سلام شبتان مهدوی
🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرستید تا ان شاءالله #قسمتجدیدرایحهمحراب* تقدیم نگاه مهربانتان شود☺️👇👇👇
نـــ✒ــون وَ الْــــقَــلَــم🌹
🌱
#رایحہ_ے_محراب
#قسمت_صد_و_نہ /بخش اول
#عطر_نرگس
#بخش_اول
.
دستش را زیر چانهاش زدہ و بہ نقطهاے نامعلوم خیرہ شدہ بود.
توجهے بہ رفت و آمد دانشجویان نداشت. فڪرش مشغول بود.
نیاز سرخوش و بلند گفت: چرا ول شدے رو نیمڪت؟! پاشو بریم قدم بزنیم. هوا، هواے باهارہ!
مهتاب چیزے نگفت، نیاز ادامہ داد: پاشو دست تو دست هم تو دانشگاہ یہ دورے بزنیم و بعد بریم چند تا ڪتاب بخریم. یہ چیزیام مهمون من! البتہ یواشڪے!
ما ڪہ نہ رِلے داریم نہ یہ نامزدے یا ڪوفتے چیزے، عاشقِ جزوهاے و مجنونم ڪہ تعطیل!
چقدر یُبس و بیبخارن پسراے همہ دورهاے ما!
یہ ترم بیشتر نموندہ. سرمون بیڪلاہ موند.
انگار این دانشگاہ خوش آوازہ بہ جز مدرڪ و پز دادن چیز دیگهاے واسمون ندارہ. گِل بگیرن درشو! مدرڪشو میخوام چے ڪار؟!
لبخند ڪم رنگے روے لب مهتاب نشست. نگاهش را بہ نیاز دوخت. یڪ ریز داشت حرف میزد و بہ یبس بودن پسرهاے دانشگاہ لعنت میفرستاد!
نیاز لبخند و نگاہ مهتاب را ڪہ دید، گفت: اونطور نگاہ نڪنا!
من علاوہ بر مدرڪ و اسم دهن پر ڪن، از این دانشگاہ یہ شوهر خوب میخوام! شدہ...
حرفش را ادامہ نداد. نگاهش بہ نقطهاے افتاد و گل از گلش شڪفت.
همانطور ڪہ بہ روبهرو نگاہ میڪرد، گفت: اصلا بہ پاس این همہ سال خرخونے و تحمل ڪردن پسراے بیبخار و مسخره، این مولاییو میخوام یا یہ چیزے تو مایههاش. جیگرشو!
لبخند مهتاب تبدیل شد بہ خندہ. قهقهاے زد و رد نگاہ نیاز را گرفت.
ڪمے آن طرفتر، معراج ایستادہ بود و سہ دختر دورش حلقہ زدہ بودند.
پیراهن سادهے سفید و شلوار ڪتان ڪرم خوب بہ تنش نشستہ بود. نگاهش بہ ڪلاسورے بود ڪہ یڪے از دختران مقابلش گرفتہ بود.
نیاز بہ شوخے گفت: اینا جوجہ وڪیلاے دورهے ڪارشناسیان. ترم دوم سومن.
از راہ نرسیدہ آویزون ڪراش ما شدن. فڪر ڪردن میتونن مفت برے ڪنن! پاشو بریم حالیشون ڪنیم، معراج مولایے حق ماس، سهم ماس، واسہ ماس!
فڪر نڪنن بیسر و صاحب موندہ! پاشو دختر چرا نشستے؟!
خندهے مهتاب شدت گرفت، نیاز نگاهش را بہ مهتاب دوخت و پوفے ڪرد.
_ حالا هے بخند مهتاب خانم! ترم بعد ڪہ ڪارت عروسیشو سر ڪلاس خاتمِ ادب آداب دارد، آورد میبینے. مگہ این جونورا میذارن همچین تیڪهاے روے زمین بمونہ؟!
خودم دیدم تو نخ مولایے و چندتا از دوستاشن. بہ چندتا از بچههاے دانشڪدهے مام نظر دارن!
دست نجنبونیم، ما میمونیم و حوضمون. و البتہ یہ مدرڪ دهن پر ڪن از دانشگاہ پر آوازهے ڪشورمون ڪہ باید ببینیم ڪدوم استادمون، جوون مردے میڪنہ و ما رو بہ یڪے از آشناهاش تو بخش اداریاے، انتشاراتے چیزے با حقوق بخور و نمیر؛ معرفے میڪنہ!
البتہ وضع تو از من بهترہ. تو یہ مجلهے فڪسنے مشغول شدے.
مهتاب نفسش را با شدت بیرون داد و بہ نیمڪت تڪیہ.
نگاهش را از معراج گرفت و با پوزخند گفت: این پسر ڪسے نیست ڪہ جلوے هرڪسے وا بدہ! نگرانش نباش!
