هدایت شده از گروه جهادی شهیدسعیدمسلمی شهر جدید امیرکبیر
🕊🕊این سخن #شهید_آوینی همیشه در ذهنم است که:
،،عجب از ما واماندگان زمينگير كه به جستجوی #شهدا به قبر آنها مي آييم و اين خود دليلی است بر آنكه از حقيقت عالم هيچ نمي دانيم.
مرده آن است كه نصيبی از #حيات_طيبه_شهدا ندارد و اگر چنين است از ما مرده تر كيست؟
#شهید_گمنام
#شهدا_شرمنده_ایم
✍️دل نوشته ای برای شهید گمنام شهر امیرکبیر :
😭وقتی اشك می آيد يعنی تو مرا خواندهای!
وقتی پاهايم آرام آرام پله های مزار شهید گمنام را بالا می روند يعنی تو مرا دعوت كردهای.
مگر نه اينكه تو هم نام داری و هم نشان!
پس نشانه هايت كجا رفته؟
مگر نه اينكه تو گمنام نيستی پس نامت كو؟
اين بالا كه نشستم ديدم كه چقدر گمنامی!
چقدر زود از خاطرمان رفتی و به خاطره ها پيوستی، خاطره هايی كه از مرور کردنشان عاجزم .
تو همان شاهد #شهر_جدید_امیرکبیر ی و شهر بی تو چقدر كمرنگ است.
چرا مرا خواندهای؟
چرا قلم را به راه انداختی؟
قلمی كه مدتهاست از تو نامه های ننوشته دارد و در سكوت مانده.
من كه تو را نمی شناسم، فقط اسمت را شنيدهام شهيد گمنام!
مرا خواندهاي تا دوباره از غربت غريب بی دردی بنويسم.
خودت كه علاجش را بهتر می دانی.
درد بی درمان علاجش آتش است.
در اين دنيا كه همه سرشان به شلوغی خودشان گرم است و بی خبر از گذشته در پی آينده موهوم از ياد تو و امثال تو كندهاند.
فقط در شهر می شود مردمی ديد كه نقاب نفاق بر چهره گذاشتهاند و در پيش رو ثنا و در پشت سر غيب می كنند.
آری همانهايی كه تو را مرده می پندارند و دل از تو بريدهاند.
اين چه دردی است كه به دل ما افتاده!
نه دردمان فقط بی دردی است دردمان دردهای مقطعی است كه هر كدام گوشهاي از ذهنمان را مشغول كرده .
آری چه دردی عميق تر از بی صاحب شدن!
چرا پس از گذشت هزاران سال هنوز بی صاحبيم؟
صاحبي كه منتظر است.
آری منتظر اوست نه ما، او منتظر است كه بخوانيمش كه شايد فرجی شود و به كمكمان بيايد.
بگو دل با غم ماندن چه سازد كه اين ماتم دلم را می گيرد، تا كی باید در بند تعلقات دنيا بمانيم؟
از بی رنگ تعلق گرفته ایم با يكرنگی بيگانه گشته ایم .
اما باز هم بيا...
بازهم سراغی از غريبه ها بگير.
باز هم سری به كوچه مان بزن كه اگر تو بيايی خدا بيشتر تحويلمان می گيرد.
#دلنوشته
#غربت_شهدا
#شهدا_شرمنده_ایم
#شهید_گمنام_شهر_جدید_امیرکبیر