eitaa logo
معارف ناب قرآن و حدیث
1.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
206 ویدیو
92 فایل
کانال رسمی علی اکبر خدامیان آرانی دکتر (سطح ۴ حوزه)، کارشناس و پژوهشگر علوم و معارف قرآن و حدیث، نهج‌البلاغه و صحیفه‌سجادیه، اخلاق، تربیت، مشاوره خانواده ارتباط و ارسال پرسش و مشاوره: @AliAkbarKhoddamiyan برای عضویت در کانال، روی لینک زیر کلیک فرمایید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤شهادت حضرت امام کاظم علیه السلام تسلیت باد🖤 ✅ حدیث گرافی جذاب و زیبا و بسیار آموزنده از سخنان امام موسی کاظم علیه السلام ⬅️بخش دوم 🆔 https://eitaa.com/khoddamiyan
✅از کرامات بسیار جذاب امام کاظم علیه السلام نسبت به شخص عُمَری: ✅مردى بود در مدينه از اولاد عمر بن خطاب. او حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام را مى‌آزرد و هر گاه آن حضرت را می‌ديد به آن حضرت، دشنام می‌داد و به على عليه السّلام ناسزا ميگفت. روزى برخى از ياران و همنشينان آن حضرت عرض كردند: اجازه فرمائيد ما اين مرد تبهكار بد زبان را بكشيم‌؟ حضرت به شدت با اين كار مخالفت كرد و آنان را از انجام اين عمل بازداشت و حال آن مرد را پرسيد. به آن جناب عرض كردند: او جايى در اطراف مدينه به كشت و زراعت مشغول است. حضرت سوار شده به مزرعه آن مرد آمد و همچنان كه سوار الاغش بود وارد كشت و زرع او شد. آن مرد فرياد زد: كشت و زرع ما را پامال نكن. حضرت همچنان سواره پيش رفت تا بنزد او رسيده پياده شد و نزد آن مرد نشست و با خوشروئى، شروع بشوخى و خنده با او كرد و به او فرمود: چه مبلغ خرج اين كشت و زرع كرده‌اى‌. گفت: صد دينار. حضرت فرمود: چه مبلغ اميد دارى كه از آن بدستت رسد و سود کنی؟ گفت: من علم غيب ندارم (كه چه اندازه عايدم مى‌شود)! حضرت فرمود: من گفتم چه مبلغ اميد دارى به تو برسد (و نگفتم: چه مبلغ بتو خواهد رسيد)؟ گفت: اميد دارم دويست دينار از اين مزرعه عايد من شود. حضرت كيسه ای در آورد كه سيصد دينار در آن بود و فرمود: اين را بگير و كشت و زرع تو نيز به همين حال براى تو باشد و خدا آنچه اميد دارى از آن عايدت گرداند. راوى گويد: آن مرد برخاست و سر حضرت را بوسه زد و درخواست نمود از بى‌ادبيها و بدزبانی‌هاى او درگذرد. حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام لبخندى زده باز گشت. (اين جريان گذشت تا اينكه روزى) حضرت به مسجد رفت و آن مرد عمرى هم نشسته بود. همين كه نگاهش به آن حضرت افتاد گفت: «خدا ميداند رسالت خويش را در چه خاندانى قرار دهد». رفقاى آن مرد بر سرش ريخته و گفتند: داستان چيست‌؟ تو كه جز اين دربارۀ اين مرد ميگفتى‌؟ (و هر گاه او را می‌ديدى دشنام و ناسزا ميگفتى چه شد كه اكنون يكسره عوض شدى و او را مدح و ستايش ميكنى‌؟) گفت: همين است كه اكنون گفتم و جز اين چيزى نگويم و شروع كرد به دعا كردن دربارۀ موسى بن جعفر عليهما السّلام. آنان با او به بحث و گفتگو پرداختند و او بهمان گونه پاسخشان ميداد. همين كه حضرت بخانه بازگشت به آن كسانى كه از او اجازۀ كشتن آن مرد عمرى را خواسته بودند فرمود: كدام يك از اين دو راه بهتر بود، آنچه شما می‌خواستيد يا آنچه من انجام دادم‌؟ من كار او را با آن مقدار پولى كه می‌دانيد سر و صورت داده و بدان وسيله خود را از شر او آسوده ساختم. 📚إرشاد، شیخ مفید، جلد ۲، صفحه ۲۳۳. 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