eitaa logo
خُذْنیِ مَعَکْ 🕊 مرا با خودت ببر🇵🇸
827 دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
78 فایل
«بسم رب المهدی» 💚امام صادق علیه السلام: لَوْ أدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أیّامَ حَیاتِی. •✓مهدویت، •✓جهاد_تبیین •✓دلی_خدایی 📍کپی با ذکر صلوات «وقف امام زمان عج» تأسیس:1400/1/25 مدیر کانال: @khadeem12w
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
5714915861.mp3
2.75M
↵دعاے عھـد . . ♥️! 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
💐اجتماع فرزندان حاج قاسم ⏰سه شنبه ۲۰ دی از ساعت ۱۵ 📍فرهنگسرای بهمن ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
کلناعباسک یازینب: 🥀🕊 🌹ای شقایق‌های آتش گرفتہ دل خونین ما شقایقی است کہ داغ شهادت شما را در خود دارد ...🕊 📆 ۱۹ دی‌ماه سالروز شهادت و جمعی از دلاورمردان نیروی‌زمینی‌ سپاه گرامیباد. 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با این‌که می‌دانستم آدم جدی و سخت‌گیری است، کلی متن گزارشِ فعالیت آماده کرده بودم تا پیش از دادن نامه درخواست، بگویم. وقتی وارد پادگان شدم، سراغ دفتر فرماندهی را گرفتم. انگار که بدانند با چه کسی کار دارم، گفتند : در محوطه است. همه با لباس نظامی کنار یک پیکان سبز رنگ ایستاده بودند و به نوبت حرف می‌زدند. هنوز مانده بود بهشان برسم. حاجی از ماشین پیاده شد. تمام قد ایستاد و با من روبوسی کرد ، دستی به شانه‌ام زد و دستم را محکم فشرد. بعد با روی باز و ابهت همیشگی‌اش گفت : بفرمایید بسیجی! همه‌ی حرف‌هایم یادم رفت ، نامه را دادم . حاجی ، نامه را خواند و با لبخند زیرش دستور داد و گفت : همین امروز تمام چیزهایی که خواستند را بهشان بدهید . بعداً فهمیدم آن روز به‌شدت مریض بود و نمی‌توانست سرپا بایستد ، ولی برای سرکشی از لشکر ۸ به پادگان عاشورا آمده بود . صندلی ماشین را خوابانده بودند و کارها را نیمه‌خوابیده پی‌گیری می‌کرد . 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
چه گمان برى به آن مهر ورزِ مهربانى كه با آن كس كه با آزار دادنِ دوستانش، او را مى آزارد، دوستى مى كند ، چه رسد به كسانى كه در راه او آزار مى بينند؟ و چه گمان برى به آن توبه پذيرِ مهربانى كه از دشمنش توبه مى پذيرد ، چه رسد به كسى كه خشنودى اش را مى جويد و دشمنى مردم را به خاطر او برمى گزيند ؟ امام کاظم جان (علیه السلام)💙🌹 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
Poyanfar - Hame Donya Ro Nemidam (128).mp3
2.93M
همه‌دنیا‌رو‌نمیدم‌به‌یک‌لحظه‌حرم‌آقا💔:) 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
Reza Narimani - Zaraban Haram.mp3
3.97M
طبق گفته‌ های رفیق آرمان مداحی مورد علاقه بعد شهادت حاجی بوده خیلی دوست داشته همیشه بتونه یاد حاجی رو زنده نگه داره ... ته خوشبختی:))) 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
بسم الله الرحمن الرحیم
5714915861.mp3
2.75M
↵دعاے عھـد . . ♥️! 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