نیاز شانہ بالا انداخت. چند ثانيہ بعد لبخند شیطنت آمیزے روے لبش نشست.
بهسمت مهتاب رفت و دستش را ڪشید.
_ خستہ شدم انقدر گفتم پاشو!
مهتاب ڪلافہ گفت: حال ندارم نیاز! برو یڪم قدم بزن و دو تا آبمیوهے خنڪ بگیر و بیا.
نیاز پشت چشم نازڪ ڪرد.
_ دیگہ چے؟! دستورے نیست؟!
_ فعلا همین!
نیاز ڪہ محڪمتر دستش را ڪشید، مجبور شد بلند شود.
اخم ریزے بہ ابروهایش داد و طلبڪارانہ گفت: چرا اینطورے میڪنے؟!
نیاز جدے جواب داد: میگم پاشو، یعنے پاشو.
مهتاب پوفے ڪرد و با حرص گفت: فڪر ڪردے معراج مولایے میاد سراغ من و تو؟!
_ نچ! اما باید بہ این جوجهها حالے ڪنم دنیا دست ڪیہ! بعضیاشون خیلے پررو تشریف دارن.
مهتاب بہ نشانهے تاسف سر تڪان داد و سعے ڪرد اخمش را باز ڪند.
بہ دو سہ مترے معراج و دخترها ڪہ رسیدند، نیاز گلویش را صاف ڪرد و گفت: سلام!
اول نگاہ دخترها بهطرفشان برگشت و بعد نگاہ معراج.
معراج سرش را بالا گرفت اما مستقیم بہ نیاز و مهتاب خیرہ نشد.
مهتاب بہ زور سرش را تڪان داد و لب زد: سلام!
معراج جدے گفت: سلام! در خدمتم!
.
✍🏻نویسنده:لیلے سلطانے
Instagram:Leilysoltaniii
•○● @Ayeh_Hayeh_Jonon ●○•
👈🏻ڪپے تنها با ذڪر نام نویسنده و منبع مورد رضایت است👉🏻
دعای عهد.mp3
9.72M
🌺
═══✼🍃🌹🍃✼═══
دعای عهد کم حجم
✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان #حضـــرتصاحـــبالـــزمانعج🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋
🌹 #سلام_بر_حسین_علیهالسلام 🌹
🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @khorshidebineshan
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📣 (پس از قتل عثمان آنگاه که مردم هجوم آوردند تا با امام علی علیه السلام بیعت کنند، در روز جمعه ٢٥ ذی الحجه سال ٣٥ هجری در مدینه فرمود. )
🔹علل نپذیرفتن خلافت
♦️مرا واگذارید و دیگری را به دست آرید، زیرا ما به استقبال حوادث و اموری میرویم که رنگارنگ و فتنهآمیز است و چهرههای گوناگون دارد و دلها بر این بیعت ثابت و عقلها بر این پیمان استوار نمیماند. چهره افق حقیقت را (در دوران خلافت سه خلیفه) ابرهای تیره فساد گرفت و راه مستقیم حق ناشناخته ماند. آگاه باشید، اگر دعوت شما را بپذیرم بر اساس آنچه که میدانم با شما رفتار میکنم و به گفتار این و آن و سرزنش سرزنشکنندگان گوش فرا نمیدهم. اگر مرا رها کنید چون یکی از شما هستم که شاید شنواتر و مطیعتر از شما نسبت به رییس حکومت باشم، در حالیکه من وزیر و مشاورتان باشم بهتر است که امیر و رهبر شما گردم.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه92
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
مجله تربیتی خورشید بی نشان
💔 ⏪👌 #چله_دورزدن_شیطان 🗓روز بیست و هفتم سلام دوست خوب خدا 😊 روز و روزگارت بخیر🌺 امروز هم برای
💔
⏪👌 #چله_دورزدن_شیطان
🗓 روز بیست و هشتم
سلام همسفر دنیا😊
⚠️غصه های دنیا رو جدی نگیریا ..
اینجا فقط یه بازیه که از بد حادثه توش سرشکستنک هم داره!! داد و هوار راه نندازی..
داور بازی حواسش به همه چی هست👌☺️
بچسب به فرصتت تا سوت پایانو نزده....
💪میدونی قویترین آدم کیه؟
اونی که بتونه حرف رو حرف خدا نیاره❌
اونی که شیطون رو به حساب نیاره❌
اونی که مرز بین خودش و شیطان رادیوار بکشد☑️
میدانم کار آسانی نیست
ولی اگرقدم برداریم اگر هر روز یک آجر بگذاریم
بالاخره آن دیوار میاید بالا ...
