🥀چہ مےفهمیم #شهادت چیست مردم ؟
🥀#شهیـد و همنشینش ڪیست مـردم ؟
🥀تمام جستجومان #حاصلـش این شد:
🥀شهـادت #اتـفاقـے نیست مـردم
#شهدا_گاهی_نگاهی
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهادت
طلوعیـ⛅️ دوباره است
که تو را میخواند
عقل و عشــ♥️ـق
در رگهای #شهادت جاریست
عقل میگوید برو🚶♂
و عشق میخواند #بیا ...
آنگاه ست که در آغوش معشوق💞 و معبودت #الله جای میگیری
#شهید_محمودرضابیضائی
#رفیقآسمونـےمن♥️
🕊🕊🕊
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ
فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ
وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عج)
.
پروردگارا ...
شهادت در راه خودت و
در رکاب ولیّت حضرت
#مهدی(عج) را روزیمان فرما.
#شهادت
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
﷽یاد خاطرات عاشقان شهدا﷽
او معتقد بود که #زن از جایگاه ویژه ای برخوردار است و به خاطر همین بسیار با مهربانی و لطف با من برخورد می کرد و در کارهای خانه کمک کار خوبی بود و همیشه در بین جمع مرا با نام فامیل خودم صدا می کرد و مانند دکتر شریعتی معتقد بود که زن با #ازدواج هویتش عوض نمی شود و حضرت صدیقه طاهره(ص) همواره فاطمه بنت محمد(ص) است.
🍃با آغاز #جنگ_تحمیلی از روزهای نخست درگیری در خط مرزی تا جنگ تن به تن در خرمشهر حضور داشت و نقش پررنگی را ایفا میکرد. تا اینکه بعد از شهادت محمد جهان آرا فرماندهی سپاه خرمشهر به دوش ایشان افتاد.
🍃به عنوان یک #فرمانده هر کاری که از دستش بر می آمد برای رسید به هدف مقدسش انجام میداد، از بلند کردن جعبه مهمات تا رانندگی و سرکشی به خطوط مقدم. تا اینکه در روز ۱٧ اردیبهشت مصادف با ولادت #امام_علی (ع) با برخورد ترکش توپ #شهید شد و به لقا الله پیوست...
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_عبدالرضا_موسوی
📅تاریخ تولد : ٢٩ فروردین ۱٣٣۵
📅تاریخ شهادت : ۱٧ اردیبهشت ۱٣۶۱
🕊محل شهادت : خرمشهر
🥀مزار شهید : گلزار شهدای آبادان
🦋🦋🦋
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت بیست و سوم : رسيدگي به مردم
✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد
🔸«بندگان #خانواده من هستند پس محبوبترين افراد نزد من کساني هستند که نسبت به آنها مهربانتر و در رفع #حوائج آنها بيشتر #کوشش کنند. »
عجيب بود! جمعيت زيادي در ابتداي خيابان شهيد سعيدي جمع شده بودند.
🔸با #ابراهيم رفتيم جلو، پرسيدم: چي شده!؟
گفت: اين پسر عقب مانده ذهني است، هر روز اينجاست. سطل آب کثيف را از جوي بر ميدارد و به آدمهاي خوش تيپ و قيافه ميپاشد!
مردم کم کم متفرق ميشدند. مردي با کت و شلوار #آراسته توسط پسرك خيس شده بود. مرد گفت: نميدانم با اين آدم عقب مانده چه کنم. آن آقا هم رفت. ما مانديم و آن پسر!
ابراهيم به پسرک گفت: چرا مردم رو خيس ميکني؟
پسرك خنديد و گفت: خوشم مياد. ابراهيم کمي فکر کرد و گفت:
کسي به تو ميگه آب بپاشي؟ پسرك گفت: اونها پنج ريال به من ميدن و ميگن به کي آب بپاشم. بعد هم طرف ديگر خيابان را نشان داد. سه جوان هرزه و بيکار ميخنديدند. ابراهيم ميخواست به سمت آنهابرود، اما ايستاد.کمي فکر کرد و بعد گفت: پسر، خونه شما کجاست؟
🔸پسر راه خانه شان را نشان داد. ابراهيم گفت: اگه ديگه مردم رو #اذيت نکني، من روزي ده ريال بهت ميدم، باشه؟ #پسرک قبول کرد. وقتي جلوي خانه آنها رسيديم، ابراهيم با مادر آن پسرک صحبت کرد. به اين ترتيب مشکلي را از سر راه مردم بر طرف نمود.
