عبور از اصولگرایی بیفایده است
باید در مقابل اصولگرایان ایستاد
⏰
باید به این فکر کرد:
#بازتولید_امکان_نمایندگی_مردم
جناح راستِ دهه شصت که از میانههای دهه هفتاد با نام اصولگرایی بازسازی شد، دستکم سه دهه است که مرجعیت سیاسی یافته و بر ذهن و زبان #انسان_حزباللهی تفوق یافته است. طی این سه دهه پارهای از اختلافهای نسلی، سیاسی و اعتقادی همواره بخشی از نیروهای این جناح را در موضع نارضایتی و ناخشنودی قرار داده؛ بگونهای که خُرده جریانی از اصولگرایان ناراضی را شکل داده است. اصولگرایان ناراضی اغلب با یکی از سه زمینه پیش گفته، در وضعیت اختلاف و تعارض با هسته اصلی اصولگراییاند: یا به خاطر تفاوت سنی، یا به علت سهمیه فهرستهای انتخاباتی و یا به دلیل نوعی نابگرایی و رادیکالیسم اعتقادی.
#مسئله_کلیدی_اما_اینجاست: آیا این تعارضهای اصولگرایان ناراضی ارتباطی با انقلابیگری دارد؟ پاسخ به نظرم اکیداً منفی است. اصولگرایان ناراضی، اغلب تنها نمونههای نابتر و رادیکالتری از اصولگرایان رایج هستند نه چیزی بیشتر یا متفاوتتر از آن. بعنوان یک نمونه اگر اصولگراییِ متداول در اثر هیجانهای انتخاباتی خطای دیدار اختصاصی با تتلو را مرتکب میشود؛ اصولگرایِ ناراضی یا نارضایتی اصولگرایانه، همواره حامل هیجانهایی است که باعث میشود آن اشتباه در ایام انتخابات با تمسک به سیره امام حسین(ع) توجیه کند! و یا پس از انتخابات آن را به مثابه یک سیاست و رویداد فرهنگی بسط دهد. اصولگرایان ناراضی اغلب کلاژی هستند از برآیند پارهای از مهمترین نقاط ضعف اصولگرایی. آنها مؤلفههای نارواداری اجتماعی، سیاستزدگی و تفوق مناسبات قدرت بر مذهب و فرهنگ، تهیبودن از هر گونه معنای اجتماعی و چالش عدالتنخواهی که در اصولگرایی متداول رایج است را به شکلی حادّتر دارا بوده و علاوه بر آن آبستن حجم معتنابهی از اختلاف با هستههای اصلی قدرت جریان اصولگرا نیز هستند. اختلافاتی که البته بنیانی نیست و تنها به خاطر سطح متفاوت هیجانی است که در اصولگرایان ناراضی وجود دارد.
#هیجان_اصولگرایان_ناراضی، آنها را تبدیل به آلترناتیوِ اصولگرایی و «زیر میز زن» نمیکند. آنها بخشی از اصولگرایی و از قضا بخش حادّ آن هستند؛ درست مانند نواصولگرایی، زیر میز زن نیستند بلکه پایهها میزی هستند که وضع موجود و تفوق جناح راست یا اصولگرا بر روی آن بنا شده است.
#چه_باید_کرد_عبور_از_اصولگرایی؟ نه! اصولگرایی بخشی از واقعیتِ بحران نمایندگی و چالش نانمایندگی مردم در عرصه سیاسی است. با عبور کردن مسئله حل نمیشود؛ باید در مقابل این وضعیت ایستاد و به بازتولید امکان نمایندگی مردم در میدان فکر کرد.
📨 https://t.me/khomeiniuon
انقلاب از نو [با ما بکانال خمینیون بیایید.]