مجله تربیتی خورشید بی نشان
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 🔸🔸 هادی فِرز 🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت هجدهم» هادی خشکش زد. دید واقعا تمیزه
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋
🔸🔸 هادی فِرز 🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
«قسمت نوزدهم»
دو تا گوشی دیگه از وسط یه مشت وسیله مسیله برداشت و از کشویِ پایینی همون کمد، سه چهار تا سیم کارت برداشت و انداخت تو ساک.
زیپِ ساکو بست. کل لباسش عوض کرد. روبرو آینه داشت لباسش عوض میکرد و هر از گاهی به چشمان خودش زل میزد. فکری به ذهنش رسید. دست کرد و از جیب یکی از بلوزاش یه چیزی درآورد و چسبوند گوشه دماغش. شد یه خال بزرگ. دوباره به آینه نگاه کرد.
با یه مداد، وسط ابروهاش به حالت عمودی، یه خط کوچیک کشید که تغییر کوچکی در چهره و ابروهاش به وجود آورده باشه.
وقت رفتن بود. برگشت و نگاهی به مرضیه گل انداخت. دید تسبیحش تو دستش مونده و مثل بچه ها بعد از یک روز شلوغ خوابیده. نشست بالا سر مرضیه. نفسش تند تند شده بود. جوش آورده بود. ولی وقت زیادی نداشت. خم شد و صورت آبجی مرضی رو آروم بوسید.
میخواست راه بیفته. دستشو کرد تو جیبش. دید دو تا کارت بانکی هست اما خبری از پول نقد نیست. کارت ها رو گذاشت تو طاقچه.
همین جوری که کلافه این ور و اون ور چشم میچرخوند، چشمش به قُلک مرضیه افتاد. پاشد و رفت سراغ قلک مرضیه. برداشت و نشست. اول تلاش کرد مثل همیشه از سوراخش پول برداره اما فرصت نداشت. چاقو از جیبش درآورد. یه نگاه به مرضیه و دلخوشیش به این قلک انداخت. یه نگاه هم به ساعت و این که داره زمان را ازدست میده. مجبور بود. درچشم به هم زدنی، قلک را دو تیکه کرد و همه پولاشو برداشت.
پاشد و راه افتاد. سر راهش یه نگاهی هم به اتاق اوس مصطفی انداخت. دید اوس مصطفی رادیوش روشنه و خودش خاموشه. صدای خور و پُفش میشنید. نگاهی به آسمان انداخت. هوا ابری بود و به زور میشد نفس عمیق کشید. رو کرد به طرف در و چند قدمی به طرف در رفت. اما سر جاش ایستاد. وسط حیاط. خوب گوش داد. صدای خاصی نمیومد اما ترجیح داد از در خارج نشه. رفت رو پشت بام. آروم و پاورچین قدم برداشت و از روی دو سه تا از پشت بام های همسایه ها پرید و رفت و تو تاریکی محو شد.
نیم ساعت بعد داشت از یکی از کوچه ها به طرف خیابون اصلی میومد که چشمش به ماشین گشت پلیس افتاد. فورا راه کج کرد و دو سه قدم که رفت، نشست پشت شمشادها. وقتی خیالش راحت شد که ماشین گشت پلیس دور شده، با احتیاط بلند شد و راه افتاد. خودشو به یکی از پارکینگ های عمومی رسوند. دید جوانکی پشت میزش خوابش برده. با احتیاط و جوری که چهره اش به طرف دوربین مدار بسته نباشه، رفت داخل. یه سمند پیدا کرد و به راحتی درش باز کرد و خوابید تو ماشین. شروع به انداختن سیم کارت جدید روی گوشی همراهش کرد.
بعد از چند دقیقه به نظر پیام داد. نوشت: نظر بهتری؟
نظر نوشت: کوچیکم هادی خان.
هادی نوشت: به بچه ها بگو گم و گور بشن. بگو هر کی هر جا میتونه فرار کنه.
نظر نوشت: روچِشم. هادی خان خودت خوبی؟
هادی نوشت: نمیدونم ... وقتی سه تا قتل گردنت باشه و ندونی چرا و چی شده و کجا باید فرار کنی، نه ... معلومه که خرابم.