٭٭٭
🔸در #بازرسي تربيت بدني مشغول بوديم. بعد از گرفتن حقوق و پايان ساعت اداري، پرسيد: #موتور آوردي؟
گفتم: آره چطور!؟ گفت: اگه کاري نداري بيا با هم بريم فروشگاه. تقريباً همه حقوقش را خريد کرد. از برنج و گوشت، تا صابون و... همه چيز خريد. انگار ليستي براي خريد به او داد ه بودند! بعد با هم رفتيم سمت مجيديه، وارد کوچه شديم. ابراهيم درب خانه اي را زد.
🔸پيرزني که #حجاب درستي نداشت دم در آمد. ابراهيم همه وسائل را تحويل داد. يك صليب گردن #پيرزن بود. خيلي تعجب کردم! در راه برگشت گفتم:
داش ابرام اين خانم #ارمني بود؟! گفت: آره چطور مگه!؟ آمدم كنار خيابان. موتور را نگه داشتم و با عصبانيت گفتم: بابا، اين همه #فقير مسلمون هست، تو رفتي سراغ مسيحيا!
🔸همينطور كه پشت سر من نشسته بود گفت: مسلمونها رو کسي هست کمک کنه.
تازه، کميته امداد هم راه افتاده، کمکشون ميکنه. اما اين بنده هاي خدا کسي رو ندارند.با ين کار، هم مشکلاتشان کم ميشه، هم دلشان به امام و #انقلاب گرم ميشه.
٭٭٭
🔸26 سال از #شهادت ابراهيم گذشت. مطالب #كتاب جمع آوري و آماده چاپ شد. يكي از نمازگزاران #مسجد مرا صدا كرد و گفت: براي مراسم يادمان آقا ابراهيم هر كاري داشته باشيد ما در خدمتيم. با تعجب گفتم:
شما شهيد #هادي رو ميشناختيد!؟ ايشون رو ديده بوديد!؟
گفت: نه، من تا پارسال كه مراسم يادواره برگزار شد چيزي از شهيد هادي نميدونستم. اما آقا ابرام حق بزرگي گردن من داره!
🔸براي رفتن عجله داشتم، اما نزديكتر آمدم. باتعجب پرسيدم: چه حقي!؟
گفت: در مراسم پارسال جاسوئيچي عكس آقا ابراهيم را توزيع كرديد.
من هم گرفتم و به #سوئيچ ماشينم بستم. چند روز قبل، با خانواده از مسافرت برميگشتيم. در راه جلوي يك مهمانپذير توقف كرديم.
وقتي خواستيم سوار شويم باتعجب ديدم كه سوئيچ را داخل #ماشين جا گذاشتم! درها قفل بود. به خانمم گفتم: #كليد يدكي رو داري؟ او هم گفت: نه،كيفم داخل ماشينه!
🔸خيلي #ناراحت شدم. هر كاري كردم در باز نشد. هوا خيلي سرد بود. با خودم گفتم شيشه بغل را بشكنم. اما هوا سرد بود و راه طولاني.
يكدفعه چشمم به عكس آقا ابراهيم افتاد. انگار از روي جاسوئيچي به من نگاه ميكرد. من هم كمي نگاهش كردم و گفتم:آقا ابرام، من شنيدم تا زنده بودي مشكل مردم رو حل ميكردي. شهيد هم كه هميشه زنده است. بعد گفتم: خدايا به آبروي شهيد هادي مشكلم رو حل كن.
🔸تو همين حال يكدفعه دستم داخل جيب كُتم رفت. دسته كليد منزل را برداشتم! ناخواسته يكي از كليدها را داخل قفل دَر ماشين كردم. با يك تكان، قفل باز شد.
