11.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایت
حضرت زینب اینطوری صدای
شکستن استخوان سید الشهدا رو شنید💔
#روایت...
🏴حضرت امّ البنین سلاماللهعلیها، آنقدر بر سيدالشهداء علیهالسلام گریه کرد تا بیناییاش را از دست داد...
در روایتی امام صادق عليه السلام فرمودند:
بُكِيَ الحُسَينُ عليهالسلام خَمسَ حِجَجٍ. وكانَت اُمُّ جَعفَرٍ الكِلابِيَّةُ تَندُبُ الحُسَينَ عليهالسلام و تَبكيهِ وقَد كُفَّ بَصَرُها
بر امام حسين "عليهالسلام" پنج سال (در مدینه) گريسته شد. اُمّجعفر كِلابى (امّ البنین"علیهاالسلام")، براى امام حسین عليهالسلام مرثيهثرایی میکرد و مىگريست تا اين كه چشمانش نابينا شد.
فَكانَ مَروانُ وهُوَ والِ المَدينَةِ يَجيءُ مُتَنَكِّرا بِاللَّيلِ حَتّى يَقِفُ، فَيَسمَعُ بُكاءَها و نَدبَها
مروان، حاكم مدينه، به صورت ناشناس مىآمد و به گريه و مرثيه سرايى او گوش مى داد.
-الأمالي الخمیسیة،شجري، ج۱ ص۲۳۰-
#روایت
یه جا تویِ کتابِ دارالسلام اومده: طلبه ای سه تا حاجت داشت. مدت ها میرفت زیارتِ حضرتِ ابوالفضـل(علیهالسلام)تا حاجتشو بگیره. یه روز درحالیکه روبرویِ ضریح با کمالِ ادب و تواضع ایستاده بود و زیارت میکرد، دید چند تا زنِ عرب، با پایِ برهنه، یه بچهی فلج دستشون گرفتن و وارد حرم شدن. یک دور با هلهله گرد ِضریح چرخیـدن و بچشون که شفا گرفت رفتن!
اون طلبه وقتی این صحنه رو دید، نزدیکِ ضریح اومد و خطاب به آقا قمر بنیهاشم گفت: من چند ساله دارم میام، حاجتم برآورده نمیشه؛ ولی مثل اینکه به این عرب هایِ بیابونی بیشتر التفات دارید تا من!
طلبه اینو گفت و با حالتِ قهر از حرم بیرون اومد و تصمیم گرفت دیگه حرم حضرتِ ابوالفضل نیاد! رفت نجف و اونجا ساکن شد. چند شب بعد، فرستاده ای از شیخ انصاری رحمت الله علیه، میره پیشش و بهش میگه: هیچوقت با حضرتِ ابوالفضـل قهر نکن! شما به عرب ها نگاه نکنید. اونا اینطور عادت کردن. حج میخوای، بهت میدن، خونه میخوای، تهیه میشه، همسر میخوای، فراهم میشه!
_خذنی معك🪴
#روایت
#امیرالمؤمنین
در روايات آمده كه:هنگامي كه امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام پيكر مطهر امير المؤمنين را براي دفن به نجف ميبردند، اسب سواري را مشاهده كردندكه بوي خوشي از او ساطع بود.
آن سوار به آنها سلام كرد وبه امام حسن عليه السلام فرمود :تو حسن بن علي هستي كه از سرچشمه وحي و قرآن شير نوشيده است وجانشين امير المومنين است و سرور اوصياء ميباشد؟
عرض كرد:آري
فرمود : و اين حسين بن علي نوه ي پيامبر رحمت است كه از منبع عصمت شير نوشيده و پدر امامان ميباشد؟
گفتند : آري
فرمود: جنازه را به من بسپاريد و در امان خدا برويد
امام حسن عليه السلام عرض كرد : پدر ما وصيت فرموده كه جنازه ي او را جز به جبرائيل يا خضر نسپاريم ، شما كدام يك از ايشان هستيد؟؟؟
سوار نقاب از چهره برداشت ، ناگهان ديدند او خود امير المؤمنين است.
به امام حسن فرمود: يا ابا محمد ! هيچ كس نمي ميرد مگر اين كه علي نزد او حاضر شود، آيا بر جنازه ي خويش حاضر نگردد؟
.
-مدينة المعاجز ج 3 ص 60
- بحار الانوار ج 42 ص 300
- القطره ج 1 ص 217
|@khodaaa112|
#روایت
سخن حکیمانه امام صادق علیه السلام بعد از آتش گرفتن خانه
مفضل بن عمر مي گويد: منصور دوانيقي براي فرماندار مکه و مدينه حسن بن زيد پيام داد: خانه ي جعفر بن محمد (امام صادق عليه السلام) را بسوزان، او اين دستور را اجرا کرد و خانه ي امام صادق (علیهالسلام) را سوزانيد که آتش آن تا به راهرو خانه سرايت کرد، امام صادق (علیهالسلام) بيرون آمد و ميان آتش گام برمي داشت و مي فرمود:
انا بن اعراق الثري، انا بن ابراهيم خليل الله.
منم فرزند اسماعيل، که فرزندانش مانند رگ و ريشه در اطراف زمين پراکنده اند، منم فرزند ابراهيم خليل خدا (که آتش نمرود بر او سرد و سلامت شد).
📚اصول کافی،جلد 1،ص473
آجرکﷲیاصاحبالزمان🥀🏴
|@khodaaa112|