چقدر به دوستانم که مادرانی دوست داشتنی، مهربان و حمایت کننده داشتند، غبطه می خوردم و چقدر عجیب بود که آنها به مادرانشان وابسته نبودند ...
نه دائم بهشان تلفن می زدند، نه همیشه به ملاقاتشان می رفتند، نه خوابشان را می دیدند و نه زیاد ازحد بهشان فکر می کردند.
ولی من در طول روز بارها مجبور بودم فکر مادرم را از ذهنم برانم و حتی امروز که ده سال از مرگش می گذرد، اغلب پیش می آید که بی اختیار به سمت تلفن می روم تا با او تماس بگیرم.
اوه همه این ها به لحاظ منطقی برایم قابل درک است.
سخنرانی ها درباره این پدیده کرده ام. برای بیمارانم توضیح می دهم کودکانی که مورد بدرفتاری قرار می گیرند،
اغلب به سختی از خانواده ی ناکارمدشان جدا می شوند، در حالی که کودکان والدین خوب و مهربان، با تعارض کمتری از آنها فاصله می گیرند.
اصلا مگر یکی از وظایف والدین، قادر ساختن کودک به ترک خانه نیست؟
👤 اروین د. یالوم
📚 مامان و معنی زندگی
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان 👇
Join @khorshidebineshan
تحریک حس شنوایی
امروز بچه های ما در معرض صداهای صنعتی اند. خودمون متوجه نیستیم که این صداها با ما چکار میکنه و با بچه ها به طریق اولی چه میکنه.
صدای ماشین ها، گاز دادن ها، بوق زدن ها، صدای صنعتی در فضای خانواده، جارو برقی، صدای بالای تلوزیون، صدایی که در فیلم ها هست، تیر اندازی ها ، سرو صداها. همه ی اینها تحریک نامناسب برای شنواییه.
کودک باید در معرض صداهایی قرار بگیره که ساختار شنواییش برای اون صدا هماهنگه. اگر کم دریافت بکنه مسائل خودشو داره و اگر بیش از حد دریافت کنه معایب خودشو داره. همه ی اینها باید در حد تعادل باشه.
صداهای سفید، صداهای طبیعت در حد تعادل اند چون جزئی از نظام آفرینش و هستی اند، چیزی در آن اضافه نشده، بشر در آن صداها دخالت نداره. صداهایی مثل صدای پرنده، صدای آب، صدای آبشار، صدای باد، صدای گفتگوهای مردم، "صدای همهمه این بد نیست ولی نعره کشیدن بداست."
هرصدایی در هر دامنه ای یک فرکانس داره یک اتصال سیناپسی ایجاد میکنه. در طبیعت صداهای درست و صحیح هست فقط ما باید کودک را در معرض این صداها قرار بدهیم.
join @khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
آرامش را مرد به زن می بخشد
و زن آن را در خانه و بین ڪودڪان
تقسیم میڪند...
👈و دوباره به مرد باز میگرداند.
آرامـــش را به هم هـــدیه دهید💝
برای ایجاد آرامش در خانه
کمی "مـحبت"خرج ڪنید...💞
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
#آرامش
#محبت
🟣حدیث زندگی
💠امام علی (ع) میفرمایند:
عَلَیکُم بِالسَّخاءِوَحُسنِالخُلقِفَإِنَّهُمایَزیدانِالرِّزقَوَیوجِبانِالمَحَبَّةَ.
به یکدیگر هدیه بدهید تا محبّت را در میان خود بیفزایید.
