eitaa logo
مجله تربیتی خورشید بی نشان
832 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
354 فایل
ارتباط با مدیر کانال @mahdavi255
مشاهده در ایتا
دانلود
❣️ بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ ❣️ ⭐️اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ ⭐️و رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ ⭐️و رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُور ⭐️و مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ ⭐️و رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ ⭐️و مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ ⭐️و رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ ⭐️والْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ ⭐️اللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ ⭐️و بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ ⭐️و مُلْکِکَ الْقَدیمِ یا حَىُّ یا قَیُّومُ ⭐️أسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ ⭐️و بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ ⭐️یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ ⭐️و یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ ⭐️و یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ ⭐️یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ ⭐️یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. ⭐️اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ ⭐️صلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ ⭐️عنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ ⭐️فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها ⭐️سهْلِها وَ جَبَلِها ⭐️و بَرِّها وَ بَحْرِها ⭐️و عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ ⭐️و مِدادَ کَلِماتِهِ ⭐️و ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ ⭐️و أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. ⭐️أللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا ⭐️و ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً ⭐️و بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى لا أَحُولُ عَنْها وَ لا أَزُولُ أَبَداً. ⭐️اللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِه ⭐️والذّابّینَ عَنْهُ وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ ⭐️فى قَضاءِ حَوائِجِه ⭐️والْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ ⭐️والْمُحامینَ عَنْهُ والسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ ⭐️والْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. ⭐️اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ ⭐️الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً ⭐️فأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى ⭐️مؤْتَزِراً کَفَنى ⭐️شاهِراً سَیْفى ⭐️مجَرِّداً قَناتى ⭐️ملَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فى الْحاضِرِ وَالْبادى. ⭐️اللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ ⭐️و الْغُرَّةَ الْحَمیدَة ⭐️واکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ ⭐️و عَجِّلْ فَرَجَهُ ⭐️و سَهِّلْ مَخْرَجَهُ ⭐️و أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ ⭐️واسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ ⭐️و أَنْفِذْ أَمْرَهُ ⭐️واشْدُدْ أَزْرَهُ ⭐️واعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ⭐️و أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ ⭐️فإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ⭐️ظهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ🌷 ⭐️فأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ ⭐️وابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک ⭐️حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ ⭐️و یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ ⭐️واجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ ⭐️و ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ ⭐️و مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ ⭐️و مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ ⭐️و سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ⭐️واجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ. ⭐️اللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ ⭐️و مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ ⭐️وارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ. ⭐️اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ ⭐️و عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ ⭐️إنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً ⭐️برَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. 👈 آنگاه سه بار بر ران خود دست می‌زنی و در هر مرتبه می‌گویی: 🌷الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ ظهور فرمانده ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ به نیابت از هدیه به محضر عج ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ Join @khorshidebineshan
🔴 برکناری مشکوک سه مقام ارشد وزارت جهاد کشاورزی ! 🔹امروز و روز گذشته سه مقام ارشد وزارت جهاد کشاورزی اعم از مدیرعامل سازمان تعاون روستایی، مدیرعامل شرکت پشتیبانی امور دام و مدیرعامل موسسه جهاد استقلال برکنار شدند و برای آنها جایگزین تعیین شد. ⏪این اقدام عجیب و عجولانه وزیری که تا یک هفته دیگر بیشتر بر مسند قدرت نیست ،جای بررسی دارد . برکناری کسانیکه در این شرایط خاص کشور کالاها و اقلام اساسی کشور را تامین می‌کنند چه معنایی دارد؟ فرض کنید امشب ایران بخواهد به اسرائیل حمله کند ،فردا تمام بازارهای کشور نیاز به آرامش و ثبات دارد. برکناری چند مدیر خاص که نقش مهمی در ثبات بازار دارند را چگونه می‌توان تفسیر کرد؟ بی ثبات کردن مدیریت کالاهای اساسی کشور بسیار مشکوک است. مشکوک تر اینکه افرادی را برکنار کرده اند که دست مافیای هفت سر کالاهای اساسی را از سفره مردم قطع کرده اند.