از امروز برایش فکری کنیم ❗️
ببینیم چندتا آجر لازم داریم❓
برای خوب حرف زدن✅
برای بد نگفتن ❌
بد نشنیدن ❌
بد ندیدن ❌
بد نرفتن ❌
بد نبودن ❌
خیلی کار داریم
یک قول بدهیم امروز❓
تمام تلاشمان رابکار بگیریم!!
موفق باشی🤝
#زیارتعاشورا فراموش نشه👌
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @khorshidebineshan 💞
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
مجله تربیتی خورشید بی نشان
📜📖📜 📖📜 📜 #رمان_چمران_از_زبان_غاده🕊🥀 #قسمت_بیست_و_ششم ↩️ می گفت: هر چیزی از عشق زیبا است .تو به
📜📖📜
📖📜
📜
#رمان_چمران_از_زبان_غاده🕊🥀
#قسمت_بیست_و_هفتم ↩️
او خندید وگفت :
تو به عشق بزرگتر از من نیاز داری و آن عشق خداوند است. باید به این مرحله ازتکامل برسی که تو را جز خدا و عشق خدا هیچ چیز راضی نکند . حالا من با اطمینان خاطر میتوانم بروم .
من در آن لحظه متوجه این کلامش نشدم . شب رفتم بالا . وارد اتاق که شدم دیدم که مصطفی روی تخت دراز کشیده ، فکر کردم خواب است . آمدم جلو و اورا بوسیدم .
مصطفی روی بعضی چیزها حساسیت داشت .
یک روز که اومدم دمپایی هایش را بگذارم جلوی پایش ، خیلی ناراحت شد ، دوید ، دوزانو شد و دست مرا بوسید ، گفت: تو برای من دمپایی می آوری ؟
آن شب تعجب کردم که حتی وقتی پایش را بوسیدم تکان نخورد .
احساس کردم او بیدار است ، اما چیزی نمی گوید ، چشمهایش را بسته و همین طور بود. مصطفی گفت: من فردا شهید می شوم . خیال می کردم شوخی می کند. گفتم: مگر شهادت دست شماست ؟
گفت: نه ، من از خدا خواستم و می دانم خدا به خواست من جواب میدهد . ولی من میخواهم شما رضایت بدهید . اگر رضایت ندهید من شهید نمیشوم .
خیلی این حرف برای من تعجب آور بود. گفتم: مصطفی ، من رضایت نمی دهم و این دست شما نیست . خوب هر وقت خداوند اراده اش تعلق بگیرد من راضیم به رضای خدا و منتظر این روزم ، ولی چرا فردا ؟
و او اصرار می کرد که: من فردا از این جا می روم . می خواهم با رضایت کامل تو باشد .
و آخر رضایتم را گرفت ....
#ادامه_دارد........
📗از زبان همسرشان غاده
🌹به نیت شهید سردار سلیمانی و شهید چمران برای تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات بفرستیم😊
Join @khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
📜
📖📜
📜📖📜
ارتباط موفق_25.mp3
10.84M
#ارتباط_موفق ۲۵
✿ دایرهی ارتباطات شما، میزان جذبهای بعدی شما را تعیین میکنند!
دایرهی ارتباطات سالم و تطهیر شده، انرژیِ جذبِ شما را برای ارتباط با دایرههای بعدی، افزایش میدهند.
#استاد_شجاعی 🎤
#آیتالله_مشکینی
Join @khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
ما اصرار داريم فرزندانمان را تغيير دهيم تا شبيه آنچه ما ميخواهيم بشوند. ما فكر ميكنيم ما بهتر از آنها ميدانيم انجام كار درست چيست. اما گاهي بايد توقف كنيم، به آنها نگاه كنيم، آيا ما بايد به زور آنها را تغيير دهيم يا اين ما هستيم كه بايد تغيير كنيم و از آنها بياموزيم.
كودكان گاهي بهتر از ما ميدانند چگونه بايد زندگي كرد:
- اول اینکه ''بی دلیل و با كمترين دليل شاد هستند.
- دوم اینکه همیشه سرشان به کاری مشغول است .
- سوم ... وقتی چیزی را میخواهند تا بدست نیاورند دست از اصرار بر نمی دارند.
چهارم اینکه براحتی می بخشند و آشتی می کنند
- و سرانجام اینکه .....''
براحتی گریه می کنند .
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان 👇
Join @khorshidebineshan
در بازی کودک باحلقه، والدين عجول و جوان و بي حوصله دائما به نتیجه فکر میکنند و سعي مي كنند كه كودكشان حلقه ها را به ترتيب در مخروط بگذارد .