📌غررالحکم ۴/۳۰۴/۶۱۶۱
#هدیه
#محبت
#همسرانه
Join @khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
سلام روزتان مهدوی
🌹۵ صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرستید تا ان شاءالله قسمت جدید #معجزهزندگیمن* تقدیم نگاه مهربانتان شود☺️👇👇👇
مجله تربیتی خورشید بی نشان
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 #معجزه_زندگی_من #نویسنده_رز_سرخ #قسمت_دوازدهم حسین با علی صحبت کرد قرار شد هفته
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋
#معجزه_زندگی_من
#معجزه_زندگی_من
#قسمت_سیزدهم
ماشینو جلوی یه خونه قدیمی ساخت نگه داشت
فک کنم همین خونس...😑😑
زینب_ساعت 6 میای دنبالمون داداش؟
علی_آره خواهری😉
دیگه برین من جایی کار دارم، کارم تموم شد میام دنبالتون
مواظب خودتون باشید
کاری داشتی تماس بگیر
زینب_ باشه داداش❤️
پس ما میریم ،فعلا خداخافظ
بریم حلما
زیر لب خداحافظی گفتم و پیاده شدم...
زینب زنگ درو زد و منتظر شدیم
صدای دختر بچه ای رو شنیدم که میگفت :الان میام...
حلما_فکر کنم زنگ در حیاط خرابه...
زینب _آره یه مدتیه خراب شده
خونه خیلی قدیمیه و نیاز به بازسازی داره...
متاسفانه فعلا شرایط بازسازی خونه رو ندارن...😞😞
همین اومدم جواب زینبو بدم دختر کوچولو درو باز کرد
اخی چه دختر ناز و مظلومی
فکر کنم 6_7 ساله باشه...
زینب_سلام هدیه جونم
خوبی خاله؟ 😍😘
هدیه_سلام خاله جون☺️😘
دلم براتون یه ذره شده بود
کل هفته رو منتظرتون بودم...
زینب هدیه کوچولو بغل کرد و تو گوشش گفت شرمنده خاله
فرصت نشد زودتر بیام
ببخش خاله جونم
هدیه_همین که دیدمتون خوشحال شدم...
فکر میکردم دیگه نمیایین☹️
زینب_ مگه میشه من دیدن شما خوشگل خانم نیام؟ 😍
ببین دوستم هم اوردم پیشت
و با دست به من اشاره کرد
حلما_ سلام خانم کوچولو
تو چقدر نازی😍😍😍
هدیه_ سلام
شما همون خاله ای هستین که میخواد به داداشم تو درسا کمک کنه؟
حلما_اره عزیزم😉❤️
حالا بریم تو که مشتاق دیدم خان داداش شما شدم😉
هدیه_ وای ببخشید بفرمایید داخل...
دنبال هدیه کوچولو رفتیم داخل
خونه از اونی که فکر میکردم قدیمی تر بود ، یه حیاط کوچیک داشت با یه حوض کوچولو که توش ماهی قرمز دیده میشد
شبیه خونه مادر بزرگا بود فقط خیلی کوچیک بود و معلوم بود که نیاز به بازسازی اساسی داره
هدیه جلو تر از ما رفت تو و مارو دعوت به داخل میکرد
با این که خیلی کوچیک بنظر میرسه
ولی معلومه تربیت خوبی داشته که انقدر مودب و فهمیدس...
خونه مرتب و ساده ای داشتن
ساده که چه عرض کنم خونه تقریبا خالی بود...
دلم کباب شد 😔😔😔
معلومه زندگی سختی دارن...
زینب_ حسن اقای گل کجاست خاله جون؟
هدیه _ رفته میوه بخره خاله😊
زینب_ عه خاله ما که غریبه نیستیم
هر چی به مامانت میگم گوش نمیده که...
مامان سرکاره هدیه؟🤔🤔
هدیه_ بله خاله
اصلا خونه نیست، همش کار میکنه
دوباره هم مریض شده خاله 😢😢
یکم مکث کرد و با بغض گفت: حالش خوب میشه خاله؟
زینب_ اره خاله جونم
من براش داروهاشو اوردم بخوره زودی خوب میشه...
حالا واسه خاله یه لیوان آب میاری؟
هدیه بله ای گفت و به سمت آشپزخونه رفت
خیلی ناراحت شدم، زینب هم از قیافش معلومه که ناراحت شده😔
حلما_زینب مامانشون مریضه؟
باباشون کجاست؟😑🤔
زینب_ حلما بعدا که رفتیم برات تعریف میکنم فعلا چیزی نپرس
با سر به هدیه اشاره کرد
راست میگفت جلو بچه نمیشه حرف زد
زنگ درو زدن ، هدیه با خوشحالی گفت : اخ جون داداشم اومد 😍و رفت درو باز کنه
سعی کردیم خودمونو جمع و جور کنیم که حسن متوجه ناراحتی ما نشه، پسر بچه هست دیگه غرور داره...