🔴برنامه وزیر پیشنهادی بهداشت جناب ظفرقندی و خصوصی سازی بهداشت و درمان 🔸بند ۲۸ بخش درمان برنامه وزیر پیشنهادی بهداشت؛ کاهش تصدی‌گری در اداره بیمارستانها و مراکز تشخیصی درمانی دولتی و واگذاری بیمارستانها به بخش غیر دولتی است که عملا دسترسی طبقات محروم را به خدمات با کیفیت سلامت از وضعیت فعلی نیز سخت‌تر و ناعادلانه تر خواهد کرد. 🔹یک رویکرد کاملا ضدمردمی در جهت خصوصی سازی بهداشت و درمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنھا که از پل‌ صراط‌‌ می‌گذرند قبلا از خیلی‌ چیز‌ها گذشته‌اند؛ باید بِگذری‌ تا بُگذری‌ ...! ╭─┅─🍃🌺🌸🌺🍃─┅─╮ بما بپیوندید 👇 .@khorshidebineshan ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
کمی با وزیر پیشنهادی مسکن و شهرسازی آشنا بشید، خانم فرزانه صادق :)) ╭─┅─🍃🌺🌸🌺🍃─┅─╮ بما بپیوندید 👇 .@khorshidebineshan ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
👆عجب تعریفی فوق‌العاده‌ای👆 🌸پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله چه زیبا امام‌حسن و امام‌حسین را می‌ستاید: گل‌های خوشبوی امت من سرور جوانان اهل بهشت 📚اعیان‌الشیعه، ص۳۴ 🤲 دعای زیبای پیامبر رحمت در حق شما دوستدارانشان: خدایا! من حسن و حسین را دوست دارم تو نیز دوست‌دارانشان را دوست بدار🙏 📚همان مدرک ╭─┅─🍃🌺🌸🌺🍃─┅─╮ بما بپیوندید 👇 .@khorshidebineshan ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🖼 پویش بین المللی طریق الاقصی... 🔰محورهای پویش: 🔺روایت شکوهِ شور و شعور حسینی از محله ها برای تشرّف به پیاده‌روی اربعین حسینی سال ۱۴۰۳ با مصاحبه از زائرین (با محوریت زائر اوّلی ها) و تصویرگری از حال و هوای بدرقه کنندگان و جاماندگان 🔺روایت خدمت رسانی عاشقانه به زائرین توسط خادمین در مواکب مستقر در ایران و عراق 🔺روایت شکوه حضور و وحدت ادیان و مذاهب حاضر در پیاده روی اربعین حسینی با مصاحبه از زائرین خارجی 🔺روایت انزجار از رژیم نامشروع صهیونیستی با مصاحبه و ضبط تصاویر از زائرین در پیاده‌روی اربعین حسینی 🔰قالب پویش: 🔺هر اثر شامل یک کلیپ ۱۰۰ ثانیه ای با فرمت mp4 می باشد. 🔺آثار تولیدی به صورت افقی با دوربین‌های تلفن همراه ضبط و ارسال شود. 🔺آثار ارسالی دارای سناریو و متن مناسب باشد. 🔰نحوه ارسال آثار: 🔺شرکت کنندگان در پویش می توانند کلیپ های تولید شده را به همراه نام و نام خانوادگی، نام استان، نام شهرستان و شماره تماس به نشانی ادمین کانال روشنا استان همدان: https://eitaa.com/yaas18 ارسال نمایند. 📆 بازه زمانی اجرای پویش: از ۲۲مردادماه لغایت ۷ شهریورماه سال ۱۴۰۳ 🎁همراه با اهدای جوایز ارزنده به برگزیدگان 🎁 ‌🏴 اِی کــــهـ مَــــرا خـــوانــــده ای، راه نِــشــانَــم بِـدهـ... 🇮🇷کانال روشنا،استان همدان 🆔https://eitaa.com/roshanahamedan
سلام روزتان مهدوی 🌹۵ صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرستید ان شاءالله داستان جدید خاطرات واقعی * تقدیم نگاه مهربانتان میشود.👇👇👇
☑️شهید مهدی زین الدین: هرکس درشب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند. 