نظر نوشت: هادی خان ... ببخشید ... ولی فکر کنم دو تا از بچه های ما رو گرفتن!
هادی چشماش شد صد تا. نوشت: مطمئنی؟چطور؟
نظر نوشت: تکلیف چیه هادی خان؟
هادی نوشت: شماها قتل گردنتون نیست. هیچ مدرکی هم علیه شما ندارن. مظنون اصلی منم. ولی اگه توانِ فرار کردن داری، نمون. فرار کن.
نظر نوشت: تا بخوایم ثابت کنیم که کاره ای نبودیم دهن هممون سرویسه. شما بگو حکم چیه؟ الان کجا بریم؟
هادی نوشت: به عبدی میگم. نیم ساعت دیگه از عبدی بپرس.
اون گوشیش خاموش کرد و با یکی دیگه از گوشی هاش با یه شماره دیگه از عبدی تماس گرفت. عبدی برداشت و گفت: جونم آقا!
هادی گفت: کجایی؟
عبدی گفت: پیشِ گربه هام!
هادی تعجب کرد ... اومد بگه مگه چند تا گربه داری که یادش اومد این رمزی بود که تعیین کرده بودند که اگر عبدی در خطر باشه و یا کسی دور و برش باشه، به جای گربه، بگه گربه هام! هادی چشماشو از فشار عصبی بست و خیلی ناراحت شد. گفت: ای وَلا داری داداش.
عبدی هم گفت: خدا به همرات اوستا.
ادامه دارد...
💕 #کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan 💕
@Mohamadrezahadadpour
مجله تربیتی خورشید بی نشان
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 🔸🔸 هادی فِرز 🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت نوزدهم» دو تا گوشی دیگه از وسط یه مش
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋
🔸🔸 هادی فِرز 🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
«قسمت بیستم»
عبدی هم گفت: خدا به همرات اوستا.
به محض اینکه عبدی اینو گفت، صدایی از پشت خط اومد که یکی با فریاد به اون یکی گفت: «این داره راپورت میده. میخواد هادی فرز فرار کنه. نامرد مگه قرار نشد بکشونیش اینجا؟ مگه قرار نشد ...» که هادی فهمید عبدی دستگیر شده و فورا گوشیش خاموش کرد. خیلی اعصابش به هم ریخت. هادی عاقل ترین آدمشو همون شب اول از دست داد. عاقل ترین و بی حاشیه ترین.
با اون یکی خطش به نظر نوشت: نظر فرار کن. عبدی رو هم گرفتند. گاراژ هم لو رفته.
اینو نوشت و خاموش کرد. دنیا براش تنگ تر و تنگ تر شد. سمند رو روشن کرد و از پارکینگ اومد بیرون. رفت نزدیک یه پارک. پیاده شد. به یکی که داشت ذرت مکزیکی میخرید نزدیک شد و گفت: داداش ببخشید گوشیم شارژ نداره. اجازه هست یه تماس فوری با گوشیت بگیرم؟
اون بیچاره هم گوشیش را با تردید و ترس داد به هادی. هادی فورا از دستش گرفت و شماره ای گرفت. از اون طرف خط صدای موتی اومد که گفت: بله!
هادی گفت: موتی هادی ام.
موتی گفت: نوکرم آقا. اینجا امنه. جونم!
هادی گفت: ببین من شرایطم خوب نیست. باید برم. با رفیقت صحبت کن رَدَم کنه.
موتی گفت: برو سمت زاهدان. دو تا از بچه ها هم رفتن همون طرف!
هادی گفت: باشه. مطمئنی؟
موتی گفت: برو شما. اگه خبری شد به خط سومت پیام میدم.
هادی گفت: موتی یه چیزی ...
موتی گفت: شما جون بخواه آقا!
هادی خودشو کنترل کرد و بغضشو خورد و به موتی گفت: خواهرم و آقام ...
موتی گفت: الهی فدای دلِت برم هادی خان! به آبجی الهه میسپارم بره اونجا. چشم. خاطر جمع. خودمم نوکر خودت و هفت جد و آبادت هستم.