دوست ندارم فکر کنه با ترحم نگاهش میکنیم
حسن کوچولو یاالله گویان داخل شد
شاید سنی نداشته باشه ولی مرد بارش اوردن ...
سر به زیر سلام کرد و خوشامد گفت
خستگی از صورتش پیدا بود😞😞😞
زینب_ خسته نباشی حسن جان
بیا بشین یکم خستگیت در بره
که زود شروع کنین تا علی نیومده
حسن_چشم ، الان میام خدمتتون
یکم بعدش با سبد میوه برگشت و ما برای اینکه ناراحت نشه هر کدوم یه میوه خوردیم چون دیر کرده بود سریع رفتیم سراغ درساش و با نگاه کردن به کتابش فهمیدم باید درسشون کجاباشه و چه مطلبی آموزش بدم.
.
.
.
پسر زرنگی بود، زود مطالب رو یاد میگرفت
زینب هم بیرون با هدیه مشغول بود
تا چشم به هم بزنیم ساعت 6 شدو علی اومد دنبالمون... فکر نمیکردم انقدر خوش حال شم بابت کاری که میخوام انجام بدم همونجا باخودم تصمیم گرفتم هر کاری که از دستم برمیاد براشون انجام بدم..
با حسن و هدیه دوست داشتنی خدافظی کردیم و راه افتادیم...
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 #معجزه_زندگی_من #معجزه_زندگی_من #قسمت_سیزدهم ماشینو جلوی یه خونه قدیمی ساخت نگه
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋
#معجزه_زندگی_من
#نویسنده_رز_سرخ
#قسمت_چهاردهم
تو ماشین حرف خاصی زده نشد دیگه جلوی علی درباره زندگی هدیه و حسن نپرسیدم گذاشتم سر فرصت کلی سوال اومده تو ذهنم 😔😔 رسیدیم جلو درمون
علی_حلما خانوم خیلی زحمت کشیدین. ممنون که قبول کردین به حسن کمک کنید
عه این پسره حرفم میزنه😂 لبخندمو جمو جور کردم وگفتم
_خواهش میکنم کاری نکردم😊
زینب_خودت خبرنداری کلی ثواب کردی خواهر😍
حلما_از ثوابش خبرندارم ولی واقعا حس خوبی پیدا کردم که تونستم کاری انجام بدم😊 ممنون از پیشنهادجفتتون
باهاشون خدافظی کردم و رفتم سمت خونه
.
.
.
حلما_سلاااام من اومدم☺️
مامان_سلام دخترم خسته نباشی😘
حلما_مرسی مامانِ گلم حسین و بابا نیومدن؟
مامان_نه هنوز . بیا تعریف کن ببینم چطور بود
حلما_چشم برم لباسامو عوض کنم میام برات تعریف میکنم😢
مامان_باشه
اومدمتو اتاقم لباسامو عوض کنم همش چهره ناز هدیه میومد جلو چشمم ای خدا چقدر مظلومن حسابی فکرمو درگیرکردن این دوتا بچه😭😭😭
رفتم پیش مامان نشستم
_وای مامان نمیدونی چقدر این دوتا بچه دوستداشتنی بودن
مامان_دوتا؟
_اوهوم حسن یه خواهرکوچیک تر از خودشم داره اسمش هدیس خیلی مظلومن😢😢
حسن هم با سن کمش مثل مردا میمونه انقدر پختس کلییی هم باهوشه با یه بار توضیح دادن سری مطلبو میگرفت نمیدونم چرا انقدر عقبه از هم سناش. مامان خیلی خوش حالم دارم کمکشون میکنم 😍😍😍
مامان_منم خوش حالم که داری کار خیر انجام میدی
یکم دیگه با مامان صحبت کردم هنوز حسین و بابا نیومدن اووووه من از کیه میخوام زنگ بزنم با سپیده صحبت کنم بااین که ازکارش خیلی ناراحتم اما دوست ندارم کسی از خودم دلگیر باشه بخاطر جواب ندادنام تو این مدت حسابی از دستم ناراحته حالا که حسین نیست بهترین موقس میرم تو اتاقمو شمارشو میگیرم
بعد چندتا بوق جواب میده