🔸شهدا را یاد کنیم، با ذکر یک صلوات 💠شادی روح شهدا صلوات 🌹🍃🌹🍃 Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 عاطفه فریبا که انگار شمارش نفساش تند شده بود با تاخیر گفت نمی‌دونستم کسی تو اتاقه سروش فوری از کنار فریبا گذشت و گفت ببخشید و بدون هیچ حرف دیگه‌ای رفت توی حیاط فقط من بودم که اون لحظه می‌دونستم چه بر سر این دو نفر اومده فریبا هم اما از اتاق بیرون اومد و رو به شاهرخ گفت بهتره بریم عزیز گفت کجا مادر بشین میوه‌تو بخور فریبا گفت نه مامانو فریبرز تنهان بابا هم که معلوم نیست کی برمی‌گرده شاه‌رخ همچنان نشسته بود که فریبا کیفشو برداشت و گفت شاهرخ جان بریم دیر می‌شه شاهرخ لیوان چایی شو برداشت و گفت توی این سرما بذار این چایی رو بخوریم عزیز بهم اشاره کرد و گفت آره دخترم بشین حداقل چاییتو بخور تازه دمه منم طبق خواسته عزیز رفتم توی حیاط تااز  زیرزمین اون فرشو دربیارم که دیدم سروش تو اون هوا سروش لب باغچه نشسته و صورتشو بادست پوشونده متوجه حضورم شد جای سروش نبودم اما بازم عین دیشب دلم براش سوخت اونا خاطرات زیادی با هم داشتن که فقط من ازشون باخبر بودم با مکث نگاهمو ازش گرفتم و رفتم توی زیرزمین همه خرت‌وپرت‌ها یه گوشه طوری جمع‌شده بود که اون فرش ها درست پشت همه اون وسایل گیر بود و مسلماً درآوردنش کار من نبود ناچار توی آستانه در زیرزمین ایستادم و گفتم ببخشید می‌شه کمکم کنید این فرشو دربیارم سروش فوری بلند شد اومد پایین و گفت کدوم فرش؟ به گوشه‌ی زیرزمین اشاره کردمو گفتم اون‌جاست پشت وسایل هر دو رفتیم اون سمت که گفت کدوم یکیش؟ گفتم فرقی نداره هر دوش یکیه طرح ترنجشو عین هم بافتم با زحمت یکی از اون دو فرش رو بیرون آورد و گفت بفرمایید با باز شدن چند لایه اون فرش نگاش کرد و گفت خیلی قشنگه تا صدای بقیه رو از بالا شنیدم خواستم فرشو بلند کنم که  گفت شما نمیتونی من میارمش مکث کردم و گفتم برای فریباست فکر می‌کردم نمی‌دونه خواستم در جریان باشه تا قضیه اتاق تکرار نشه فرش رو بلند کرد و گفت می‌دونم پشت سر سروش از زیرزمین بیرون رفتم که عزیز رو به فریبا گفت ناقابله فریبا جان خودت که می‌دونی این فرش دسترنج عاطفه است همون لحظه سروش فرشو گذاشت مقابل پای فریبا و شاهرخ اما فریبا نگاش به من بود یه نگاه اخموی عصبی اون موقع متوجه منظور نگاه فریبا نشدم فکر می‌کردم اون از دیدن سروش این‌قدر ناراحته سروش عقب‌تر ایستاد درست سمت راست من حاضرم قسم بخورم به‌هیچ‌وجه متوجه این‌موضوع نشدم شاهرخ  گفت یعنی این فرش رو عاطفه خانوم خودش بافته ؟ عزیز گفت بله عاطفه دخترم قالیباف ماهریه این فرش رو دوماهه تموم کرد فریبا جان میدونه شاهرخ چند لایه اولیه فرش رو باز کرد دستی روش کشید و رو به من گفت آفرین کارتون حرف نداره لبخند زدم و گفتم ممنون امیدوارم از طرحش خوشتون بیاد شاهرخ گفت دیگه هم بافتین مثلاً تابلوفرش هم می‌بافی؟ گفتم نه‌فقط از همین طرح دوتا قالی بافتم شاهرخ ابرویی بالا انداخت و گفت پس باید خاطر فریبا خیلی پیشتون عزیز باشه که یکی از اون‌ها رو بهش می‌دین گفتم بله همین‌طور صدای گریه‌های روح‌الله باعث شد رقیه خانوم باعذرخواهی بره بالا فریبا گفت بریم دیگه خیلی سرده یخ زدم منو عزیز اونا رو بدرقه کردیم اما سروش همچنان توی حیاط ایستاده بود که عزیز گفت پسرم بیا بریم بالا چرا توی حیاط ایستادی بیا بریم می‌خوام شام بیارم سروش گفت چشم میام شما بفرمایید یه سفره‌ی ساده نون ماست و پنیر و سبزی پهن شد و ما چهار نفر دورش نشستیم خواب و خستگی از سر وصورت هممون میبارید ساعت از دوازده گذشته بود و هنوز هیچ خبری نشده بود بی‌اراده داشتم چرت می‌زدم که عزیز آهسته گفت عاطفه  پاشو برو توی اتاقت بخواب فردا مدرسه‌داری گیج به عزیز نگاه کردم ازخداخواسته گفتم پس عزیز اگه خبری شد بیدارم کنین عزیز گفت باشه بلند شدم و رو به رقیه خانوم گفتم ببخشید با اجازه من برم بخوابم رقیه خانوم هم خوابالو گفت راحت‌باش دخترم اون‌شب مطمئنم سرم به بالش نرسیده خوابم برد طوری که وقتی چشم باز کردم هوا