با #خوشحالي وارد ماشين شديم و از خدا تشكر كردم. بعد به عكس آقا ابراهيم خيره شدم وگفتم: ممنونم، انشاءالله جبران كنم. هنوز حركت نكرده بودم كه خانمم پرسيد: در ماشين با كدام كليد باز شد؟
🔸با تعجب گفتم: راست ميگي، كدوم كليد بود!؟ پياده شدم و يكي يكي كليدها را امتحان كردم. چند بار هم امتحان كردم، اما هيچكدام از كليدها اصلاً وارد قفل نميشد!! همينطوركه ايستاده بودم نَفس عميقي كشيدم. گفتم:
آقا ابرام ممنونم، تو بعد از شهادت هم دنبال حل مشكلات مردمي.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید #ابراهیم_هادی
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
🍃سامرا و کوچه های ساکتش، حرم و غربتش ، #سرداب مقدس و امام غائب از نظر، دل زائر و بغض #انتظار، دو رکعت نماز و #دعای_فرج....همه را مدیون مدافعانی هستیم که با جانشان، امنیتِ جانمان را تأمین می کنند. آنان که به عشق #ائمه_اطهار هرجا زنگ خطری به صدا درآمد، جان بر کف حاضر شدند.🙂
🍃مهدی نوروزی از همان مدافعانی است که جسارت به حرم های سوریه، تاب نیاورد
شجاعتش باعث شد تا به او لقب #شیر_سامرا بدهند
🍃از دعای همسر در خطبه #عقد تا دعای مادر در زیر قبه #شش_گوشه به شهادتش ختم می شد.
🍃شب های جمعه از سامرا به #کربلا می رفت. #زیارت_عاشورا با بغض می خواند، روضه میخواند و گریه می کرد. شاید در #روضه_علی_اصغر، محمد هادی اش رابه #شش_ماهه حسین سپرد و از او دل کند.
🍃بعد از زیارت #اربعین در جست و جوی شهادت راه سامرا را پیش گرفت وآخر هم شهد #شهادت نصیبش شد.
🍃او رفت و حالا دل داغدار خانواده باقی مانده و حرف های عده ای که نمکِ روی #زخم است...
و #محمد_هادی که سخت برای پدر #دلتنگ است....
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_مهدی_نوروزی
📅تاریخ تولد۱۵ خرداد ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت۲۰ دی ۱۳۹۳سامرا
🥀مزار شهیدکرمانشاه
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زیارتنامه تصویری شهدا🥀
#تقدیم به روح مطهر لاله های بی نشان🕊🌷💔
#پست آخر❌💔
#أنتم تقاتلون قوماً عشقوا الشهادة ..}
#شما با گروهی میجنگید که
عاشق شهادت هستند ..]
✍#ادمین نوشت.....🖤
#گاهی باید
#آرزوهایت را مثل قاصدک
#بگذاری کف دست
#و بسپاریشان به دست باد
#تا بروند و
#سهم دیگران شوند
#وَ؟!💔
#گاهی شهادت را هم💔🕊🌷
#اخوی جانم💔
#لاله ی زهراییِ بی نشان💔
# ریسه ی دلم را دخیل میبندم به
#ضریح ِ چشمهــــــایت و مزار بی نشانت💔 ...
شاید که #اجابت کند مادرمان زهرا س ، التماس ِ #شفاعتِ شهادتــــــِ زهرا گونه ام را💔..
#اَللّهُمَ عَجِل لِوَلیَکَ الفَرَج بَه حَقَ زِینَب مُضطَر س💔🖤
#اللّهُمَ الرُزُقنا شهادَتِ فی سَبیلِ المَهدی (عج)🌷🕊
#اللّهُمَ صَلّی علی' مُحَّمد و آل مُحَّمَد و عَجِل فَرَجَهُم 💚🙏
#در پناه نور شهدا 🕊🌷💔
#حلالم کنید 🙏💔
#علی؟؟!!علییی✋✅
#شهادت آرزومه
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🍃شهید جواد کوهساری جوانی ۲۹ ساله از عاشقان ولایت، سال ۶۴ در شهر مشهد #امام_رضا علیه السلام از خانواده مذهبی به دنیا آمد. در رشته حسابداری و حقوق، کارشناس شد.
