🍂🌸 مرد لحظههای سخت
کار جنگ، به جنون کشیده شده بود و این بار رزمندگان در جزیره مجنون مشغول رویارویی با دشمن بودند.
تیپ الغدیر یزد وارد عمل شده بود. هم تلفات گرفته بود و هم تلفات داده بود.
به سلمان ایزدیار گفتند «بچهها در جزیره به شهادت رسیده اند و پیکرهایشان جامانده.» با تعدادی نیروی کمکی راه میافتد.
وارد اولین سنگر میشود؛ تنها بیرون میآید! میپرسند «چه شد؟» میگوید «صبر کنید.»
وارد سنگر بعدی میشود، باز هم دست خالی بیرون میآید؛ و همین طور سنگرهای بعدی.
باز میپرسند «چه شد؟» تعریف میکند «رفتم توی چادر اول دیدم چهارتا جوان هیجده ساله در حال استراحت هستند. دلم نیامد اینها را وارد این مهلکه کنم، چون در این مهلکه امکان داشت شهید شوند.»
تعریف میکنند «خود سلمان، تک و تنها، دوشکا بر شانه، بر روی بلیتها راه افتاد، ما هم با قایق از بین نیزارها میرفتیم. سلمان پیکرها را بر میداشت، روی بلم میگذاشت و بهعقب بر میگرداند.»
شهید سلمان ایزدیار؛ مرد لحظههای خطر بود، مرد ایثار، مرد جانفشانی. او مرد لحظههای سخت بود.
#شهید_سلمان_ایزدیار
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدای_سپاه
#لشکر_۱۰_سیدالشهدا
#گردان_حمزه_سیدالشهدا
#جانشین_گردان_حمزه_سیدالشهدا
#زندگی_نامه
#خاطرات_شهید
🕊┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنا بهم🌷
🇮🇷اللّهمَّ عَجَّل لِوَلیّکَ الفَرَج 🤲
🇮🇷اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) 🤲
🌐https://eitaa.com/khodayi
لطفا به این کانال ارزشمند در ایتا بپیوندید ...