روشن شده بود فوری سرووضعمو مرتب کردم و از اتاق بیرون رفتم بازم رقیه خانوم کنار روح‌الله نشسته خوابش برده بود و از عزیز هم خبری نبود رفتم توی حیاط سوز سردی می‌وزید اولین چیزی که توجهمو جلب کرد اون آدم‌برفی بود جای یکی از دکمه‌های چشمش  یه سنگ بود جای دستای برفیش شاخه‌های خشک و دور گردنش یه شال‌گردن غریبه تا صدای باز شدن درو شنیدن به سمت در نگاه کردم عزیز طفلی رفته بود نونوایی رفتم سمتش و گفتم سلام عزیز صبحتون بخیر عزیز چادرشو درآورد و داد دستم و گفت نامحرم خونه نیست گفتم چی شده عزیز دیشب خبری نشد آقای مرندی برگشتن؟ عزیز غمگین گفت انگار آب شده رفته توی زمین نمی‌دونم والا خدا کنه فقط بلایی سرش نیومده باشه منم غمگین گفتم حالا چی می‌شه؟ عزیز گفت امروز قراره بریم به محمودآقا بگیم شاید چیزی بدونه
🌸🍃 عاطفه بعد خوردن صبحونه با مریم راهی شدیم مدرسه بحث داغمونم اون روز تو مدرسه روح‌الله و مادرش بود از وقتی با مریم رفیق شده بودم دیگه هر لحظه توی مدرسه باهم بودیم حتی گاهی من مریم رو مجبور به‌مرور و انجام تکالیف می‌کردم همین امر هم باعث شده بود مریم پیشرفت‌های چشمگیری داشته باشه که از چشم معلم‌ها هم دور نمونه اون روز زنگ آخر برای اولین‌بار معلم حساب این پیشرفت رواعتراف کرد و به‌قدری هر دوی ما رو سر ذوق آورد که حد نداشت طوری که خوشحال هر دو مدرسه رو ترک کردیم خندان و ذوق‌زده دست بدست هم می‌رفتیم سمت خونه که مریم به سمت خونه قبلی آقای شاکری اشاره کرد و گفت عاطفه اون رفیقت نیست؟ با دیدن فریبا که درحال بردن اندک وسایل باقی‌مونده از خونشون بود سرعت قدم‌هام رو بیشتر کردم و گفتم چرا خودشه تا بهش رسیدم گفتم به‌به سلام عروس خانوم چه‌عجب از این طرف‌ها فریبا اما انگار اصلا از دیدن من خوشحال نشد چون خیلی سرسنگین فقط گفت سلام یه‌سری خرت‌وپرت های جامونده بود اومدیم اونا رو ببریم گفتم کمک می‌خوای؟ وسایل دستشو گذاشت توی ماشین و گفت نه متعجب به مریم نگاه کردم و رو به فریبا گفتم چیزی شده از چیزی ناراحتی؟ سرشو از ماشین بیرون آورد و گفت مزاحمت نمی‌شم برو خونه شاید کسی منتظرت باشه اخم کردم و گفتم کی مثلاً ؟ پوف بلندی کشید و گفت من چه می‌دونم همونی که توی اتاقت می‌خوابه همونی که کنارت بی‌هیچ فاصله‌ای می‌ایسته گفتم می‌خواستم امروز زنگ بزنم بهت بگم درست مقابلم ایستاد و گفت چیه عاطی خانوم اعتقادات تو زیرآبی رفتنات برای ما بود و ناز و عشوه هات واسه یکی دیگه؟ ادا اطوارای قسم شکوندن و احترام گذاشتنات واسه ما بود و خلوت دونفره ات واسه یکی دیگه؟ وارفته سر تکون دادم و گفتم چی می‌گی فریبا؟ فریبا دستشو توی هوا تکون داد و گفت هیچی برو خونه‌تون به کارات برس داشت می‌رفت داخل اما دوباره برگشت سمتم و آهسته گفت اگه از اول اگه بهم می‌گفتی چشمت دنبالشه اونو به تو می‌دادم می‌دونی چرا؟ چون تو سروش لنگه همین دو تا آدم دروغ‌گوی دین نما نفسشو بیرون فرستاد و ادامه داد رفاقتت همین‌قدر بود؟ اون گریه‌های بعد رفتنمونم از این‌جا هم اشک تمساح بود دیگه اره؟ با تاسف سر تکون داد و گفت داداش بیچاره منو بگو به کی دل‌بسته انگشت اشاره‌اش رو مقابلم تکون داد و گفت صد سال دیگه هم بگذره نمی‌زارم فریبرز بیاد سمتت رفاقتمون همین‌جا تموم می‌شه بعد فهمیدن دیدن چهره اصلی و واقعیت دیگه هم نمی‌خوام ببینمت هیچ‌وقت حاضر نیستم دیگه رفاقتمو با یه دختری که .... یهو مریم بلند گفت هوی چته هرچی به دهنت میاد داری می‌گی احترامتو نگه‌دار فریبا عصبی گفت تو چی می‌گی این وسط به تو چه اصلا مریمو پشت سرم پنهان کردم و آهسته با لکنت و با بغض گفتم داری اشتباه می‌کنی فریبا به خدا قسم قضیه اونجوری نیس که تو فکر می‌کنی فریبا گفت هر طوری که می‌خواد باشه باشه دیگه برام مهم نیست دیگه هم حق نداری بیای سمتم انگار اصلا هیچ رفاقتی بینمون نبوده رفتم نزدیکش دستشو گرفتم و گفتم بزار برات توضیح بدم به‌شدت دستشو کنار کشید و گفت برو بابا رفت داخل خونه و درو محکم بست مریم جلوتر اومد و گفت ولش کن عاطفه اصلا بهتر که رفت ناباورانه گفتم اون سر یه قضاوت عجولانه رفاقتمونو بهم زد مریم مقابلم ایستاد و گفت اون بهت تهمت زد سر تکون دادمو گفتم اون داره اشتباه می‌کنه باور کن من اصلا... مریم دستمو گرفت و گفت می‌دونم عاطفه لازم نیست چیزی بگی باورش می‌تونه خیلی سخت باشه ولی فریبا به‌همین آسونی رفاقت ده‌سالمونو سر همین موضوع به‌هم زد نمی‌تونستم درس بخونم حتی از جو نابسامان خونه هم به دور بودم نمی‌خواستم و نمی‌ذاشتم فریبا این‌جوری قضاوتم کنه تلفنو برداشتم و شماره خونشونو گرفتم نمی‌دونم بوق چندم بود که خاله جواب داد بله؟ بغضمو فرو خوردم و گفتم سلام خاله خوبین؟ خاله گفت ممنون عاطفه جان تو عزیز خانوم خوب هستین؟ گفتم ممنون ببخشید خاله فریبا هست؟ خاله گفت فریبا مکث کرد خیلی واضح صداهای آهسته‌ای از اون‌ور خط شنیدم که خاله گفت فریبا یه‌کم حال نداره داره استراحت می‌کنه با بغض گفتم خاله می‌شه بیدار که شد بهش بگین بهم یه زنگ بزنه کار واجب دارم باهاش خاله گفت باشه عزیزم بهش می‌گم قطع کردم و به این فکر افتادم که اون چطور می‌تونه در مورد من این‌طوری فکر کنه؟؟ ╭─┅─🍃🌺🌸🌺🍃─┅─╮ بما بپیوندید 👇 .@khorshidebineshan ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان 🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐 🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋 🌹 🌹 🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @khorshidebineshan
Farahmand-Doaa-Ahd_SoftGozar.com.mp3
9.72M
🌺 ═══✼🍃🌹🍃✼═══ دعای عهد کم حجم ✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨
❣️ بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ ❣️ ⭐️اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ ⭐️و رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ ⭐️و رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُور ⭐️و مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ ⭐️و رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ ⭐️و مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ ⭐️و رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ ⭐️والْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ ⭐️اللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ ⭐️و بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ ⭐️و مُلْکِکَ الْقَدیمِ یا حَىُّ یا قَیُّومُ ⭐️أسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ ⭐️و بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ ⭐️یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ ⭐️و یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ ⭐️و یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ ⭐️یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ ⭐️یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. ⭐️اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ ⭐️صلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ ⭐️عنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ ⭐️فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها ⭐️سهْلِها وَ جَبَلِها ⭐️و بَرِّها وَ بَحْرِها ⭐️و عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ ⭐️و مِدادَ کَلِماتِهِ ⭐️و ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ ⭐️و أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. ⭐️أللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا ⭐️و ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً ⭐️و بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى لا أَحُولُ عَنْها وَ لا أَزُولُ أَبَداً. ⭐️اللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِه ⭐️والذّابّینَ عَنْهُ وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ ⭐️فى قَضاءِ حَوائِجِه ⭐️والْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ ⭐️والْمُحامینَ عَنْهُ والسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ ⭐️والْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. ⭐️اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ ⭐️الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً ⭐️فأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى ⭐️مؤْتَزِراً کَفَنى ⭐️شاهِراً سَیْفى ⭐️مجَرِّداً قَناتى ⭐️ملَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فى الْحاضِرِ وَالْبادى. ⭐️اللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ ⭐️و الْغُرَّةَ الْحَمیدَة ⭐️واکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ ⭐️و عَجِّلْ فَرَجَهُ ⭐️و سَهِّلْ مَخْرَجَهُ ⭐️و أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ ⭐️واسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ ⭐️و أَنْفِذْ أَمْرَهُ ⭐️واشْدُدْ أَزْرَهُ ⭐️واعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ⭐️و أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ ⭐️فإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ⭐️ظهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ🌷 ⭐️فأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ ⭐️وابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک ⭐️حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ ⭐️و یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ ⭐️واجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ ⭐️و ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ ⭐️و مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ ⭐️و مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ ⭐️و سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ⭐️واجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ. ⭐️اللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ ⭐️و مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ ⭐️وارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ. ⭐️اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ ⭐️و عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ ⭐️إنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً ⭐️برَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. 👈 آنگاه سه بار بر ران خود دست می‌زنی و در هر مرتبه می‌گویی: 🌷الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
nodbeh mirdamad.mp3
12.07M
🌹 دعای ندبه روز جمعه» بخوانیم..