هادی نتونست ادامه بده و قطعش کرد. با آستینش چشماشو پاک کرد و ادامه داد. رفت پمپ بنزین. پرش کرد و پول نقد داد و گازش گرفت و از شیراز خارج شد.
سه چهار ساعت رانندگی کرد. حدودا ساعت شش و هفت صبح بود. دیگه چشماش جایی نمیدید. کنار یه قهوه خونه بین راهی ایستاد. صندلی ماشینو خوابوند و دراز کشید. میخواست خوابش ببره که گوشیشو روشن کرد. دید چند دقیقه قبل یه پیام در واتساپش براش اومده. موتی نوشته بود: هادی خان نرو زاهدان. اون دو تا بیچاره رو هم وسط راه گرفتند. هر جا هستی سرِ خَرکج کن و برو سمت بندر عباس. یه بلدی به اسم شوری منتظرته.
هادی صاف نشست. خواب از چشمش پرید. فورا پیام داد و نوشت: موتی میتونی حرف بزنی؟
فورا موتی زنگ زد و گفت: سلام آقا. خدا رو شکر که نرفتی اون طرف. آدمی که اون طرف داشتم جوابم نمیده.
هادی گفت: سر اون دو تا بیچاره چی اومد؟
موتی گفت: خاک بر سرم. ببخشید خبرِ بد میدم. اما گیر افتادند.
هادی گفت: حالا من چه خاکی به سرم بریزم؟ کجا برم؟
موتی گفت: هادی خان ... ساعت چهار صبح فردا به شماره ای که الان میفرستم تماس بگیر. ساعت شش میاد پیش شما و ردت میکنه خلیج.
هادی گفت: موتی تو زرد از آب در نیاد! من سَرم بره بالا بقیه تون هم آش و لاش میشینا.
موتی گفت: هادی خان! خودم کم نگرانم که شما هم بدترش میکنی؟ به شرفم قسم این آخرین و مطمئن ترین راهی بود که سراغ داشتم. با خودش حرف زدم. حتی پولی که دستم داده بودید، همش دادم به همین شوری.
هادی گفت: کجا باهاش آشنا شدی؟ کجاییه؟
موتی گفت: زندان باهاش آشنا شدم. عربه. قاچاق جنس و آدم و همه چی.
هادی گفت: یا ابالفضل! این دیگه چه کوفتیه! باشه ... این آخرین تماسمون هست. دیگه کل گوشی و خط و همه چیت که با من ارتباط داشتی بنداز دور.
موتی گفت: نوکرم آقا. خدا به همرات.
هادی هنوز تماسش تمام نشده بود که متوجه شد یه ماشین پلیس ... ده پونزده متر آن طرف تر ... ایستاده و افسری که داخلش نشسته، داره به هادی و ماشین سمندی که زیر پاش هست نگاه میکنه و یه چیزی تو بیسیمش میگه!
هادی فورا گوشیشو خاموش کرد. شیشه سمت شاگرد داد پایین. دو تا گوشیش به آرامیاز ماشین انداخت بیرون. ماشینو روشن کرد و خیلی عادی راه افتاد.
تلاش کرد که جلب توجه نکنه اما ... نشد
ادامه دارد...
💕 #کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan 💕
@Mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴در بوشهر چه می گذرد؟
🔹برهنگی فرهنگی یا فرهنگ برهنگی؟اینبار در بوشهر!
🔷متولیان فرهنگ در کشور چه میکنند؟
📢#برای_آگاهی_جامعه_شما_نشر_دهید
◀️ پایگاه خبری تحلیلی #خیمه_گاه_ولایت
➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999ff
Farahmand-Doaa-Ahd_SoftGozar.com.mp3
9.72M
🌺
═══✼🍃🌹🍃✼═══
دعای عهد کم حجم
✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان #حضـــرتصاحـــبالـــزمانعج🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋
🌹 #سلام_بر_حسین_علیهالسلام 🌹
🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تندخوانی_تصویری #جزء28قرآن کریم استاد معتز آقایی
حدود۳۰دقیقه
#ظهور
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#سربازان ظهور فرمانده
#منهنوزلبخندفرماندهراندیدم
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
به نیابت از #دلیرمردانشهید هدیه به محضر #حضرتفرماندهامامزمان عج (علیه السلام)
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
#چالش #روز
خاتم منتظر؛ سعی میکنم مال حرام نخورم.
