مغرورم و کم حوصلهام پر هیجانم
تصمیم گرفتم که ببندم چمدانم
من قصدِ سفر کردم از این خانه ولیکن
ای کاش تو اصرار کنی تا که بمانم...
#حمید_بیرانوند
گفت روزی باز میگردم فراموشم مکن
گفتمش در بیوفایی نیز کامل نیستی
#فاضل_نظری
کنارم چند برگِ توت بگذار
دو پلکم را به هم مبهوت بگذار
میان سینهام چیزی شکسته
مرا آرام در تابوت بگذار...
#شهراد_میدری
باید امشب بروم بر سر یک بام بلند
شهر را از خطرچشم تو آگاه کنم...
#رضا_طاهری
امشب شبِ عجیبی است!
هرچه ملافه را از صورتِ آسمان
کنار میزنم به صبح نمیرسم...
#پوریا_پلیکان
هدایت شده از رباعی
بسیار دقیق می زند بر آدم
بد جور عمیق می زند بر آدم
با چسب نمی توان مداوایش کرد
زخمی که رفیق می زند بر آدم
#جلیل_صفربیگی
@robaee
🔹میراث شهادت🔹
اشک غمت ستارۀ هفت آسمان، بلال!
در آسمان غربت مولا بمان! بلال!
داغ نماز بر دل محراب مانده است
انگار سالهاست نگفتی اذان، بلال!
بغض سکوت در گلویم پنجه میزند
جز غم کسی نمانده مرا همزبان، بلال!
برخیز و سوگنامۀ این فصلِ درد را
با حنجری به وسعت غمها بخوان، بلال!
ای زخمِ شانههای نجابت! صبور باش
در التهاب کینۀ نامردمان، بلال!
تا سنگ کینه حرمت آیینه بشکند
شد دست ظلم و فاجعه همداستان، بلال!
زود است مثل مرغ مهاجر شکسته بال
یکباره پر بگیرم از این آشیان، بلال!
زود است تا در آینۀ غربت علی
جز نقش درد و داغ نبینی عیان، بلال!
زود است تا مدینه نبیند ز فاطمه
جز یک مزار گمشدۀ بینشان، بلال!
میراث صبر و زخم و شهادت به روزگار
ماند برای آل علی جاودان، بلال!
#فاطمیه
#جعفر_رسولزاده
از هرچه دارم چشم میپوشم، اگر دنیا
یک شب مرا زانو به زانوی تو بنشاند
#پانتهآ_صفایی
انگار پیچ خورده کلاف زمان بههم
یا ریخته است نظم تمام جهان بههم
حسی میان ماست پر از دوستداشتن
دل دادهایم مثل انار و خزان بههم
همپای گامهای زمان پیش میرویم
وابستهتر شده دلمان آن به آن بههم
سرمایهدار شهر جنونیم، دل که هیچ؛
ما حاضریم تا بسپاریم جان بههم
در پیچ و تاب شعر، ته دشت عاشقی
پیوستهایم مثل دو رود روان بههم
درگیرودار قافیه درگیر هم شدیم
ای کاش شعرها برسانندمان بههم
#ناهید_خلفیان
زندگى کوچهٔ سبزی است میان دل و دشت
كه در آن عشق مهم است و گذشت
#حامد_مهرابی
هیچکس همصحبتِ تنهاییِ دریا نشد
موج مُرد و ابر رفت و ماند دریا با خودش
#عباس_جواهری_رفیع
دوباره صبح شد و زن کنار کتری بود
دو چشم ابری او بر بخار کتری بود
هزار جوش دلش را کسی نمیفهمید
که هفتپشت دلش از تبار کتری بود
چگونه گریه کند؟ ها! چگونه آه کشد؟
کسی که تاول دستش دچار کتری بود
چه بغضها که دم آورد قوری گل سرخ
خوشا بهحال دلش رازدار کتری بود
نه اینکه چای فقط دم کشید بر کتری
تمام خانهٔ او وامدار کتری بود
چقدر بار غمش را کشید سینی چای!
چقدر مست شد اما خمار کتری بود!
به روزمرگیاش داغ تازهای بخشید
کسی که شرح غمش روزگار کتری بود
دوباره در سر او بیاراده سوت کشید
دوباره صبح شد و زن کنار کتری بود
#زهرا_حسنزاده
أُريدُكَ دائماً بِقُربی
إن وَقَعَ حُزنُ الأرضِ
على كَتفی أميلُ إليك...
میخواهم همیشه کنارم باشی
تا اگر اندوه زمین روی شانههایم افتاد
به سمت تو کج شوم
#نزار_قبانی
تمام مهربانان را به خود نامهربان کردم
به امّیدی که سازم مهربان، نامهربانی را
#هاتف_اصفهانی
نبستم دل به مهر ديگران اما ز کوی تو
ز بس نامهربانی ديدم ای نامهربان رفتم
#هاتف_اصفهانی
نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت
بیهوده میکوشی بمانی مهربان ای دوست
#محمدعلی_بهمنی
باید بروم بهانهای کم دارم
شاید غزلی ترانهای کم دارم
بر شانهٔ خود گریستن آسان نیست
دریاب مرا که شانهای کم دارم
#رباعی
#محمدعلی_عابدینی
امام صادق علیهالسلام:
🔹 إنْ شِئْتَ أَنْ تُكْرَمَ فَلِنْ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تُهَانَ فَاخْشُنْ.
🔸 اگر مىخواهى گرامى باشى ملايم و مهربان باش و اگر مىخواهى خوار شوى خشن باش!
📚 اصول کافی جلد ۱ صفحهٔ ۲۶
#حدیث
زبان آتشین را چربنرمی میکند کوته
چراغی را که روغن کُشت دودش برنمیخیزد
#صائب_تبریزی
اگر از عرش افتد کس، امید زیستن دارد
کسی کز طاق دل افتاد از جا برنمیخیزد
#صائب_تبریزی
دیگر تو را میان غزل گم نمیکنم
تا دارمت نگاه به مردم نمیکنم
در گیرودار تلخِ رسیدن به عشق تو
حتی به جان خویش ترحّم نمیکنم
این فصلِ پابهماه غمی ژرفگونه بود
هرگز به این بهار تبسّم نمیکنم
من در بهشت عشق تو آدم شدم، ولی
خود را خراب خوردن گندم نمیکنم
ای بهترین بهانه برای نمُردنَم
دیگر تو را میان غزل گم نمیکنم
#فرامرز_عربعامری