eitaa logo
خوبان پارسی‌گو
993 دنبال‌کننده
116 عکس
15 ویدیو
2 فایل
حافظ سعدی فردوسی صائب تبریزی وحشی بافقی خاقانی مولوی بیدل دهلوی باباطاهر خیام حسین منزوی فروغ فرخزاد نیما یوشیج فاضل نظری حامد عسکری حسین دهلوی قیصر امین پور سهراب سپهری فریدون مشیری شهریار
مشاهده در ایتا
دانلود
«📷» یک دم نشود نقش تو از دیده ما دور... 🍭@shakhee_nabat
نیمهٔ گم‌گشته‌ات را دیر پیدا می‌کنی سر بجنبانی خودت را پیر پیدا می‌کنی در مدار روزگار و گردش چرخ فلک عاقبت روزی تو هم تغییر پیدا می‌کنی...
دلسردم و قلبم کمی مرداد می‌خواهد  این غم که من دارم دلی فولاد می‌خواهد  دیگر سکوتی عهده‌دار ناله‌هایم نیست تفسیر برخی غصه‌ها فریاد می‌خواهد قلبی که ویران گشته قابل‌دار مهمان نیست عاشق‌شدن هم یک دلِ آباد می‌خواهد دیگر نه مجنونی به لیلا می‌رسد این‌جا دیگر نه شیرینی دلش فرهاد می‌خواهد گاهی برای دلخوشی با طعنه می‌گویم دیوانه‌جان! غم‌خوردن استعداد می‌خواهد من‌ درد هرکس را شنیدم، دستگیرم شد این زندگی کمتر کسی را شاد می‌خواهد 🦋 @khobaneparsigoo
از درون آشفته و ظاهر چو کوهی استوار رنج‌ها این‌گونه ما را سخت بار آورده‌اند
می‌روم از جهانِ آدم‌ها من به جنگل پناه خواهم برد شاید آنجا کلاغِ بدبختی خستگی‌های مغز من را خورد! @khobaneparsigoo
از بس که خواب ماندیم، خورشید جان به لب شد! شب رفت و باز شب شد.
بعد از هزار مرتبه خواهش، دم وداع چیزی نداشتم که بگویم گریستم!
داستان شب هجران تو گفتم با شمع آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد
به‌جز هوای تو و شانه‌های آرامت برای گریه مگر جای دیگری هم هست؟
در دایرهٔ قسمت ما نقطهٔ تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی 💔
در دایرهٔ قسمت ما نقطهٔ تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
اینم دست‌خط بی‌نظیر خودم 😂
با منِ خسته مهربان‌تر باش من همانم که دوستت دارد...
صبح است و نوای بلبلی می‌آید زان طرّه نسیمِ سنبلی می‌آید همچون مژه در دیدهٔ ما جا دارد خاری که از او بوی گُلی می‌آید
نيست غیر از نرم‌گفتاری درشتی را علاج کوه را زآهسته‌گویی از جواب انداختیم
گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر عمرم ز دیر آمدنت رفته رفته، رفت...
چشم و دل دانی چه خواهند این حوالی؟! بودنت را دیدنت را قانعم، حتی کمی... 🦋
خبرت هست که با فاصله هم دل بُردی؟
کانال اشعار خانم ناهید خلفیان 🦋 @andisheysabz
تعبیر خواب‌های پریشانی‌ام، بیا دلتنگ بوسه‌ات شده پیشانی‌ام، بیا وقتی کنار بستر شعرم تو نیستی تنهاترین ترانهٔ بارانی‌ام، بیا در پیچ‌و‌تاب ذهن گره‌خورده‌ام فقط مشغول فنّ خاطره‌درمانی‌ام، بیا حال‌و‌هوای دفترم از بغض پر شده در جستجوی خندهٔ پنهانی‌ام، بیا حرف از ترنج، دست، زلیخای دیگری از جان برید این دل قربانی‌ام، بیا تنها دلیل رقص قلم‌های بی‌رمق یک سطر مانده تا ته ویرانی‌ام، بیا
سر در گریبان، مو پریشان، چشم گریان با نسل ما دیوانه‌ها بد کردی ای عشق!