یوسف زهرا؛ سعی میکنم موسیقی حرام گوش ندهم.
چہ زیباست این نصیحت شُھدا❤️ :
ما از " حلالش " گذشتیم😊،
شما نمے توانید
از " حرامش " بگذرید😕؟؟
🔷" پیام شهید " را به خاطر بسپاریم ...اگر آخرت می خواهیم☘☘
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
پدر یامادربودن به شما این حق را نمیدهد که مورداحترام فرزند تان باشید، بلکه به شما این مسئولیت را می دهد که به او احترام بگذارید.
پدر یا مادر بودن به شما این حق را نمی دهد که فرزندتان را کنترل کنید، بلکه به شما این مسئولیت را می دهد که خودتان را کنترل کنید.
پدر یا مادر بودن به شما این حق را نمی دهد که فرزندتان حرف شما را گوش کند، بلکه این مسئولیت را می دهد که به او گوش کنید.
پدر یا مادر بودن به شما این حق را نمی دهد که به او دستور بدهید، تحقیر کنید، درخواست داشته باشید، انتقاد، مسخره یا شرمنده کنید، بلکه به شما این مسئولیت را می دهد که با آرامش، مهربانی و احترام با او ارتباط برقرار کنید.
این وظیفه هر نسلی است تا بیش از آن مسایلی که ایجاد می کند مسایل را حل کند، و نسل بعد را ارتقا بدهد، و تنها به تکرار گذشته اکتفا نکند.
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
اگربچههای ما دائما شاهد محبت ما به
یکدیگر وخودشان باشند
وقتی دعوا و مشاجره هم پیش بیاید
درنظر آنها این مشاجره در یک رابطه دوستانه و با محبت رخ داده و تاثیر منفی کمتری بر آنها دارد
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان 👇
Join @khorshidebineshan
🙋♀
اگه میخوایی به ارامش برسی، باید با همسرت همراه باشی
این همه ناسازگاری و شکایت بیجا چرا؟؟؟؟
هر کسی تو این دنیا یه قسمتی داره و این قسمت رو من و شما تعیین نمیکنیم!
یه چیزی رو بهتون گوشزد میکنم، مطمئنا هممون بلدیم ولی یادمون میره.
دوست خوبم هر کسی با هر درامدی و هر شغلی که باشه به یه اندازه از روزی خداوند نیاز داره!
یعنی چی؟
میگم برات
🔰
یعنی اگه شوهرت کارگر باشه، پزشک باشه،مکانیک باشه، نماینده مجلس باشه یا.....
تو بیشتر از روزی سه وعده نیاز به غذا نداری!
تو بیشتر از یه دست لباس نمیتونی تنت کنی!
حالا این غذا بوقلمون درسته باشه یا نون ماست دیگه بسته به تلاش توو حکمت خدا داره
یکی پزشکه و مجبوره نیمه شب بره بیمارستان ....
یکی شوهرش شیفت شب داره و همه شبها خونه نیست ....
یکی شوهرش همیشه خسته است و باهاش مهمونی نمیره ....
یکی ....یکی ....
#بانوی من تو هر زندگی که سرک بکشی یه گوشه ای میلنگه !!
این هم حکمت خداست و باید سر تعظیم در مقابل خدا پایین بیاری...
هییییییچ کس کامل نیست و اگه بهت گفت من هیچ مشکلی ندارم صد درصد بدون داره دروغ میگه.!!! من و تو در حدی نیستیم که بخوایم از حکمت خدا سر در بیاریم!
غر زدن و شکایت بیجا و منتظر شدن برای رسیدن از غیب هیچ کاری از پیش نمیبره جز
بهم زدن ارامش زندگیت
#خدایی اگه یه لقمه نون ماست رو با لبخند و عشق و ارامش بخوری بهتره یا نون بوقلمون رو با اعصاب بهم ریخته و فشار روحی و.....؟؟؟
پس شاد باشید فکر مثبت داشته باشید تلاش کنید وخدارو فراموش نکنید
᯽────❁────᯽
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
᯽────❁────᯽
#حرف_ادمین 🙋♀
#آهای_خانم_آهای_آقا
راز زندگیت رو بر ملا نکن
🔹🔸میزان بدهی و وام هایتان را به کسی نگید.