🔴نکات مهم اخلاقی جهت تعامل با میزبانان عراقی در سفر اربعین 🏴در مصرف صرفه‌جویی کنید. در کشور عراق خانه‌های بسیاری از تانکر آب استفاده می‌کنند و این آب محدود است و زود تمام می‌شود؛ بنابراین از حمام کردن غیرضروری، دوش گرفتن طولانی یا شست‌وشوی لباس درحالی‌که لباس اضافه دارید، پرهیز کنید. 🏴میزبان عراقی در ایام اربعین، زائر را صاحب و مالک خانه‌اش می‌داند، پس اگر در کنار جاده شما را به خانه‌اش دعوت کرد و به آنجا رفتید و با خانه‌ای کوچک و فقیرانه مواجه شدید، هرگز اخم نکنید و چهره‌تان را گرفته نشان ندهید یا قصد بازگشت از آن خانه را نکنید. این خانه‌های کوچک بسیار باصفا هستند و و در آن موج می‌زند. 🏴 اگر غذای صاحب‌خانه یا موکبی را نمی‌پسندید، روی‌تان را ترش نکنید و هرطور شده چند لقمه میل کنید. به یاد داشته باشید این غذا حاصل یک ساله آنها برای پذیرایی در ایام اربعین‌است. 🏴 حتی‌المقدور اجازه ندهید میزبان، کارهایتان‌ را انجام دهد‌، خودتان رختخوابتان را جمع کنید و لباس‌هایتان را بشویید. 🏴تا زمانی که در خانه‌ها و موکب‌های عراقی مهمان هستید، به تمیزی و نظافت محیط اطرافتان اهمیت بدهید و از انداختن زباله در اطراف پرهیز کنید. قبل از خروج از خانه یا موکب، آنجا را تمیز و مرتب کنید. 🏴به یاد داشته باشید خدماتی که مردم عراق به زوار ارائه می‌دهند، خودجوش است، درباره کمبودهای احتمالی امکاناتشان در خانه‌ها یا موکب‌ها چیزی به روی‌شان نیاورید و طلبکار نباشید. 🏴 عراقی‌ها خادم هستند نه مستخدم! مراقب رفتارتان با آن‌ها باشید، هرچند آن‌ها با بزرگواری چیزی به روی شما نیاورند. 🏴در طول مسیر از انداختن زباله بر روی زمین خودداری کنید. 🏴 به آداب‌ورسوم میزبانان احترام بگذارید. 🏴از گذاشتن حنا کف پا برای جلوگیری از تاول زدن جداً پرهیز کنید. حنا در کشور عراق به‌قصد شادی گذاشته می‌شود. آن‌ها روی این موضوع حساس هستند! 🏴هنگام استراحت دیگران (روز یا شب) از بلند حرف زدن جداً اجتناب کنید. خصوصاً هنگامی‌که زوّار غیر ایرانی حضور دارند. 🏴 از بحث‌وجدل با یکدیگر به‌ویژه در برابر عراقی‌ها و زوار دیگر کشورها به‌شدت اجتناب کنید. 🏴خیلی زشت است ایرانی‌ها با هم بر سر گرفتن جای خواب، رفتن به سرویس بهداشتی یا حمام و... درمقابل زوّار سایر کشورها بگومگو کنند. 🏴از شوخی کردن، خندیدن، قهقهه زدن و دورهمی گرفتن به‌شدت خودداری کنید. این کار از نظر میزبان به‌شدت نکوهیده است. به خاطر داشته باشید اصل این سفر به‌قصد حضور در مراسم چهلمین روز شهادت سرور و سالار شهیدان و اظهار همدردی با امام سجاد (ع)و حضرت زینب (س) و سایر اسرای کربلاست. 🏴 مراقب صحبت‌هایی که می‌کنید باشید؛ عراقی‌ها کمابیش به زبان فارسی آشنا هستند. 🏴هموطن گرامی! هر ایرانی نماینده هشتاد پنج میلیون ایرانی دیگر است. لطفاً نماینده‌های شایسته‌ای از طرف ملت خود باشید. ╭─┅─🍃🌺🌸🌺🍃─┅─╮ بما بپیوندید 👇 .@khorshidebineshan ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بسم‌الله الرحمن الرحیم کیمیا را که می‌بینم یاد این شعر شاملو می‌‌افتم. به پرواز شک کرده‌بودم به هنگامی که شانه‌هایم از توان سنگین بال خمیده بود... کیمیا خودش را از ایران دریغ کرد و ایران را خودش که حالا باید بگوید I lost my country. I lost everything. این هم انتخابی است و تبعاتی دارد و آدمی مختار است حتی به نپریدن از سنگینی بال‌های قدرتمند. حالا هم حتی اگر بخواهد برگردد، دختر به قهر رفته و لیچار گفته هرچقدر هم عزیزکرده باید به آدابی برگردد و مام وطن این زن خردمند و مهرانگيز خود می‌داند با او چه کند. و اما با دیدن ناهید،مبینا،محمدهادی،آرین و باقی مدال‌آوران و راه‌یافته‌های المپیک به این فکر می‌کنم که ( از نیرویت مراقبت کن تا او از سرمایه‌ات مراقبت کند.)