سپیده_علیک سلام حلما خانوم😒
_سلام سپیده گلی خوبیییی
سپیده_بدنیستم ولی انگار تو خیلیی خوبی 😏 اصلا ازت انتظار نداشتم جوابمو ندی اینهمه وقت
حلما_سپیده خودت که میدونی بعد قضیه تولد حسین حسابی بهم گیر میداد اون شبم کلی عصبانیی بود نمیتونستم رو حرفش حرف بزنم خودم هم حس بدی داشتم 😒😢تازه ازتوام ناراحت بودم که نگفتی قاطیه
سپیده_ایییش خب حالا مگه چیشد یه مهمونی قاطی این حرفارو نداره که اگه میگفتم بهت نمیومدی خب
حلما_😕😕😕اگه از قبل بهم میگفتی و نمیومدم اینجوری نمیشد که حسینم انقدر حساس نمیشد😏
سپیده_خب حالا که گذشت مامان و بابات چی گفتن؟
حلما_حسین چندتا شرط گذاشت برام تا چیزی نگه بهشون منم قبول کردم
سپیده_عهه چییی لابد گفته چادرسرکن 😂😂با دوستایه جلفت نگرد اره؟
_حسین هیچوقت به زور نمیگه چادر سرکن😕😕
ولی گفت حق نداری با دوستات بگردی و از این حرفا تازه گفت حواسم بهت هست همجا☹️☹️
بعدحالا تو هی بگو هیچی نشده
سپیده_اوووووه پس بخاطر همین جواب مارو نمیدادی مگه گوشیتم چک میکرد
حلما_نه چک نمیکرد حال روحی خودم خوب نبود حس خیلی بدی داشتم 😢😢
سپیده _بیخیال دختر مگه چیکار کردی حالا اینجوری فاز برداشتی😕😕😕
حلما_هیچی ولش کن 😊
سپیده_اره بابا ولش کن خوش باش. یه روز بپیچون برادرو بیا بریم بیرووون دلم تنگ شده برات😬😬
حلما_اگه تونستم باشه
صدای حسین میاد...
_سپیده من برم اومده بفهمه بد میشه حالا باز بعدا باهم صحبت میکنیم فعلا کاری نداری
سپیده_نه بای
گوشی رو قط کردم گذاشتم رومیز نمیخوام حسین دوباره حساس بشه تازه داره یادش میره ...
هم دلم برای سپیده تنگ شده هم راستش خیلی مایل به دیدنش نیستم شاید هنوز تهه دلم ازش دلخورم نمیدونم خودمم🙁🙁🙁
Join @khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان #حضـــرتصاحـــبالـــزمانعج🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋
🌹 #سلام_بر_حسین_علیهالسلام 🌹
🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @khorshidebineshan
Farahmand-Doaa-Ahd_SoftGozar.com.mp3
9.72M
🌺
═══✼🍃🌹🍃✼═══
دعای عهد کم حجم
✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تندخوانی_تصویری #جزء9قرآن کریم استاد معتز آقایی
حدود۳۰دقیقه
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#سربازان ظهور فرمانده
#منهنوزلبخندفرماندهراندیدم
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
به نیابت از #امامزمان عج هدیه به محضر # حضرت ام البنین سلام الله علیها
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
سلام دوستان
میزبان امروزمون برادر محمد هست🥰✋
*آخـریـن نـَبـَرد...*🌙
*شهید محمد ظهیری*🌹
تاریخ تولد: ۱۰ / ۱۱ / ۱۳۶۸
تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۹۴
محل تولد: منبع آب ، اهواز
محل شهادت: سوریه