همان طور که دارمد خانواده و میزان دخل و خرجتون باید مثل یک راز بین زن و شوهر بمونه،میزان بدهی ها هم از همین قانون پیروی میکنه.
بازگو کردن میزان قسط و بدهیتون باعث میشه خانواده ها فکر کنند شما به اندازه کافی خوشبخت نیستید و مشکلاتتون زیاده.
در صورتی که تو تمام زندگی ها فراز و نشیب زیاده.
🔹🔸پس با سکوت کردن در این زمینه به دیگران فرصتی برای قضاوت و دخالت کردن در زندگی مشترکتون ندین.
᯽────❁────᯽
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
᯽────❁────᯽
سلام دوستان
میزبان امروزمون برادر ایرج هست🥰✋
*پدر و دخترے ڪه آسمانے شدند*🌙
*شهید ایرج ایلانی*🌹
تاریخ تولد: ۱۸ / ۴ / ۱۳۶۴
تاریخ شهادت: ۲۵ / ۴ / ۱۳۹۵
محل تولد: فارس،کازرون
محل شهادت: فارس،کازرون
*🌹همسرش← پدر آقا ایرج کشاورز و در روستا زندگی میکرد و از اقشار کم درآمد جامعه به حساب میآمد.🥀خودش تعریف میکرد که هر وقت ایرج برای دیدن ما به روستا میآمد مقداری پول توی جیبم میگذاشت🌷به شکلی که من متوجه نشوم.»🌙یکی از خصوصیات اخلاقی ایرج که خیلی مهم بود رازداری ایشون بود،🍃بارها میشد بستگان درمورد مشکلشان از من میپرسیدند🥀و از اینکه ایرج به من چیزی نگفته بود تعجب میکردند.‼️رازداری را جزو وظایف خود میدانست🌙نسبت به شغلش هم خیلی رازدار بود،💫راوی← به خانهشان که میرفتیم، میدیدم همیشه در کارها کمک حال همسرش بود🌙هروقت حال همسرش خوب نبود میگفت: «اصلا نگران نباش. نیاز نیست غذا درست کنی. من از بیرون غذا میخرم.»🍲یکبار که خانهشان بودیم، همسرش مشغول پاککردن سبزی بود.🥬بدون آنکه از چیزی خجالت بکشد رفت کنار همسرش و با او سبزیها را پاک کرد.🥬همین ظرافتهای اخلاقش در زندگی، او را محبوب کرده بود🌙شهید ایرج ایلانی از پرسنل نیروی انتظامی که در تعقیب وگریز قاتل فراری در دشت ارژن فارس💥به ضرب گلوله مجروح و بعد از 25 روز تحمل درد و رنج،🥀 ۲۵ تیرماه 1395 به شهادت رسید🕊️یکسال بعد از شهادت ایرج، تنها دخترش دختر ۷ ساله🥀که به عروسی رفته بود بر اثر اصابت شلیک گلوله ساچمهای به او💥در مراسم جشن عروسی🎊با این رسم و رسوم غلط تنها یادگار شهید قربانی شد🥀و او هم به پدرش پیوست*🕊️🕋
*شهید ایرج ایلانی*
*شادی روحش صلوات*
🌹🍃🌹🍃
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
🔆💠🔅💠﷽💠🔅
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅
🔅
🔴 رویش و ریزش مو
✍ شکل رویش و #ریزش_مو ناشی از مزاج سرشتی فرد است. در صورت #خشکی مزاج، موها #مجعد و حالت دار است. موی #لخت در مزاج #تر مشاهده میشود. سرد مزاج ها، دارای موهایی روشن و مشکی بودن مو، نشان از گرمی مزاج است.
در بزرگسالان ریزش مو از جلوی سر، ناشی از غلبه صفرا بوده و بیشتر در #صفراویها قابل مشاهده است، ریزش مو در وسط سر، ناشی از غلبه دم بوده و بیشتر در #دمویها دیده میشود، ریزش آرام و منتشر بدون خالی شدن منطقهای از سر، ناشی از سردی و رطوبت است.