🍃شهید جواد ۱۷ سال عضو فعال بسیج بود و در امور خیر از دوستانش سبقت میگرفت. جانبازان آسایشگاه با دست و قلب پاک او تمیز و بانشاط میشدند و غذای مراسم عزاداری هیئت محل توسط او پخته میشد و...
🍃تا زمانی که خبر هجوم داعش به حرم معصومین در #سوریه و عراق را شنید. بیقرار شد؛ با تلاش بسیار مدارک اعزام به عراق را گرفت و کنار #مدافعان_حرم، در واحد تخریب به نبرد پرداخت. سرانجام در فلوجه نزدیک مزار امام جواد علیه السلام، تاریخ ۹۴.۴.۲۶ با تله انفجاری مین به شهادت رسید. سعادت داشت پیکرش را به #کربلا ببرند و دور حرم اربابش طواف دهند♥️
✍نویسنده: #نادره_عزیزی_نیک
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_جواد_کوهساری
📅تاریخ تولد : ۱۰ بهمن ۱٣۶۴
📅تاریخ شهادت : ٢۶ تیر ۱٣٩۴
🕊محل شهادت : فلوجه عراق
🥀مزار شهید : مشهد_بهشت رضا
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
💠#امام_خامنه_ای:
🌹شهادت دُرّ گرانبهایی است که بعد
از جنگ به هر کس نمی دهند .
۰#شهادت بالاترین پاداش ومزد #جهاد فی سبیل الله الله است
#شهید_بزرگوار_سید_احسان_میر_سیار
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🍃بیاد ساربانان کویر #اعجاز، کویری که در ژرفای تاروپود آن، خنکای آسمان حس میشود، اگر بجوییمش♡
.
🍃همه کوی به کوی در جستجوی حیاتیم و قطره به قطره، عطش جانمان را میفرساید. جرعه به جرعه خراش بر #زمین میزنیم، در پی یافتن زلال آب.
.
🍃قدم به قدم، قامت دلربایش بر نیزه های آفتاب چیره میشود و پیش میرود. او #مرتضی ست🙂
.
🍃نمیدانم در میان این مسیر، آفتاب شیفته او شده یا توانش، قاتل گرما. هرچه که هست، گام هایش نمی لغزند. در هر قدمش ، #رازی نهفته است😌
.
🍃شنیده بودم خانه ای در این #دارفانی بنا کرده، خالی از #دروغ. میگفتند هرچه را که رنگ و بوی #معشوق نمیدهد، از خانه اش زدوده است. خانه ای بنا کرده با عطر #شهادت.
.
🍃در این صحرای #زندگی، تنها غبطه به اوست که از گلویمان گذر میکند. اویی که آن روز با شکوه #آسمانی اش، به دیدار معشوق میشتافت🌹
🍃ذره ذره ی وجودش را، نذر خشنودی سالار شهیدش کرده بود و سنگ مزارش را ، هدیه به #حضرت_مادر. اویی که شتابان میرفت و مایی که جا ماندیم😔
.
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مرتضی_عبداللهی
🔷تاریخ تولد : ۹ اسفند ۱۳۶۶
🔷تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۸/۲۳دیرالزور سوریه
🔷مزار شهید : بهشت زهرا
🦋🦋
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
📖 پدرش بعد از نماز، #زیارت_عاشورا میخواند
و محمدحسین از کودکی
علاقه زیادی به زیارت عاشورا پیدا کرد
از همان کودکی میگفت:
🌷 هرکس زیارت عاشورا بخواند؛ #شهید میشود!
از بچگی آرزوی #شهادت داشت
ولی ما زیاد توجه نمی کردیم
ما اصلا فکر نمی کردیم که زمانی محمدحسین رزمنده شود،
و به جبهه رفته و شهید شود...
#شهیدمدافعحرم
#سیدمحمدحسینمیردوستی
🌷پنج صلوات هدیه به ارواحطیبهشهدا
اَللّٰهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم
امروزمون رو مزین میکنیم به نام و یادِ شهیدِعزیز #سیدمحمدحسین_میردوستی🌷🕊