حاصل اين ياد دادن، محروم كردن كودك از بيش از صد نوع تجربة توسط کودک و كسب احساس خوشايند است. وقتی دربازی فقط به نتیجه فکر کردیم کودک درآینده همیشه به نتیجه فکر خواهد کرد. از 9 ماه مدرسه رفتن لذت نمی برد
فقط فکر نتیجه است. در دانشگاه فقط فکر مدرک است. در کار فقط فکر دستمزد است و لذتی نمی برد.
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹
🔸خداوند؛ مافوق زن و شوهر🔸
در یک ازدواج، زن و مرد، میبایست همچون دودست چپ و راست باشند. از خود، رأیی نداشته باشند بلکه تابع مافوق خود باشند، همانطور که ارادۀ انسان، مافوق دو دست او است، ارادۀ خدا، حکم و فرمان او، باید برتر از حرف زن و حرف شوهر باشد.
كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا (توبه، آیه 40)، کلمۀ خدا باید بالاتر باشد. اگر مرد یکحرفی بزند و شما به او بگویید که خدا اینطور گفته است، مرد باید بگوید: «اگر خدا اینطور گفته باشد من دیگر حرفی ندارم، روی حرف خدا حرفی نمیزنم و حرف خدا بالای حرف من است». اگر زن هم یکحرفی بزند و به او بگویند: «خدا اینچنین نگفته است، خدا جور دیگری میگوید». زن باید بگوید: «اگر خدا طور دیگری میگوید، من هم همان را میگویم».
آنجا که خدا در کار باشد، زن و مرد مانند دست چپ و راست عمل میکنند اما آنجا که خدا در کار نباشد، زن و مرد، همانند دو فرد جدا از یکدیگر میشوند.
در زندگی، زن و مرد باید باهم آنچنان باشند که گویی مرد، یکدست و زن دست دیگر است و حکم خدا و فرمان پروردگار فرماندهشان به شمار میآید.
Join @khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
#همسرداری
❤️همسرتان را به راحتی ببخشید
زن و شوهرهایی که راحت میتوانند به خاطر مسائل کم اهمیت یکدیگر را ببخشند رابطه عاطفی طولانی تر و قوی تری باهم دارند وگرنه به مرور دچار طلاق عاطفی میشوند
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
سلام شبتان مهدوی
🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرستید تا ان شاءالله #قسمتجدیدرایحهمحراب* تقدیم نگاه مهربانتان شود☺️👇👇👇
نـــ✒ــون وَ الْــــقَــلَــم🌹
🌱
#رایحہ_ے_محراب
#قسمت_صد_و_نہ /بخش اول
#عطر_نرگس
#بخش_چهارم
.
مهتاب ڪوتاہ نیامد.
_ عوض ڪمڪتون سر ماجراے استاد خاتم.
معراج تیز نگاهش ڪرد.
_ ڪسے براے وظیفهش چشم داشتے ندارہ! اون ماجرام براے خیلے وقت پیشہ.
مهتاب با لحن خاصے گفت: درستہ پس باشہ پیشڪشے براے سوالاے حقوقے من و چندتا از بچهها!
راستش... من تو یہ مجله ڪار میڪنم. قرارہ با چندتا از بچهها داستان ڪوتاہ و مقالہ بنویسیم.
بہ مشاورهے حقوقے احتیاج داریم. از بچههاے حقوق، بیشتر شما مهمون دانشڪدهمون هستید.
خجالت میڪشیدیم مطرح ڪنیم. اینطورے برامون راحتتر میشہ. از طرف من و بچههاے ادیب!
معراج مردد دستش را بلند ڪرد. با چند ثانيہ مڪث، بطرے و بيسڪوئيت را از مهتاب گرفت.
چند قدم عقب رفت و گفت: بازم ممنون. هر ڪمڪے خواستید من و بچهها هستیم.
بابت افطارتونم... قبول باشہ!
بااجازهاے گفت و سرعت قدمهایش را بیشتر ڪرد.
مهتاب خداحافظ را نجوا ڪرد و پشت سر معراج لبخندش را لو داد.
معراج بہ همایش میآمد. همینطور براے پس دادن بطریاش.
فرصت مهتاب ڪم بود. باید ڪارے میڪرد.
شدہ با دست گذاشتن روے اخلاق خاص این پسر. حالا حاضر بود احمدے تازہ وارد تا میخواهد پرت و پلا بگوید و او مقابل معراج، با وقار جوابش را بدهد.
لبخندش هر لحظہ بیشتر رنگ میگرفت.
_ هر آدمے قلق خاص خودشو دارہ. نہ تو بیشتر از پدرتے، نہ من ڪمتر از مادرت!
.
✍🏻نویسنده:لیلے سلطانے
Instagram:Leilysoltaniii
•○● @Ayeh_Hayeh_Jonon ●○•
👈🏻ڪپے تنها با ذڪر نام نویسنده و منبع مورد رضایت است👉🏻