علت ریزش مو به غیر از موارد فوق، ناشی از بیماریها و دلیل #سوء_مزاج است که شایع ترین آنها #اضطراب و غلبه سردی مغز است. کمخونی و کمکاری تیروئید که هردو #غلبه_سردی است از علل اصلی ریزش موی سر است.
غلبه سردی خصوصا سردی و خشکی باعث #سفیدی_زودرس_موها میشود. اضطراب ها و مشکلات روحی، که باعث غلبه سردی در فرد میشوند، در سفید شدن سریع موها نقش دارند.
خشکی مزاج باعث #موخوره، نازک شدن مو و پوستریزی سر میشود که مصرف #روغن_بادام_شیرین، در رفع این مشکل کمککننده است.
امام کاظم (ع): « شستن سر با #گلختمی در روز #جمعه از سنت است و منافعی دارد: #موها را نیکو میکند، #پوست را زیبا میکند، ایمنی از بیماری #سودا است، روزی را زیاد کرده و بهترین چیزی است که انسان میتواند بدن خود را با آن بشوید. (بخصوص برای رفع سردرد و مفید برای گرم مزاجان)
شستن مو با #سدر و #مورد نیز موها را تقویت کرده و از ریزش مو جلوگیری میکند.(بخصوص برای سرهای دچار غلبه رطوبت)
☜【طب شیعه】
🍏 @khorshidebineshan 🌿
🔅
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
سلام و عرض ادب
💝💚💝
مخاطبین باصفایی داریم که مطالب کانال را به کانالها و گروههای خودشون بازنشر میکنند. لذا بازدید برخی مطالب به هزارنفر هم میرسد.
ان شاءالله شما هم به جمع باصفاها بپیوندید و پس از مشاهده، اول پست ها رو فوروارد و سپس به سراغ دیگر کانالهاتون برید.
🌺💐🌺
این کانال را دلی زدیم و تاحالا تبلیغ وسیعی هم برایش نکردیم. تا الان هم که علیرغم مشغله فراوان مان پابرجاست بخاطر پیگیری شما مخاطبین است . پس خودتان تبلیغش کنید.
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
سلام وقتتون بخیر
🔸️امام حسين عليه السلام فرمودند: نياز مردم به شما از نعمت هاى خدا بر شما است ؛ از اين نعمت افسرده و بيزار نباشيد.»
#پویش_ماه_مهر ☘️
#موسسه_نیکوکاری_خورشید_پنهان
دوستان گرامی با توجه به بازگشایی مدارس و فرصت اندک ما از همه شما مهربانان دعوت می نمائیم تا با مشارکت و همراهی ما دل فرزندان ایران زمین را شاد نمایید و خادمین شما بتوانند به خانواده های نیازمند جهت تهیه لوازم التحریر و دیگر نیازمندی های تحصیلی کمک نمایند 👌🏻از جمله
👈🏻خرید لوازم التحریر📚✏️، کیف و کفش 👟🎒 خرید کتاب 📖، و دیگر نیازمندی های مربوط به بازگشایی مدارس 👉🏻
و #صدالبتهلوازمایرانیاسلامی
° [ آنچه می ماند فقط کار نکوست ]°
🌺💚🌺💚🌺💚🌺
با سهیم شدن در موسسه نیکوکاری خورشید پنهان اینکار را پا پرداخت هزینه حتی ۵۰ هزار تومان میتوانید انجام دهید😉:
👇👇👇
از دیگر کارهای مجموعه میتوان به این موارد اشاره کرد:👇👇👇
۱. #صندوق_قرض_الحسنه_خورشیدپنهان جهت ایجاد اشتغال و توانمندسازی خانواده های نیازمند
۲. تهیه لوازم التحریر برای این عزیزان
۳. تهیه جوایز فرهنگی با طرح ایرانی اسلامی برای دانش آموزان فعال قرآنی
۴.تهیه و توزیع کتابهای مفید و انجام مسابقات فرهنگی
۵. آموزش رایگان فرزندان این خانوادهها در زمینه های قرآنی، چرتکه، زبان و کارهای هنری و توانمندسازی ایشان.