💝 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اللّهُمَّ إنّي أسألُكَ حُبَّكَ و حُبَّ مَن يُحِبُّكَ ، و العَملَ الّذي يُبَلّغُني حُبَّكَ . اللّهُمَّ اجْعَلْ حُبَّكَ أحَبَّ إليَّ مِن نَفْسي و أهْلي و مِن الماءِ البارِدِ . خداوندا! محبّت خودت را و محبّت آن كس كه تو را دوست دارد و كارى كه مرا به محبّت تو مى رساند از تو مى خواهم. بار خدايا! محبّت خود را در دل من از خودم و خانواده ام و از آب خنك محبوبتر گردان. ( كنز العمّال : ۳۷۱۸ و ۳۷۹۴ ) ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما دولت که هیچ،قریه که هیچ،مزرعه که هیچ،حتی طویله ای به اسم اسرائیل را هم نمیشناسیم...!"سید‌حسن‌نصرالله"🕶
🌹 پاداش یک گواهی 🌹 حضرت یوسف علیه السلام در کاخ خود بر روی تخت پادشاهی نشسته بود. جوانی با لباسهای چرکین از کنار کاخ او گذشت. جبرئیل در حضور آن حضرت بود. نظرش به آن جوان افتاد. گفت: یوسف! این جوان را می‌شناسی؟ یوسف(ع) گفت: نه! جبرئیل گفت: این جوان همان طفلی است که پیش عزیز مصر، در گهواره به سخن درآمد و شهادت بر حقّـانیّت تو 🌹 حضرت یوسف(ع) گفت: عجب! پس او بر گردن ما حقّی دارد. با شتاب مأمورین را فرستاد، آن جوان را آوردند و دستور داد او را تمیز و پاکیزه نمودند و لباس‌های پر بها و فاخر بر وی پوشاندند و برایش ماهیانه حقوقی مقرّر نموده و عطایای هنگفتی به او بخشیدند. 🌹 حضرت جبرئیل با دیدن این منظره، تبسّم کرد. یوسف(علیه السلام) گفت: مگر در حق او کم احسان کردم که تبسّم می‌کنی؟ 🌹 جبرئیل گفت: تبسّم من از آن جهت بود که مخلوقی در حق تو که مخلوق هستی، بواسطه ی یک شهادت بر حق در زمان کودکی از این همه إنعام و احسان برخوردار شد. حال خداوند کریم در حق بنده ی خود که در تمام عمر، شهادت بر توحید او داده است، چقدر احسان خواهد کرد؟! 📚پندهای جاویدان، ص٢٢٠ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌
هنگامى كه كسى را دوست مى دارى، او را از اين محبّت آگاه كن زيرا اين كار، دوستى بين شما را محكم تر مى كند. امام صادق جان (علیه السلام)💙🌹 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
بسم الله الرحمن الرحیم ره منزل ليلۍ ڪه خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است ڪه مجنون باشی 📚 ؟ تابستان سال ۱۳۸۶بود . در مسجد امين الدوله تهران مشغول نماز جماعت مغرب و عشاء بودم. حالت عجيبي بود! تمام نمازگزاران از علماء و بزرگان بودند. من در گوشه سمت راست صف دوم جماعت ايستاده بودم. بعد از نماز مغرب، وقتي به اطراف خود نگاه كردم، با کمال تعجب ديدم اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گرفته! درست مثل اينكه مسجد، جزيرهاي در ميان درياست! امام جماعت پيرمردي نوراني با عمامهاي ســفيد بود. از جا برخاســت و رو به ســمت جمعيت شــروع به صحبت كرد. از پيرمردي كه در كنارم بود پرسيدم: امام جماعت را ميشناسي؟ جواب داد: حاج شــيخ محمد حســين زاهد هستند. اســتاد حاج آقا حق شناس و حاج آقا مجتهدي. من كه از عظمت روحي و بزرگواري شيخ حسين زاهد بسيار شنيده بودم با دقت تمام به سخنانش گوش ميكردم. سكوت عجيبي بود. همه به ايشان نگاه ميكردند. ايشان ضمن بيان مطالبي در مورد عرفان و اخالق فرمودند: دوســتان، رفقا، مردم ما را بزرگان عرفان و اخالق ميدانند و... اما رفقاي عزيز، بزرگان اخالق و عرفان عملي اين‌‌ها هستند. تصوير بزرگي را در دست گرفت. از جاي خود نيم خيز شدم تا بتوانم خوب نگاه کنم. تصوير، چهره مردي با محاسن بلند را نشان ميداد كه بلوز قهوهاي بر تنش بود. خوب به عكس خيره شدم. كام ًال او را شناختم. من چهره او را بارها ديده بودم. شك نداشتم كه خودش است. ابراهيم بود، ابراهيم هادي!! سلاٰم‌بر‌ابراهیٓم۱ صـ۹ـفحھ 🍃ࢪفیق‌شہیدم‌ابراهیم‌هادے🍃
