eitaa logo
خدایی در همین نزدیکی
1.8هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5.3هزار ویدیو
38 فایل
سعی ما بر این است که بشرط توفیق جرعه ای از نور قرآن، جامی از نهج البلاغه و رقعه ای از صحیفه سجادیه را با اهداء به اهلبیت در روح و جان خود تثبیت کنیم به انضمام یادآوری اوقات نماز و کلیپ های مذهبی ارتباط با ادمین @Ya_mahdii40 @khodaye_man313
مشاهده در ایتا
دانلود
یک قدم رفته به خیمه، دو قدم برگشته بنویسید که اینگونه شده سرگشته روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد چه جوابی بدهد، بی علی اصغر گشته طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند پدر پیر خجالت‌زده مضطر گشته نه فقط خیمه، که از حالت واله شدنش دیده‌ی لشگر کوفه به خدا، تر گشته آب می‌داد و نمی‌داد چه فرقی می‌کرد؟! رفتنی بود دگر غنچه‌ی پرپر گشته آب می‌خواست اگرخواست هدایت بشوند پاسخ خواستنش خنده‌ی لشگر گشته به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت داغ این طفل ولی چند برابر گشته آه! از تیر بزرگی که به حلقومش خورد آه! از آن بدن کوچک بی سر گشته 👇 @khodaye_man313
تـرس دارند از این چـهـرۀ آرامِ عـلی لـرزه انـداخـتـه بر پیکـرشان نامِ علی مـی‌رود بـر لـبـۀ تــیــغ قــدم بــردارد درد را یک‌تـنه از دوش حرم بردارد مثل یک ماهِ پسِ اَبر ،عبورش زیباست بارها گفته‌ام این قصه ،مرورش زیباست پسری با دلِ پُر خـون به دل دریا زد پشت پا بر همۀ خـوب و بـد دنـیـا زد ماه می‌خواند پس از رؤیت او سورۀ شمس سایه انداخته بر صورت او سورۀ شمس در دل سنگ‌دلان قصد شکـفـتن دارد پـسـری جـای زره آیـنـه بـر تـن دارد چشم وا کرده و درپیش، یلی را دیدند پرده از چهره که برداشت، علی را دیدند پیر جنگ‌اند ولی از دل و جان می‌ترسند از رجزخوانی سردار جوان می‌ترسند پیش می‌آید و رخساره برافروخته است تیر هم چشم به زیبایی او دوخته است مثل بابای خود، اول همه را موعظه کرد لافتی خواندوبه شمشیرِسخن،معجزه کرد آی لشکر، منم اینک پسر بدر و حُنین پسر سورۀ والفجر، «علی بن حسین» بارها بر لب خود زمزم و کوثر دیدم خویش را در دل آئـیـنه، پیـمـبـر دیدم 👇 @khodaye_man313
ناگهان خیمه به خیمه همه‌جا غوغا شد گـره از کـار عـلـمـدار حرم هم وا شد جان به لب، داشت علمدار تمنا می‌کرد عاقبت عشق،دری هم سوی او وا می‌کرد اِذن داده‌ست امـامش که روَد ماه حرم تا شود مرهم اشک و عطش و آه حرم گفت: جانم به فـدایت که چنین بی‌تابی بهـر لـب‌های تـرک‌خـورده بیاور آبی برو ای ماه! برو دست خدا همراهت! ای یـدالله! بـرو دسـت خـدا هـمراهت! می‌روی از حرم و؛ مشک و علم در دستت مشک نه، نبض دل اهل حرم در دستت می‌روی و همۀ دشت هـوالحق گویان دیدنی‌تر شده شمشیر دو دم در دستت چـشم امید تو و... دیـدۀ بی‌تـاب حـرم کارِعشق است گره خورده به هم دردستت مشکِ سیراب که دیده لب عطشان تو را به جوانمردیِ تو خورده قسم در دستت شاعر : یوسف رحیمی 👇 @khodaye_man313
امشب سپاه حق و باطل صف کشیدند یک دسته حق، یک دسته باطل برگزیدند در انتظار صبح فردا می‌خروشند یک دسته جان،یک دسته جانان می‌فروشند یک دسته راه نار را در پیش دارند یک دسته عشق یار را با خویش دارند امشب بلا جویانِ عاشق در نمازند فردا به سرِنیزه ، سرها سرفرازند امشب دهد آل علی را پاس، عباس فردا کنند اهل حرم عباس، عباس امشب شود از شرمِ سقا آب، دریا فردا شود از اشک او سیراب، دریا امشب شود وقف ولایت هستِ عباس فردا جدا گردد ز پیکر دست عباس امشب به جای آب، سقا اشک دارد فردا نه دست و نه عَلَم نه مشک دارد امشب شب است و نغمه‌ی قرآن اکبر فردا عطش بازی کند با جان اکبر امشب فلک بازی کند با جان لیلا فردا شود نقش زمین قرآن لیلا امشب علی اصغر کند شب زنده داری فردا شود خونش ز حلق تشنه جاری امشب سکینه چون کبوتر می‌زند بال فردا زیارت‌نامه می‌خواند به گودال امشب شب است و زینب و اشک شبانه فردا بگیرد اجر خود از تازیانه امشب چو گل زینب گریبان را دریده فردا شود زوارِ رگ‌های بریده ای کاش عمر آسمان پایان پذیرد تا خیمه‌های فاطمه آتش نگیرد ای اسب‌ها! خون جای اشک از دیده بارید فردا مبادا روی قرآن پا گذارید ای سنگِ دشمن! نشکنی آیینه‌اش را ای نیزه! نشکافی به مقتل سینه‌اش را شاعر: غلامرضا سازگار 👇 @khodaye_man313