eitaa logo
#شرح_و_ تفسیر مثنوی_استاد_خروش_اصفهانی📖📣
355 دنبال‌کننده
28 عکس
11 ویدیو
3 فایل
#مثنوی_خوانی انجمن شعر جوان اصفهان تأسیس خرداد ۱۳۹۲ عمارت تاریخی خانه هنرمندان با استاد عباس شاه زیدی (خروش) شنبه ها ساعت ۱۷ #مثنوی_مولانا سفری شگفت انگیز است به اعماق درون آدمی هفتصد سال است بعد از مولوی پشت این تکرارها جا مانده ایم عباس شاه زیدی
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب داستانی زیبا در مثنوی خواندم که حیفم آمد شما نخوانید از اینکه گاهی آدم ها در خصوص سوابق خوشان حرف نزنند بهتر است. روزی شتر و گاو و قوچی با هم در بیابانی می‌رفتند و هر سه گرسنه بودند بند گیاهی را پیدا کردند و در مورد آن بند گیاه بین آنها گفت و گویی در گرفت. قوچ گفت اگر این بند گیاه را بین خود تقسیم کنیم یقیناً هیچ یک از ما سیر نخواهیم شد پس بهتر است که ببینیم سن و سال کدام یک از ما بیشتر است تا این بند گیاه را به او بدهیم و راضی شویم که او بخورد زیرا از سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم است که بزرگان را مقدم بداریم: که اکابر را مقدم داشتن آمده است از مصطفی اندر سنن این پیشنهاد مورد قبول واقع شد و بحث پیرامون سن و سال هر کدام بالا گرفت قوچ گفت چراگاه من با چراگاه قوچی که به جای حضرت اسماعیل ع آوردند تا قربانی شود یکی بود . گاو گفت سن من بیشتر است زیرا من جفت و همسر همان گاوی هستم که حضرت آدم زمین را با آن شخم زد. وقتی که شتر این لاف و گزاف و فضل فروشی قوچ و گاو را شنید سر به زیر انداخت و بدون قیل و قال بند گیاه را به دندان گرفت و به هوا بلند کرد و گفت ای دوستان من با این جسم درشت و گردن دراز که دارم دیگر نیازی به تاریخ و ذکر سوابق خود ندارم همه کس می‌داند که عمر من از شما کمتر نیست و بند گیاه را خورد. پیروزی شتر از این جهت بود که موجودیت فعلی خود را معیار قرار داد و نگفت گذشته من چنین و چنان بوده و آینده چنان خواهم شد . داند این را هرکه اصحاب نُهی ست که نهاد من فزون‌تر از شماست ( نُهی بر وزن هُدی به معنی خرد ) https://eitaa.com/khoroosh