📨 ☂پدر شهید نقل می‌کند:حبیب خیلی به مردم کمک می‌کرد.مثلاً روزی سوار ماشینش بود،خانمی را دید که وسایلش را در فُرقون گذاشته و به سختی حرکت می‌کند؛حبیب ماشینش را گذاشت و به کمک آن خانم رفت و فرقون را تا منزل آن خانم برد و موجبات شرمندگی آن خانم را فراهم آورد؛آن خانم پرسید چرا این کار را کردی؟حبیب گفت ثواب دارد و خدا را خوش می‌آید. ☂حبیب به همسرش وصیت کرده بود «یک دستگاه خودرو سمند و دو عدد موتورسیکلت دارم و از همسرم میخواهم آنها را صرف ساخت مسجد یا مدرسه کند و اگر خداوند به این بنده حقیر توفیق شهادت داد،از همه دوستان، مادرم، همسرم و فرزندانم می‌خواهم که حلالم کنند و اگر مرگ مغزی شدم،تمام اعضای بدنم را اهدا کنید که شاید مورد لطف و رحمت خدا قرار گیرم.»و ما هم به این وصیتش عمل کردیم. 🎀🎈امروز روز تولد توست و ما هر روز بیش از پیش به این راز پی می ‌بریم ڪہ تــو خلـق شـــده ای تا راه آسمان را به ما نشان دهی ...💎 🌺 چوکامی🌺 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
Eyni Fard - Vaghti Mimiram.mp3
5.96M
همسرِ شهید دانیال‌ رضازاده‌ نوشته‌بود: دانیال عاشقِ این مداحي بود؛ شاید!💔 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
بسم الله الرحمن الرحیم
5714915861.mp3
2.75M
↵دعاے عھـد . . ♥️! 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
┄┅✿🌸🌿🌼🥀❀🌷 سلام علیکم زندگانی تون زیر چتر پروردگار سرخوش انشاءالله روزی دیگر گامی دیگر بخیر دوراول مطالعه صحیفه سجادیه امام مظلوم 39_ دعا درطلب عفو و بخشش (سهمیه روز چهار شنبه 1401/10 /21 ای خدای من! از تو می‌خواهم که وجودم را به من ببخشی؛ وجودی که آن را خلق نکردی تا به وسیلۀ آن خودت را از شرّی باز داری، یا به سبب آن به سودی راه یابی؛ بلکه آن را آفریدی تا قدرتت را بر آفرینشِ نظیر آن به اثبات رسانی و برهان و حجّتی بر ایجاد مانند آن در آخرت قرار دهی؛ و از تو درخواست می‌کنم بار گناهانی که حمل آن، مرا گران بار ساخته، از دوشم برداری؛ و از تو نسبت به آنچه سنگینی‌اش مرا به زانو درآورده، یاری می‌طلبم. پس بر محمّد و آلش درود فرست و وجودم را به خاطر ستم بر خود بر من ببخش و رحمتت را به برداشتن بار سنگین گناه از دوشم، بر من بگمار؛ چه بسیار رحمتت به بدکاران رسیده و چه فراوان گذشت و عفوت شامل ستمکاران شده. پس بر محمّد و آلش درود فرست و مرا سرمشق کسانی قرار ده که آنان را به گذشتت از افتادن در افتادن‌گاه‌های خطاکاران سرپا نگاه داشتی و به توفیقت از ورطه‌های تبهکاران رها کردی، پس در سایۀ گذشتت از اسارت خشمت رها شد و به دست احسانت از بند عدالتت به آزادی رسید. ای خدای من! اگر این گونه رفتار کنی، دربارۀ کسی رفتار کرده‌ای که استحقاق عذابت را انکار نمی‌کند؛ و خود را از سزاوار بودن نسبت به خشمت تبرئه نمی‌نماید. ┅✿🌺🌿🌹☘❀┄