و....
🌺💚🌺💚🌺💚🌺
💚شما عزیزان میتوانید در این راه با کمکهای نقدی،نذرهای فرهنگی و یا معرفی موسسه به دیگران یاور ما باشید و لبخند بر لب امام زمانمان بنشانید💚
💚حتی فقط نفری ۱۰هزارتومان قطرههایی میشود به وسعت دریا💚
👇👇👇👇👇
۶۰۳۷۹۹۷۹۵۰۴۰۰۱۷۷
#6037997950400177
#مؤسسهنیکوکاریخورشیدپنهان را به دوستانتان معرفی کنید
⚪
✋پخش این بنر صدقه جاریست
سلام و عرض ادب
💝💚💝
مخاطبین باصفایی داریم که مطالب کانال را به کانالها و گروههای خودشون بازنشر میکنند. لذا بازدید برخی مطالب به هزارنفر هم میرسد.
ان شاءالله شما هم به جمع باصفاها بپیوندید و پس از مشاهده، اول پست ها رو فوروارد و سپس به سراغ دیگر کانالهاتون برید.
🌺💐🌺
این کانال را دلی زدیم و تاحالا تبلیغ وسیعی هم برایش نکردیم. تا الان هم که علیرغم مشغله فراوان مان پابرجاست بخاطر پیگیری شما مخاطبین است . پس خودتان تبلیغش کنید.
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
سلام وقتتون بخیر
🔸️امام حسين عليه السلام فرمودند: نياز مردم به شما از نعمت هاى خدا بر شما است ؛ از اين نعمت افسرده و بيزار نباشيد.»
#پویش_ماه_مهر ☘️
#موسسه_نیکوکاری_خورشید_پنهان
دوستان گرامی با توجه به بازگشایی مدارس و فرصت اندک ما از همه شما مهربانان دعوت می نمائیم تا با مشارکت و همراهی ما دل فرزندان ایران زمین را شاد نمایید و خادمین شما بتوانند به خانواده های نیازمند جهت تهیه لوازم التحریر و دیگر نیازمندی های تحصیلی کمک نمایند 👌🏻از جمله
👈🏻خرید لوازم التحریر📚✏️، کیف و کفش 👟🎒 خرید کتاب 📖، و دیگر نیازمندی های مربوط به بازگشایی مدارس 👉🏻
و #صدالبتهلوازمایرانیاسلامی
° [ آنچه می ماند فقط کار نکوست ]°
🌺💚🌺💚🌺💚🌺
با سهیم شدن در موسسه نیکوکاری خورشید پنهان اینکار را پا پرداخت هزینه حتی ۵۰ هزار تومان میتوانید انجام دهید😉:
👇👇👇
از دیگر کارهای مجموعه میتوان به این موارد اشاره کرد:👇👇👇
۱. #صندوق_قرض_الحسنه_خورشیدپنهان جهت ایجاد اشتغال و توانمندسازی خانواده های نیازمند
۲. تهیه لوازم التحریر برای این عزیزان
۳. تهیه جوایز فرهنگی با طرح ایرانی اسلامی برای دانش آموزان فعال قرآنی
۴.تهیه و توزیع کتابهای مفید و انجام مسابقات فرهنگی
۵. آموزش رایگان فرزندان این خانوادهها در زمینه های قرآنی، چرتکه، زبان و کارهای هنری و توانمندسازی ایشان.
و....
🌺💚🌺💚🌺💚🌺
💚شما عزیزان میتوانید در این راه با کمکهای نقدی،نذرهای فرهنگی و یا معرفی موسسه به دیگران یاور ما باشید و لبخند بر لب امام زمانمان بنشانید💚
💚حتی فقط نفری ۱۰هزارتومان قطرههایی میشود به وسعت دریا💚
👇👇👇👇👇
۶۰۳۷۹۹۷۹۵۰۴۰۰۱۷۷
#6037997950400177
#مؤسسهنیکوکاریخورشیدپنهان را به دوستانتان معرفی کنید
⚪
✋پخش این بنر صدقه جاریست