؛ اصلی طلایی و متداول بین اهالی کسب و کار.. کاش همه سازمان‌هایی که با جوانان سر و کار دارند، معاونتی داشتند تحت عنوان معاونت (داریدن) به معنای هوای ( کسی را ) داشتن، پشت ( کسی ) بودن... انسانی که به گمانم باید زنی باشد با عقل مراقبتی تا آرام و بی‌صدا در بین این آدم‌ها بچرخد و مثل زنی که در خانه و خانواده رختی را زیاد زیر آفتاب نگه نمی‌دارد که بور نشود یا سبزی را زیر و بالا می‌کند که زیرش کپک نزند و رویش خشک شود به فراستی حادثه را بو می‌کشد و به سکوت حرف می‌‌زند و به اخم مهر می‌ورزد. همین‌‌طور باهوش،دلسوز و مهربان به کار داریدن نیروی انسانی مشغول باشد که مهم‌ترین سرمایه هر کشور که استمرار رویش است. چند روز دیگر ما اگر ناهید یا آرین را در خیابان ببینیم نمی‌شناسیم. کاش این بچه‌ها دارای نشان شهروندی بودند که به صورت مستمر در همین هویت ملی دیده شوند و محترم شمرده شوند. در هر صفی در هر موقعیتی که امکان دادن خدمات خاص به آنها مهیاست. و کاش این بچه‌ها در قالب مهمان ویژه‌ی تئاتری فاخر با گرد آفرید و زال و سام آشنا می‌شدند تا نسبتی بین هویت امروز خود و هویت اساطیری ملی‌شان پیدا کنند. و فکر نکنند که رفتن و ماندنشان صرفا انتخابی شخصی است. اما می‌دانیم که با آدم طرفیم این ظلوم جهول که حتی اگر همه این کارها یعنی اتصال او به تراث ملی و دینی‌ و داریدنش را انجام دادی باز هم ممکن است نشود او را در وطن نگه داشت. که به قول نادر ابراهیمی عشق به دیگری حادثه است و عشق به وطن ضرورت و عشق به خدا ترکیبی است از حادثه و ضرورت. اما تا کسی دست به کار شود تو و من اگر در سازمان ملی جوانان کار می‌کنی یا در وزارت ورزش یا در هر سازوکاری که با جوان‌های این مرز و بوم سر و کار داری آستین بالا بزن به داریدن آنها یا حتی زیر صفحه‌ی آدم های مدال آورده و بی مدال این کاروان پر افتخار المپیک آستین بالا بزنیم به داریدن و نه دریدن سرمایه‌ها... معصومه امیرزاده آزاد
🔴سرمایه‌داری نئولیبرال و استثمار از طریق آزادی! ✍ حسین زمانی میقان ▪️فردی تا مرداد 1402 معاون شهرسازی وزارت بی سر و ته «مسکن و شهرسازی و راه و ریل و هوا و زمین» بود و با رفتنش در همین چند ماه، 8 برابر برای ساخت مسکن حمایتی کاهش یافت. ▪️این زن کسی است که برای اولین بار در طول تاریخ بشر در 1401/11/18 بانی تصویب بخشنامه‌ای شد که در میبد یزد که میانگین تراکم جمعیت آن 30 نفر در هکتار است، فقط به نحوه ای از مسکن اجازه ساخت داده شود که حداقل 165 نفر در هکتار تراکم داشته باشد! ما در بخشنامه‌ها داشته‌ایم و نه حداقل آن! ▪️جایی که زمین هست و در آن کاری غیر از شهر و سکونتگاه نمی توان داشت، یک زن تصمیم گرفته بقیه زنان از این به بعد در سلول‌هایی کوچکتر زندانی کند در حالی که می‌داند هنوز بیش از 60% زنان ایرانی خانه‌دار هستند و این چهاردیواری محل فعالیت اجتماعی آنهاست و آنها مدیر تاریخی نهاد اجتماعی ساکن در این کالبد -یعنی - هستند. ▪️حالا به اسم اینکه او یک زن است و داشتن یک افتخار است -چنانچه واقعا می‌تواند افتخار باشد- میخواهند یکی از سمج‌ترین مدیران طرفدار و را به قدرت برگردانند تا این کمربند آنقدر دور زندگی خانوادگی تنگ بپیچد که «خانواده» ایرانی در یک به خاک سپرده شود!! ▪️اگر رای آورد تاریخ خواهد نوشت که زنی آمد و به اسم افتخارآفرینی برای زنان، بنیان را برکند و همه زنان کف و سوت زدند چون او یک زن بود! 🔴 👇 @bidariymelat