*🌹پدر شهید← به دلیل شرایط و محدودیتهای شغلی محمد هیچ اطلاعی به ما ندادند.🍁ابتدا فکر میکردیم برای انجام ماموریت در تهران به سر میبرد.💫 بعد از گذشت یکهفته بیخبری تماس گرفت📞 و گفت برای انجام ماموریت با عدهای از بچههای نیرو زمینی سپاه در سوریه مستقر شدهاند.🌙 برادر شهید← محمد برای همه خیلی دلسوز بود🥀و در حدّ توان به من و دوستانش از همه لحاظ بهویژه از نظر مالی کمک میکرد.🍃یکی از مهمترین ویژگیهای خوب برادرم، یاریرساندن به مردم بود🌙 و این مسئله را چندین بار مشاهده کردیم.🌷اگر کسی مشکل مالی داشت و نمیتوانست به او کمک کند،🥀در حدّ توان کارهایی انجام میداد تا بتواند در جهت رفع آن مشکل قدم بردارد.🪄 در بحث کمک به فقرا همیشه پیشقدم بود.💫حتی چندینبار به منظور محرومیت زدایی در قالب اردوهای جهادی به نقاط مختلف کشور سفر کرد.🍃راوی← ساعت 2 بعد از ظهر، مصادف با تاسوعای حسینی،🏴در شهر حلب در نبردی چند ساعته با تروریستهای تکفیری💥محمد و همرزمانش محاصره میشوند؛🥀سپس عقبنشینی میکنند.🥀در حالیکه یکی از همرزمانش در گودالی محاصره میشود؛🥀محمد برای نجات و پشتیبانی از همرزمش به مقاومت ادامه میدهد،💥 که توسط تک تیرانداز دشمن💥 سر محمد مورد اصابت گلوله قرار میگیرد🥀و او در روز تاسوعا🏴 به درجه رفیع شهادت نائل میآید*🕊️🕋
*شادی روحش صلوات*
🌹🍃🌹🍃
Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
🔴سیری بر زندگی آقا محمودرضا 🔷از تبریز تا دمشق/قسمت بیست و یکم 🔹خوف تکفیر از سپاه خمینی یک بار عکس
🔴سیری بر زندگی آقا محمودرضا
🔷از تبریز تا دمشق/قسمت بیست و دوم
🔹زحمت کشیدم با تصادف نمیرم.!
تهران که بود، با ماشین خیلی این طرف و آن طرف می رفت. می توانم بگویم بیشتر عمرش در تهران توی ماشین گذشته بود! مدام هم پشت فرمان موبایلش زنگ می خورد؛ همه اش هم تماس های کاری. چند باری به او گفتم پشت فرمان این قدر با تلفن صحبت نکن، ولی نمی شد انگار. گاهی که خیلی خسته و بی خواب بود و پشت فرمان در آن حالت می دیدمش، می گفتم بده من رانندگی کنم. با این همه، دقت رانندگی اش خوب بود. همیشه کمربندش بسته بودو با سرعت کم رانندگی می کرد. یکی از هم سنگرهایش بعد از شهادتش می گفت:《من بستن کمربند ایمنی را در سوریه از محمودرضا یاد گرفتم. تا می نشست پشت فرمان، کمربندش را می بست. یک بار به او گفتم اینجا دیگر چرا می بندی؟ اینجا که پلیس نیست.》 گفت:《میدانی چقدر زحمت کشیده ام با تصادف نمیرم؟》.
✍به روایت"احمدرضا بیضائی"
#در_امتداد_عاشورا
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
ادامه دارد...
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 #طبق_برنامه_سهشنبه_ها:
💐#آموزش_قرآن
🌹#حفظ_کردن_سوره_مسد
🌼 برنامه جذاب حفظ کردن جزء ۳۰ قرآن کریم🌼
🌴 #کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
42.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 #طبق_برنامه_سه_شنبه_ها:
🎨 #قصه #داستان👆👆
🦋 📜 داستان #الاغ_کتاب_خوان
🛑 طنزهای طلایی: بهلول حکیم
🌸 #کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
🔻چگونه با كودك خجالتي برخورد كنيم؟!
