بسته، روی دل ما گشوده شد وقتی‌که از حصار من و ما رها شدیم تا عاشقانه پر بگشاییم سوی دوست با بال شوق همره باد صبا شدیم رفتیم رو به قبله و با چشم اشکبار با یک سلام زائر کربُبلا شدیم با داغ‌های زینب کبری گریستیم با ناله‌های اهل حرم هم‌نوا شدیم لب‌تشنه آمدیم و به دریا زدیم رو در این حریم، طالب آب بقا شدیم تا پشت‌پا زدیم به بی‌مهریِ جهان با مهر سیدالشهدا آشنا شدیم وقتی نیاز ما به ضریحش دخیل بست با یک نگاه فاطمه حاجت‌روا شدیم
در خانه به غیر حرف آب و نان نیست در کوچهٔ ما نشانی از ایمان نیست با اینکه هوای شهرمان آلوده است افسوس، کسی منتظر باران نیست!
بی عشق تو پیراهن دل چاک نشد بی شوق تو جان من طربناک نشد هرچند که دیوان مرا باران شست تصویر تو از لوح غزل پاک نشد
🦋 🌱 افسوس زمانه با دلم بد کرده است غم آمده و راه مرا سد کرده است پرسید کسی چرا به هم ریخته‌ای؟ گفتم که دلم هوای مشهد کرده است 💚 تا سایهٔ آن خوب بر این بد افتاد ناگاه گذار من به مشهد افتاد ذکر صلوات بر لبم جاری شد وقتی که نگاه من به گنبد افتاد 💛 ای کاش به گوش جان رسد لحن شما از روز ازل بود دلم رهن شما فهمید شما ضامن آهو شده‌اید آهوی دلم دوید تا صحن شما 💚 در لحظهٔ احتضار خواهد آمد در سينهٔ ما قرار خواهد آمد یک‌بار اگر به پایبوسش برویم او دیدن ما سه‌بار خواهد آمد 🦋
در پای ضریح مرتضی مست شدم نوشیدم و نوشیدم و از دست شدم تا هست شدم در آن حرم نیست شدم تا نیست شدم در آن حرم هست شدم 💠 صفحهٔ شاعر: 📍@mohsen_darvish_harandi
از بدوِ تولّدم تو را دارم دوست جاری است مرا محبّتت در رگ و پوست لبریز میِ خُم غدیر است دلم «از کوزه همان برون تراود که در اوست»
بی‌مهری تو اگرچه بی‌اندازه است درهای محبّتم به رویت باز است من با تو سخن چرا بگویم، وقتی یک گوش در است و دیگری دروازه است
4.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در دشت به اتفاق جاری شده‌ایم سوی تو به اشتیاق جاری شده‌ایم از خاک نجف به کربلا می‌آییم رودیم که در عراق جاری شده‌ایم
لب نغمهٔ جانگداز دارد، برگرد! دل مهر تو را نیاز دارد، برگرد! تا موی تو را به خواب دیدم، گفتم: این قصّه سری دراز دارد، برگرد!