🔸از واژههای تمسخرآمیز مانند ترسو، خجالتی، دست و پاچلفتی و بیعرضه استفاده نکنید.
🔸از سرزنش کودک به دلیل بازی نکردن با همسالان بپرهیزید.
🔸او را با دیگران مقایسه نکنید و اجتماعی بودن اطرافیانش را به رخ او نکشید.
🔸در کودک احساس امنیت ایجاد کنید و از دیگران او را نترسانید.
🔸به کودک برچسب خجالتی بودن نزنید.
🔸به کودک مسئولیتهای کوچک بدهید و اعتماد به نفس او را تقویت کنید.
🔸رفتار مثبت و واقعی در کودک پیدا کنید و آنها را برجسته کنید و تشویقش کنید.
🔸فرزندتان را همان طور که هست، بپذیرید و توقع و انتظار بیمورد و بیش از حد نداشته باشید.
🔸درباره تجربیات خوب فرزندتان با همبازیهایش صحبت کنید.
🔸متناسب با سن و توانایی فرزندتان یکی دو هنر و تردستی به او بیاموزید (نظیر بازی با طناب یا حلقه پلاستیکی). این کار به کودک کمک میکند برای نشان دادن خودش به همسالانش فرصت داشته باشد.
🔸بازیهای دستهجمعی که در آنها بزرگسالان با کودکان مشارکت میکنند انجام دهید.
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان 👇
Join @khorshidebineshan
كودك بايد اجازه داشته باشد
باروش درست احساسات خود
را نشان بدهد بااين كار هوش
هيجاني او بالا ميرود
در غير اين صورت خشم خود را
سر خواهر و برادرش خالي ميكند
يا با لجبازی انتقام خواهد گرفت
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان 👇
Join @khorshidebineshan
#بازی_بازوی_تربیت
هیجان و اشتیاقِ (همبازی) یکی از اصلیترین عوامل لذت بردن از بازی است .
(پدر و مادر) اگر حوصله بازی نداشته و نمیتوانند (با اشتیاق) بازی کنند ، بهتر است با زبان خوش ، کودک را راضی کرده و بازی را به تاخیر بیندازند .
در بازیهایی که با اجبارِ کودک و بی حوصلگی والدین انجام میشود، پیامهای منفی موجب فاصله گرفتن عاطفی کودک از والدین میشود .
🏷 من دیگرِ ما ، محسن عباسی ولدی ، ص ۶۲
#کتاب_خوب
#کتابخوانی
Join @khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
🌞نکاتطلاییزندگی
✅یک قاعده #مهم در عرصه #تربیت:
🔸نظم فیزیکی نتیجهاش #آرامش روحی است.
اما نکته ای که باید به آن پرداخت این است که #نظم_نهایی مهم است؛ که ازدیدگاه ناظر منظم باشد.
❌بعضی خانمها #اشتباه_استراتژیک میکنند.
صبح تا ظهر کابینت و ظـروف را تمیز میکند و خشک میکند، ولی چهاربالش وسط خانه را
برنمیدارد.
درحالیکه وقتی آقا به خانه بیاید؛ این چهار بالش را میبیند.
🌀نتیجه اش هم این تعبیر است که بسیار زیاد توسط خانمها مطرح میشود:
🔺کار خانمها درخانه دیده نمیشود؛
دلیلش هم همین اشتباه است.
⚠️صد کار را میکند، ولی آنچه به چشم میآید را منظم نکرده است.
✅علاوه برنظم، #خلوت_بودن و کمتعداد بودن #وسایل_زندگی آرامشدهنده است.
🔹گاهی به ظاهر، خانه منظم است. اما آنقدر امکانات وجود دارد که تعددش آرامش را به هم
میزند.
🔺پس هرچقدر لوازم و امکانات منزل ضروری و کاربردیتر باشد، آرامش بیشتر است.
📝«استاد تراشیون»
#نظم
#آرامش
#خانواده
#مهارتهای_زندگی
#نکات_طلایی
Join @khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان